ظ

راهنمای انتخاب اسم دختر نام پسر زیبای ایرانی جدید شیک با کلاس

انتخاب نام برای فرزند دختر و پسر - معنی اسم - اسم دوقلو ها - نام های اصیل فارسی ، ترکی و آذری ، کردی، لری، گیلکی و مازنی، بلوچی، عبری، عربی

تبلیغات

۳۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسم جدید دختر» ثبت شده است

اسم دختر با حرف ت

اسم ناز دخترانه

اسامی دختر حرف ت

             

         

        

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

لیست اسم های جدید برای دختر و پسرجدید

تینا

تینا :    1- (در زند و پازند) گل سرخ ؛ 2- (در عربی) طین.

تیام

تیام :    اسم دخترانه و پسرانه - (لُری) 1- چشمانم؛ 2- (به مجاز) عزیز و گرامی.

تهمینه

تهمینه :    [مرکب از «تهم» به معنی نیرومند و قوی + «ینه»/ ine ـ/ پسوند نسبت)] 1- منسوب به تهم؛ 2- (به مجاز) نیرومند قوی؛ 3- (اَعلام) (در شاهنامه) همسر رستم، دختر شاه سمنگان و مادر سهراب.

تَهانی

تَهانی :    (عربی) (در قدیم) تهینت گفتن به یکدیگر.

توران‌دخت

توران‌دخت :    (توران+ دخت = دختر)، 1- دختر تورانی؛ 2- (اَعلام) نام دختر خسرو پرویز که بعد از شیرویه به شاهی رسید.

توران

توران :    (در پهلوی، turān )، (تور = پسر فریدون + ان (پسوند نسبت)) (اَعلام) 1) سرزمین تورانیان که منسوب به تور پسر فریدون می‌باشد؛  2) (در قدیم) قوم باستانی در داستانهای ملی ایران، که در روزگار کیانیان با ایرانیان در جنگ بودند؛ 3) ...

توتیا

توتیا :    1- از آبزیان دریایی که در بستر دریا زندگی می‌کند؛ 2-نوعی ماده شیمایی که به عنوان سُرمه استفاده می‌کنند.

تَوار

تَوار :    1- (در کردی) پرنده؛ 2- نوعی ریسمان؛ 3- (اعلام) 1) (توارکوه) نام کوهی در شمال ایران، شهرستان چالوس ؛ 2) نام محلی در ناحیه برسویر در ایالت دوسِور فرانسه.

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

تَندیس

تَندیس :    1- مجسمه؛ 2- (در قدیم) بت، تصویر برجسته، تمثال؛ 3- (به مجاز) زیباروی.

تَمنا

تَمنا :    (عربی) 1- آرزو؛ 2- خواستن چیزی معمولاً همراه با فروتنی و تواضع.

تِلّی

تِلّی :    (ترکی) 1- موهای پر پشت و بلند، دختری که گیسوی بلند و زیبا دارد، زلف دار؛ 2- زباندار و سخنور.

تِلما

تِلما :    (عربی) گندمگون.

تَکتَم

تَکتَم :    1- نام چاه زمزم؛ 2- (اَعلام) نام مادر امام رضا (ع). [مرحومِ دهخدا معتقد است که: نام مادر حضرت رضا (ع) را نجمه نوشته‌اند که بعداً به «تکتم» و «طاهره» مسمی شده و ظاهراً این قول استوار نمی‌نماید].

تسنیم

تسنیم :    (عربی) 1- از ریشه‌ی «سنم» در لغت به معنای «بزرگ شدن کوهان شتر» و نیز «بزرگ و مهتر قوم گردیدن» است؛ 2- (اَعلام) طبق روایات چشمه‌ای در بهشت، مذکور در قرآن کریم. و (به مجاز) آب آن چشمه.

تُرنج

تُرنج :    1- (در گیاهی) بالنگ؛ 2- طرحی (در قدیم) مرکّب از طرح‌های اسلیمی و گل و بوته‌ای که معمولاً در وسط نقش قالی، تذهیب، و مانند آنها به کار می‌رود؛ 3- گُویی از مواد معطر.

تِرمه

تِرمه :    نوعی پارچه (قیمتی) از جنس کرک، پشم، یا ابریشم با نقش‌های بته جقه، اسلیمی، و مانند آنها که معمولاً از آن، جانماز، بقچه و لباس تهیه می‌کنند.

تَرلان

تَرلان :    1- (در ترکی) مرغی از جنس باز شکاری را گویند؛ 2- (در کردی) 1) به معنی زیبا؛ 2) نام نوعی اسب است.

تَرانه

تَرانه :    1- (در موسیقی) شعری متشکل از چند بیت مقفا و هم‌سان از نظر تعداد هجاها و مصراع‌ها که با آواز خوانده می‌شود؛ لید؛ 2- (در موسیقی) هرنوع سخن معمولاً موزون که با موسیقی خوانده شود؛ 3- (در موسیقی ایرانی) قطعه آوازی، نوع جدیدی ...

تُحفه

تُحفه :    (عربی) 1- هدیه؛ 2- (در گفتگو) (به مجاز) شخص بسیار ارزشمند.

تبسّم

تبسّم :    (عربی) 1- لبخند، خنده‌ی بدون صدا؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) درخشیدن.

تبرّک

تبرّک :    (عربی) 1- مبارک بودن، مبارکی، خجستگی، خوش یمنی؛ 1- برکت گرفتن.

تانیا

تانیا :    در گویش خراسانی به معنی توانستن (؟).

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

تامیلا

تامیلا :    (عربی) 1- (مصدر باب تفعیل) از روی امیدواری، امیدوارانه؛ 2- در برخی منابع به معنی بخشنده.

تامارا

تامارا :    (اَعلام) پایتخت کشور استونی، برکناره‌ی جنوبی خلیج فنلاند از بندرهای عمده‌ی دریای بالتیک.

تالین

تالین :    (اَعلام) پایتخت کشور استونی، برکناره‌ی جنوبی خلیج فنلاند از بندرهای عمده‌ی دریای بالتیک.

تارا

تارا :    ستاره، کوکب، مردمک چشم.

تابنده

تابنده :    (صفت فاعلی از تابیدن)، آنچه می‌تابد و نورافشانی می‌کند، درخشان.

تابان

تابان :    دارای نور و روشنی، درخشان، روشن.

لیست اسم های جدید برای دختر و پسرجدید

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

             

         

        

  • ۰ لایک
  • ۴۴ نظر

    اسم دختر با حرف س

    اسم دختر با حرف س

    اسم و نام دختر با حرف سین

    اسامی دختر حرف سین

                 

             

            

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    اسم های جدید دختر با حرف س

    سیمینه

    سیمینه :    (در قدیم) (= سیمین)، ( سیمین.

    سیمین‌عِذار

    سیمین‌عِذار :    (در قدیم) (به مجاز)، دارای چهره‌ی سفید و زیبا.

    اسم های ترکیه ای استانبولی دختر همراه با معنی

    سیمین‌زر

    سیمین‌زر :    (سیمین= نقره‌ای + زر = طلا)، 1- ساخته شده از نقره و طلا؛ 2- (به مجاز) ارزشمند، گران‌بها.

    سیمین‌رخ

    سیمین‌رخ :    (= سیمین عذار)، ( سیمین عذار.

    چند اسم خوشگل و امروزی جدید دختر

    سیمین‌دخت

    سیمین‌دخت :    (سیمین + دخت = دختر)، 1- دختری که مانند نقره سفید و درخشان است؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    سیمین‌بَر

    سیمین‌بَر :    (در قدیم) 1- (به مجاز) سیم اندام، دارای اندامی سفید؛ 2- (به مجاز) زیبا.

    سیمین

    سیمین :    (سیم = نقره + ین (پسوند نسبت))، 1- ساخته شده از نقره، نقره‌ای رنگ، سفید و درخشان؛ 2- (به مجاز) زیبا.

    اسم های یونانی دخترانه

    سیما

    سیما :    (عربی) 1- چهره، صورت؛ 2- (در قدیم) نشان و حالتی در صورت انسان که مبین حالات درونی باشد.

    سیرانوش

    سیرانوش :    [سیر (در پهلوی) راضی و خشنود + انوش= جاویدان]، خوشنودی و رضایت‌مندی جاودان.

    سیران

    سیران :    (در قدیم) گردش و تفرج.

    زیباترین اسم های دخترانه

    سیاره

    سیاره :    (عربی) 1- (در نجوم) هر جرم آسمانی که در منظومه‌ای به دور ستاره‌ای می‌گردد، به ویژه هر یک از نُه جِرم آسمانیِ غیر نورانی و بزرگ که به دور خورشید می‌گردند؛ 2- (در قدیم) کاروان، قافله.

    سُهیلا

    سُهیلا :    (عربی) 1- نرم، ملایم؛ 2- (مؤنث سهیل)، ( سهیل.

    سُهی

    سُهی :    (عربی) مُمالِ سُها (= سُها)،م سُها.

    اسم های کردی دختر

    سُها

    سُها :    (عربی) (اَعلام) (در نجوم) ستاره‌ی کم نوری در کنار ستاره‌ی عناق در صورت فلکی دُب اکبر که در قدیم قوّت چشم و دوربینی آن را با این ستاره امتحان می‌کردند.

    سوینج

    سوینج :    (ترکی) شادی.

    سوین

    سوین :    (ترکی) شادباش.

    سِویل

    سِویل :    (ترکی) لایق، محبت.

    اسم های خارجی دخترونه

    سُونیا

    سُونیا :    (ترکی ـ فارسی) (سو = نور + نیا) 1- نورِ نیاکان(؟)؛ 2- (در یونانی) خرد و عقل.

    سُونای

    سُونای :    1- (سونا = دعا کننده، ستاینده + ی)؛ 2- (در ترکی) آخرین ماه.

    سُونا

    سُونا :    1- طلا؛ 2- (در ترکی) 1) مرغابی، 2) زیبا و قشنگ.

    اسم های دخترانه مذهبی و قرآنی

    سوما

    سوما :    1- ماه، نور ماه؛ 2- (به مجاز) زیبا؛ نهر آب و مجرای قنات.

    سولماز

    سولماز :    (ترکی) 1- پژمرده نشدنی، 2- گلی که هرگز پژمرده نمی  شود.

    سوگند

    سوگند :    قسم، استواری بر پیوند، استواری بر گفتن و راست گفتن.

    اسم زیبا ترکی دخترونه

    سوگل

    سوگل :    (ترکی) (در گفتگو) مورد علاقه و محبت زیاد، محبوب.

    اسم دختر با ریشه سانسکریت

    سوفیا

    سوفیا :    (عربی) 1- (= صوفیه)، پیروان تصوف؛ 2- عاقل، خردمند؛ 3- (اَعلام) (= صوفیه) پایتخت بلغارستان.

    سوسن

    سوسن :    1- (گیاهی) گیاهی پیاز دار و تک لپه‌ای، با برگ‌های باریک و دراز که انواع وحشی و پرورشی دارد؛ 2- گل این گیاه که معمولاً درشت، خوشه‌ای، و به رنگ ها و اشکال مختلف است. بعضی انواع آن خاصیت دارویی دارد.

    سوزان

    سوزان :    1- دارای حرارت و گرمای بسیار زیاد؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) سرشار از اندوه و اشتیاق.

    سورینا

    سورینا :   (سورین + ا (پسوند نسبت))، منسوب به سورین، ( سورین.)

    اسامی لاتین دخترانه

    سوریا

    سوریا :    (سوری + الف (اسم ساز))، ( سوری.

    سوری

    سوری :    1- (در قدیم) (در گیاهی) گل سرخ؛ 2- (به مجاز) سرخ رنگ.

    سوره

    سوره :    (عربی) هر یک از بخش‌های صد و چهارده‌گانه‌ی قرآن که خود شامل چند آیه است، سورت.

    اسم های زیبای ارمنی دختر

    سورا

    سورا :    1- سود دهنده؛ 2- توانا، نیرومند؛ 3- (اَعلام) نام شهر «شوراب» در نوشته‌های رومی و یونانی که به گونه‌ای سورا/  surāـ/ آمده است، شوراب (سورا) در مغرب رود فرات و در نزدیک دشت سروج (باتنه) و در شرق حلب قرار دارد.

    سوده

    سوده :    (عربی) 1- ساییده، ساییده شده؛ 2- (اَعلام) [قرن اول هجری] نام دختر زمعه ابن قیس ابن عبد شمس، از همسران پیامبر اسلام(ص)، بیوه‌ی یکی از مسلمانان نخستین به نام سکران.

    سودابه

    سودابه :    (= سوداوه) 1- (در پهلوی) به معنی دارنده  ی آب روشنی بخش؛ 2- (اَعلام) (در شاهنامه) همسر کیکاووس که چون سیاوش عشق او را نپذیرفت، بر او بهتان زد و موجب آوارگی و کشته شدن وی شد. در نتیجه به کین خواهی ...

    نام های انگلیسی دخترانه

    سودا

    سودا :    اسم ترکی دخترانه - عشق.

    سَنیه

    سَنیه :    (عربی) عالی، خوب.

    سُندُس

    سُندُس :    (معرب از فارسی؟) 1- (در قدیم) پارچه‌ی ابریشمیِ لطیف و گران‌بها؛ 2- (به مجاز) گلهای ظریف و رنگارنگ.

    سُنبله

    سُنبله :    1- (در گیاهی) نوعی گل آذین که گلهای بدون دُم‌گل آن در اطراف یک محور جمع می‌شوند؛ 2- خوشه‌ی بعضی گیاهان مانند گندم و جو؛ 3- (در نجوم)؛ صورت ششم از صورتهای فلکیِ منطقه البروج، واقع در استوای سماوی، که به شکل ...

    اسم سریانی دخترانه

    سُنبل

    سُنبل :    1- (در گیاهی) گلِ خوشه‌ای بلند، به هم فشرده و معطر به رنگهای قرمز، آبی، سفید و زرد،  گیاه همین گل؛ 2-(در قدیم) (به مجاز) گیسو، زلف.

    سَنا

    سَنا:    (عربی) 1- (در قدیم) روشنایی؛ 2- (در گیاهی) گروهی از گیاهان درخچه‌ای یابوته‌ایِ گرمسیری و خودرو از خانواده گل ارغوان که برگچه و میوه‌ی آنها مصرف دارویی دارد.

    سُمیه

    سُمیه :    (اَعلام) نام مادر عمار بن یاسر و اولین زن شهیده در صدر اسلام.

    اسم های فرانسه ای دخترانه

    سمیعه

    سمیعه :    (عربی) گوش شنوا.

    سَمیره

    سَمیره :    (عربی) (= سمیرا)، ( سمیرا. 1-

    سَمیرا

    سَمیرا :    (عربی) 1- زن گندمگون، شمیرا. [سمیرا ترجمه‌ی «مهین‌بانو» است]؛ 2- (اَعلام) نام عمه‌ی شیرین است در اشعار نظامی.

    سَمن‌ناز

    سَمن‌ناز :    (سَمن + ناز= کرشمه، ناز و غمزه) (به مجاز) زیباروی دارای ناز و کرشمه.

    نام های آشوری دخترانه

    سَمن‌رخ

    سَمن‌رخ :    (= سمن چهر)، (  سمن چهر.

    سَمن‌بر

    سَمن‌بر :    (به مجاز) دارای اندام معطّر چون سَمن، یا دارای اندام سفید و لطیف.

    سَمن

    سَمن :    1- نام گیاهی (رازقی)، یاسمن؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) چهره‌ی سفید و لطیف و همینطور بوی خوش.

    سَمرا

    سَمرا :    (عربی) زن گندمگون.

    اسم های دخترانه با ریشه عبری

    سَمر

    سَمر :    (عربی) 1- (در قدیم) حکایت، افسانه، داستان؛ 2- (به مجاز) مشهور و گفتار و سخن.

    سَمانه

    سَمانه :    1- (مخفف آسمان) یعنی سقف خانه؛ 2- نام پرنده‌ای کوچک که به آن در ترکی بلدرچین می‌گویند.

    سَما

    سَما :    (عربی) (در قدیم) آسمان.

    نام های دخترانه و پسرانه اوستایی پهلوی

    سَلینا

    سَلینا :    (ترکی ـ فارسی) (سَلین + ا (پسوند نسبت))، منسوب به سَلین، ، سَلین.

    سَلین

    سَلین :    (ترکی) 1- سیل مانند؛ 2- (اَعلام) نام رودخانه‌ای در آذربایجان که از منطقه قره داغ سرچشمه می‌گیرد.

    سَلیمه

    سَلیمه :    (عربی) (مؤنث سلیم)، ( سلیم)

    نام های دخترانه و پسرانه اوستایی پهلوی

    سَلیله

    سَلیله :    (عربی) (در قدیم) دختر، دخت، فرزندِ دختر.

    سَلوی

    سَلوی :    (معرب از لاتین) (در گیاهی) 1- گیاهی علفی، خودرو یا زینتی از خانواده  ی نعناع با برگ  های کرک دار و گل  هایی به رنگ آبیِ مایل  به بنفش و به ندرت سفید شهد دار. برگ  ها و سرشاخه  های آن معطر ...

    سِلوا

    سِلوا :    (عربی) 1- (در گیاهی) گیاهی علفی، خودرو یا زینتی از خانواده نعنا، مریم گلی؛ 2- هر چیز که تسلّی دهد؛ 3- انگبین، عسل.

    اسم های زیبای گیلانی و مازندرانی دخترانه

    سَلمی

    سَلمی :    (عربی) (در گیاهی) نام گیاهی است؛ (اَعلام) زنی معشوقه در عرب و (به مجاز) هر معشوق را گویند.

    سِلما

    سِلما :    1- نام درختی؛ 2- (در عربی) (مؤنث سِلم) صلح، آشتی، زنِ صلح طلب.

    سُلدا

    سُلدا :    (ترکی) حامی، یاور.

    سَلامه

    سَلامه :    (عربی) (اَعلام) سلامه یا سلافه مشهور به شهربانو دختر یزدجرد ابن شهریار یا هرمزان و همسر امام حسین(ع).

    اسم های لری دخترانه

    سَلامت

    سَلامت :    (عربی) 1- سالم، تندرستی، صحت؛ 2- (در حالت قیدی) بطور سالم، در حال صحت؛ 3- (در قدیم) امنیت و آرامش، رستگاری.

    سُلاله

    سُلاله :    (عربی) 1- نسل؛ 2- (در قدیم) فرزند، نطفه.

    سَکینه

    سَکینه :    (عربی) 1- (= سکینت)، آرامش خاطر؛ 2- (اَعلام) [قرن 1و 2 هجری] دختر امام حسین(ع)، همسر مصعب ابن زّبیر. در مدینه وفات یافت.

    اسم های خوشگل دوقلوی دختر

    سعیده

    سعیده :    (عربی) 1- (مؤنث سعید)، ( سعید. 1- و 2- ؛ 2- (اَعلام) 1) رودی از رشته کوه اطلس، در شمال غربی الجزایر به ارتفاع 1180 متر؛ 2) نام استانی در شمال غربی الجزایر؛ 3) نام شهری در مرکز استان سعیده در الجزایر، ...

    سَعدیه

    سَعدیه :    (عربی) (سعد + ایّه/iyyeـ/ (پسوند نسب))، 1- منسوب به سعد،   سعد. 1- ؛  2- (به مجاز) سعادتمند و خوشبخت؛ 3- (اَعلام) آرمگاه سعدی در شمال شرقی شهر شیراز در استان فارس.

    سعاده

    سعاده :    (عربی) 1- نیک بختی، خوشبختی؛ 2- (در احکام نجوم) سعد بودنِ ستاره ها و تأثیر آنها بر سرنوشت انسان ها.

    اسم عربی دخترونه

    سَعادت

    سَعادت :    (عربی) 1- خوشبختی؛ 2- (در احکام نجوم) سعد بودنِ ستاره‌ها و تأثیر آنها بر سرنوشت انسانها.

    سُعاد

    سُعاد :    (عربی) (اَعلام) نام زن محبوبی در عرب، نام معشوقه‌ای در عرب.

    سَریرا

    سَریرا :    (سَریر + ا (پسوند نسبت))، منسوب به سَریر، ) سَریر.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    سَروین

    سَروین :    1- (در قدیم) شبیه سَرو؛ 2-(در کردی) روسری و چارقد.

    سَروی

    سَروی :    1- منسوب به سرو؛ 2- نوعی از خطوط اسلامی؛ 3- نخلی، شجری.

    سَروه

    سَروه :    (کردی) نسیم، باد ملایم، باد خنک، ایاز.

    سَروناز

    سَروناز :    1- سرو نورسته، سروی که شاخه‌های آن به هر طرف مایل باشد؛ 2- (در موسیقی ایرانی) نام نوایی.

    سَروگل

    سَروگل :    (سرو = درخت سرو + گل) (به مجاز) زیبا و با طراوت و شاداب.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    سروراعظم

    سروراعظم :    (فارسی ـ عربی) از نام  های مرکب،   سرور و اعظم.

    سُرور

    سُرور :    (عربی) خوشحالی، شادمانی.

    سَرو

    سَرو :    1- (در گیاهی) هر یک از انواع درختان بازدانه از خانواده مخروطیان که همیشه سبز است؛ 2- (به مجاز) شاداب و با طراوت.

    سرمه

    سرمه :    1- مخلوطی از کانه  های آنتیموان که سیاه  رنگ است و از آن برای آرایش پلک چشم و مژه  ها استفاده می  شود، [سرمه  های امروزی مخلوطی از آهن و سرب و بعضی مواد دیگر است یا از سوزاندن دانه  های روغنی ...

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    سَدِنا

    سَدِنا :    سدن + الف (اسم ساز)، خدمت کردن کعبه.

    سَحرناز

    سَحرناز :    (عربی ـ فارسی) 1- زیبایی سپیده دم؛ 2- (به مجاز) زیبا.

    سحرگل

    سحرگل :    (عربی ـ فارسی)، 1- گل سپیده دم؛ 2- (به مجاز) زیبا و با طراوت.

    سَحر

    سَحر :    (عربی) 1- زمان قبل از سپیده‌دم؛ 2- زمانی است (در ماه رمضان) از نیمه شب تا اذان صبح؛ 3- (در قدیم) صبح.

    سِتیلا

    سِتیلا :    (عربی) (اَعلام) 1) نام دختر حضرت موسی کاظم(ع)؛ 2) نام حضرت مریم.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    سِتیا

    سِتیا :    گیتی، دنیا و روزگار.

    سِتی

    سِتی :    (عربی) (از عربی ستّی = بانوی من) 1- (در قدیم) عنوانی احترام آمیز برای زنان؛ 2- (به مجاز) زن و دختر.

    ستوده

    ستوده :    (صفت مفعولی از ستودن)، آن‌که او را ستوده‌اند؛ ستایش شده.

    ستایش

    ستایش :    1- حمد و سپاس خداوند، شکرگزاری (به درگاه خداوند)؛ 2- ستودن، مدح کردن، تعریف، مدح، تمجید؛ 3- تعریف و تمجید شدن.

    ستاره

    ستاره :    1- (در نجوم) هر یک از اجسام نورانی آسمان که معمولاً شب‌ها از زمین به صورت نقطه‌های نورانی چشمک زنِ نسبتاً ساکن دیده می‌شوند؛ اختر، نجم؛ 2- (به مجاز) بخت و اقبال و نماد شخص مجلس آرا و زیبارو.

    سپینود

    سپینود :    (اَعلام) (در شاهنامه) دختر پادشاه هند (شنگل) و زن بهرام گور.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    سپیده

    سپیده :    1- روشنی کم رنگ آسمان در افق مشرق قبل از طلوع آفتاب؛ 2- (در قدیم) سفیداب؛ ذره و براده‌ی قلع.

    سبا

    سبا :    (عربی) 1- (اَعلام) 1) (= سباء) سوره‌ی سی و چهارم از قرآن کریم؛ 2) نام شهر بلقیس؛ 3) مملکتی باستان در جنوب جزیره العرب در هزاره‌ی اول پیش از میلاد 2- (در عبری) انسان.

    سایه

    سایه :    1- (در فیزیک) تاریکی نسبی که به سبب جلوگیری تابش مستقیم نور در سطح یا فضا ایجاد می‌شود در مقابلِ روشن؛ 2- (به مجاز)، توجه، عنایت، پناه، حمایت؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) حشمت و بزرگی.

    ساینا

    ساینا :    1- (اوستایی) (اَعلام) نام خاندانی از موبدان زرتشتی؛ 2- (در طبری) ساکت و بی‌صدا؛ 2) سایه‌ای که مشخص و قابل رؤیت باشد.

    سایدا

    سایدا :    (کردی) (مرکب از سای + دا) سایه‌ی مادر (؟).

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    سایان

    سایان :    (کردی) (سای = سایه + ان (پسوند نسبت))، 1- منسوب به سایه (؟)، م سایه؛ 2- (اَعلام) نام رشته کوهی در آسیای مرکزی، بیشتر در سیبری جنوبی، شامل سایان خاوری و سایان باختری.

    سایا

    سایا :    (ترکی) 1- یکرنگ، بی‌ریا؛ 2- (در فارسی) ساینده.

    ساهره

    ساهره :    (عربی) 1- زمین یا روی زمین، زمینی که حق سبحانه در روز قیامت آن را مجدداً پیدا سازد؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) (در ادیان) زمین روز رستاخیز؛ 3- چشمه روان؛ 4-ماه، غلاف ماه.

    سانیا

    سانیا :    سایه روشنِ جنگل.

    سانای

    سانای :    (ترکی) مهنام، بی‌قرار.

    ساناز

    ساناز :    1- نام گلی؛ 2- کمیاب، نادره.

    سانا

    سانا :    آسان.

    سامیه

    سامیه :    (عربی) (مؤنث سامی)، (در قدیم) بلند. + ( سامی. 1-

    سامینا

    سامینا :    1- مانند مینا؛ 2- نام گلی.

    سامه

    سامه :    1- (در قدیم) عهد، پیمان؛ 2- جای امن و امان، پناه، مأمن.

    سالینا

    سالینا :    [سال + ین (پسوند نسبت) + ا (پسوند نسبت)]، منسوب به سال، سالانه(؟).

    سالومه

    سالومه :    (عبری) (اَعلام) زوجه‌ی زبدی و مادر یعقوب کبیر و یوحنای انجیلی.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    ساقی

    ساقی :    (عربی) 1- آن که شراب در پیاله می‌ریزد و به دیگری می‌دهد؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) معشوق؛ 3- (در قدیم) در ادبیات عرفانی نمادِ «خداوند» یا پیر است.

    ساغر

    ساغر :    (معرب) 1- ظرفی که در آن شراب می‌نوشند، جام شراب؛ 2- (در قدیم) (به مجاز)، شراب؛ 3- (در عرفان) دل عارف است که انوار غیبی در آن مشاهده می‌شود.

    ساعده

    ساعده :    (عربی) 1- (مفرد سواعد) شاخه فرعی، شاخابه، مجاری آب که به رودخانه یا دریا می‌ریزد؛ 2- مجاری شیر در پستان؛ 3- (اسم) ساعد بند آهنی یا طلایی.

    سازگار

    سازگار :    1- دارای گرایش به همراهی و همکاری با دیگران، هماهنگ، موافق؛ 2- ملایم طبع.

    ساریه

    ساریه :    (عربی) 1- ابری که در شب آید؛ 2- (اَعلام) نام یکی از دختران امام موسی کاظم(ع).

    سارینا

    سارینا :    خالص، پاک.

    ساره

    ساره :    (عبری) (= سارا، سارای)؛ 1- امیره‌ی من؛ 2- (اَعلام) زوجه‌ی ابراهیم خلیل(ع) که به روایت تورات در 90 سالگی اسحاق را به دنیا آورد و در 127 سالگی درگذشت؛ 3- (در هندی) شاره یا نوعی لباس محلیِ زنان هند و پاکستان که ...

    سارگل

    سارگل :    گل زرد.

    سارای

    سارای :    (عربی) (= ساره و سارا)، ( ساره و سارا. 1-

    ساران

    ساران :    1- (در قدیم) آغاز، ابتدا؛ 2- سر.

    سارا

    سارا :    (عربی ـ فارسی) (ساحل + ه (پسوند نسبت))، منسوب به ساحل ( ساحل.

    ساحله

    ساحله :    (عربی ـ فارسی) (ساحل + ه (پسوند نسبت))، منسوب به ساحل ( ساحل.

    ساحل

    ساحل :    (ترکی) دارای موهای بلند و پرپشت، گیسو بلند.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    ساچلی

    ساچلی :    (ترکی) دارای موهای بلند و پرپشت، گیسو بلند.

    ساجده

    ساجده :    (عربی) (مؤنث ساجد)، ( ساجد.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

                 

             

            

  • ۰ لایک
  • ۳۱۵ نظر

    اسم دختر با حرف ز

    اسامی دختر حرف ز

                 

             

            

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    زیور

    زیور :    (سغدی) آنچه با آن چیزی یا کسی را آرایش کنند، پیرایه.

    زینب

    زینب :    (عربی) 1- پاکیزگی؛ 2- (در گیاهی) نام درختی خوشبو و خوش منظر؛ 3- (اَعلام) نام چند تن از زنان نامدار صدر اسلام، از جمله 1) زینب دخترخُزیمه [قرن اول هجری]، از همسران پیامبر اسلام(ص) که پس از کشته شدن شوهر دومش در ...

    زینا

    زینا :    (عربی) نام دختر نوح نبی (ع).

    زیلان

    زیلان :    (= اَرجی، دِسیس) نام گیاهی است یکساله و معطر و دارای کرکهای غده‌دار و چسبناک از تیره‌ی اسفناج.

    زیتون

    زیتون :    (عربی) (در گیاهی) 1- میوه‌ی بیضی شکل سفت و گوشتی به اندازه‌ی توت که رنگ آن در مراحل مختلف رشد از سبز تا بنفش و سیاه تغییر می‌کند و از آن روغن نیز می‌گیرند؛ 2- درخت همیشه سبز این میوه که برگ ...

    زیبنده

    زیبنده :    1- در خور، سزاوار، شایسته؛ 2- آراسته، زیبا.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    زیبا

    زیبا :    1- ویژگی آن‌که دیدنش لذت بخش و چشم‌ نواز است، جمیل؛ 2- دلنشین، مطبوع، خوشایند؛ 3- (در قدیم) زیبنده، شایسته، لایق، در خور.

    زُهره

    زُهره :    (عربی) 1- (= ناهید= ونوس) 2- (اَعلام) 1) (در نجوم) دومین سیاره‌ی منظومه‌ی شمسی از لحاظ دوری از خورشید، میان عطارد و زمین، که از درخشنده‌ترین اجرام آسمانی است. [در نزد قدما زهره نماد نوازندگی و خنیاگری است]؛ 2) زهره نام رودی ...

    زهرا

    زهرا :    (عربی) 1- (در قدیم) روشن و درخشان؛ 2- (اَعلام) از لقبهای حضرت فاطمه(س) دختر پیامبر اسلام(ص). + ( فاطمه.

    زمزم

    زمزم :    (عربی) 1- «آهسته آهسته»؛ 2- (اَعلام) 1) چاه آبی در مکه، در جنوب شرقی کعبه، که زائران آب آن را متبرک می‌دانند؛ 2) نام کتابی از مصنفات زرتشت؛ 3- (در ادیان) دعایی که پیروان زرتشت هنگام عبادت یا غذا خوردن آهسته زیر ...

    زمرد

    زمرد :    (معرب از یونانی) (در علوم زمین) از سنگ‌های قیمتی و عموماً سبز رنگ.

    زمانه

    زمانه:    1- روزگار، دوره، دور، عهد؛ 2- (در قدیم) مدت زندگی، عمر.

    زلیخا

    زلیخا :    (عربی) (مؤنث ازلخ)، 1- جای لغزیدن پا (به لحاظ داشتن زیبایی زیاد)؛ 2- (اَعلام) در روایت‌های اسلامی و یهودی، همسرعزیز مصر(وزیر یا پیشکار فرعون مصر) که عاشق یوسف(ع)شد و چون یوسف(ع) به عشق او سر فرود نیاورد، به او تهمت زد و ...

    زُلفا

    زُلفا :    (زلف = موی بلندِ سر، گیسو + الف‌ (پسوند نسبت))‌، 1-منسوب به زلف؛ 2- (به مجاز) زیبایی زلف معشوق؛ 3- (در عربی، زلفی) نزدیکی و منزلت و قربَت.

    زلال

    زلال :    (عربی) 1- صاف و شفاف؛ 2- (به مجاز) آب صاف و گوارا.

    زَکیه

    زَکیه :    1- پاک، پاکیزه، زَکی؛ 2- (اَعلام) نام دیگر حضرت فاطمه(س).

    زرینه

    زرینه :    (= زرین)،   زرین.

    زرین‌دخت

    زرین‌دخت :    (= زری دخت)،   زری دخت.

    زرین

    زرین :    1- از جنس زر، به رنگ زر، طلایی؛ 2- زیبا و آراسته.

    زریان

    زریان :    (کردی) باد جنوب، باد دبور، باد سرد.

    زری

    زری :    1- پارچه یا لباسی که در آن نخ‌های طلایی به کار رفته است؛ 2- نخ طلا یا نقره یا گلابتون؛ 3- طلایی؛ 4- منسوب به زر.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    زرافشان

    زرافشان :    1- ذرات زر پاشیده شده، با ذرات طلا اندود شده؛ 2- (در قدیم) زربافت؛ 3- نثار کننده زر و سکه‌ی طلا.

    زُحَل

    زُحَل :    (اَعلام) [=کیوان] دومین سیاره‌ی بزرگ منظومه شمسی و ششمین سیاره از لحاظ دوری از خورشید، که یک رشته حلقه‌ی نورانی گرداگرد آن را فراگرفته است.

    زُبیده

    زُبیده :    (عربی) (= زبیدة) نام گیاهی (همیشه بهار)؛ 2- (اَعلام) دختر جعفرابن منصور زن هارون الرشید و مادر خلیفه امین.

    زاهره

    زاهره :    (عربی) (مؤنث زاهر)،   زاهر.

    زاهده

    زاهده :    (عربی) 1- زن زاهد. +   زاهد1- ، 2- ؛ 2- (اعلام) زاهده خاتون بانویی عارف، که در زمان خود به عقل و تدبیر و سیاست پردازی آوازه داشت. او در جوانی به عقد اتابک بزایه، حاکم فارس در آمد او نه تنها ...

    زاکیه

    زاکیه :    (عربی، زاکیَة)، 1- (در قدیم) نیکو، پاکیزه.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

                 

             

            

  • ۰ لایک
  • ۵۱ نظر

    اسم دختر با حرف ب

    اسم دخترونه حرف ب

    اسم دختر حرف پ

                 

             

            

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    اسم های جدید دختر با حرف ب

    بی‌نظیر

    بی‌نظیر :    (فارسی ـ عربی) بی‌مانند، بی‌همتا.

    بینا

    بینا :    (به مجاز) 1- آن که توانایی پیش‌بینی و سنجش درستِ امور را دارد، بصیر؛ 2- آن که می‌تواند ببیند.

    بیریوان

    بیریوان:   (کردی) شیردوش، زن یا دختری که در شیردوشگاه شیر گوسفندان را می  دوشد.

    بیتا

    بیتا :    بی‌مانند، بی‌همتا، یکتا.

    بیان

    بیان :    (عربی) 1- سخن، گفتار؛ 2- شرح و توضیح؛ 3- زبان‌آوری، فصاحت و بلاغت؛ 4- (به مجاز) زبان؛ 5- (در اصطلاح علوم بلاغی) علمی است که به یاری آن می‌توان یک معنا را به شیوه های گوناگون، با وضوح و خفای متفاوت ادا ...

    اسم ایرانی-اسم با کلاس و شیک دختر-اسم جدید دختر-اسم دختر ایرانی-اسم زیبای فارسی دختر-اسم شیک-اسم شیک دختر-اسم شیک و با کلاس-نام های زیبای ایرانی-چند اسم خوشگل و امروزی جدید دختر

    اسم عبری دخترانه

    اسم یونانی دخترانه

    نام های زیبای گیلکی دخترانه

    زیباترین اسم های دخترانه

    اسم دخترانه لری شیک و زیبا

    اسم ایرانی-اسم با کلاس و شیک دختر-اسم جدید دختر-اسم دختر ایرانی-اسم زیبای فارسی دختر-اسم شیک-اسم شیک دختر-اسم شیک و با کلاس-نام های زیبای ایرانی-چند اسم خوشگل و امروزی جدید دختر

    بِهیه

    بِهیه :    (عربی) 1- تابان، روشن؛ 2- فاخر، شکوه‌مند.

    بِهینا

    بِهینا :    (بهین + الف نسبت)، منسوب به بهین، ( بهین.

    بِهین

    بِهین :    (صفت عالیِ واژه‌های بِه و بهتر) (در قدیم) بهترین، برگزیده‌ترین.

    بِهی

    بِهی :    (در قدیم) 1- خوبی، نیکی، نیکویی؛ 2- تندرستی، سلامت؛ 3- نیک‌بختی، سعادت. [این کلمه چنانچه بَهی /bahi/ تلفظ شود به معنی زیبا، نیکو و خوب است].

    بِهنوش

    بِهنوش :  گوارا.

    بِهناز

    بِهناز :    خوش ناز و ادا.

    بِهشید

    بِهشید :    تابناک و دارای فروغ و روشنایی.

    بهشته

    بهشته :    (بهشت + ه (پسوند نسبت))، 1- منسوب به بهشت؛ 2- (به مجاز) زیبا رو.

    اسم ایرانی-اسم با کلاس و شیک دختر-اسم جدید دختر-اسم دختر ایرانی-اسم زیبای فارسی دختر-اسم شیک-اسم شیک دختر-اسم شیک و با کلاس-نام های زیبای ایرانی-چند اسم خوشگل و امروزی جدید دختر

    اسم کردی دختر به ترتیب حروف الفبا

    اسم های دخترانه خارجی جدید

    انتخاب اسم های جدید ترکی دخترانه

    اسم های دخترانه مذهبی و قرآنی

    چند اسم دختر جدید و با کلاس

    اسم دختر قرآنی

    اسم ایرانی-اسم با کلاس و شیک دختر-اسم جدید دختر-اسم دختر ایرانی-اسم زیبای فارسی دختر-اسم شیک-اسم شیک دختر-اسم شیک و با کلاس-نام های زیبای ایرانی-چند اسم خوشگل و امروزی جدید دختر

    بهشت

    بهشت :    1- (در ادیان) جایی بسیار سرسبز و خرّم، با نعمت  های فراوان که نیکوکاران پس از رستاخیز در آن زندگی جاوید خواهند داشت، جنت در مقابل دوزخ؛ 2- (به مجاز) با صفاترین و بهترین جا؛ 3- (به مجاز) دختر زیبا و با ...

    بِهسا

    بِهسا :    (به + سا (پسوند شباهت))، نیک چون خوبان و نیکان.

    بهرخ

    بهرخ :    خوشگل و نیک منظر.

    بِهدخت

    بِهدخت :    (به + دخت = دختر)، دختر نیک و خوب.

    بهجت

    بهجت :    (عربی) شادمانی، نشاط.

    بهاره

    بهاره :    1- مربوط به بهار؛ 2- به عمل آمده در بهار؛ 3- منسوب به بهار. + م بهار. 1- ، 2- ، 3- ، 4- و 5-

    بهارک

    بهارک :    [بهار+ ک(اَک)/-ak/ (پسوند شباهت)] 1- به معنای مانند بهار، همچون بهار؛ 2- (به مجاز) زیبا با طراوت.

    بهاران

    بهاران :    1- هنگام بهار، موسم بهار؛ 2- (به مجاز) زیبا و با طراوت.

    اسم ایرانی-اسم با کلاس و شیک دختر-اسم جدید دختر-اسم دختر ایرانی-اسم زیبای فارسی دختر-اسم شیک-اسم شیک دختر-اسم شیک و با کلاس-نام های زیبای ایرانی-چند اسم خوشگل و امروزی جدید دختر

    اسامی شیک و زیبای کوتاه دخترانه

    اسم دختر عربی

    تعدادی اسم زیبا ترکی دختر

    اسم خارجی دختر

    اسم های ترکی دختر همراه با معنی

    اسم دختر با ریشه سانسکریت

    اسم زیبای لاتین دخترانه

    اسم زیبای ارمنی دختر

    اسم ایرانی-اسم با کلاس و شیک دختر-اسم جدید دختر-اسم دختر ایرانی-اسم زیبای فارسی دختر-اسم شیک-اسم شیک دختر-اسم شیک و با کلاس-نام های زیبای ایرانی-چند اسم خوشگل و امروزی جدید دختر

    بهار

    بهار :    1- فصل اول سال؛ 2- (در گیاهی) شکوفه درختان خانواده‌ی مرکبات؛ 3- گیاهی زینتی؛ 4- (به مجاز) دوره‌ی شادابی هر چیز؛ 5- (در قدیم) (به مجاز) سبزه و علف؛ 6- (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) یکی از دستگاه‌ها یا ادوار؛ 7- (در ...

    بِه‌آفرین

    بِه‌آفرین :   1- خوب آفریده؛ 2- خوش سیما، خوش منظر؛ 3- (اَعلام) (در شاهنامه) خواهر اسفندیار، که ارجاسپ تورانی او را زندانی کرده بود و اسفندیار آزادش کرد.

    بوستان

    بوستان :    1- بُستان، باغ و گلزار؛ 2- (در ادبیات فارسی) بوستان یا سعدی نامه، مثنوی اخلاقی و عرفانی به فارسی، مشتمل بر حکایت های کوتاه، از سعدی شیرازی.

    بَنفشه

    بَنفشه :    (در گیاهی) 1- هر یک از گیاهانِ کوتاه دولپه‌ای که در اوایل بهار می‌رویند؛ 2- (به مجاز) مو، زلف؛ 3 (در اصطلاح شاعرانه) بنفشه یا دسته ی گل بنفشه تداعی کننده زلف آشفته یا مجعّد یا جعد گیسوی یار،  نزد شاعران است.

    بِنت‌الهدی

    بِنت‌الهدی :    (عربی) دختر هدایت شده.

    بُلور

    بُلور :    (عربی، معرب از یونانیِ beryllos) 1- نوعی ماده‌ی معدنی جامد و شفاف مانند شیشه؛ 2- آنچه از جنس شیشه‌ی شفاف خوب است.

    بِلقیس

    بِلقیس : (عربی) (اَعلام) ملکه‌ی شهر سبا که در روایات نام همسر حضرت سلیمان(ع) است. [پیشینه و ریشه‌ی نام بلقیس به درستی دانسته نیست، برخی آن را برگرفته از واژه‌ی احتمالاً یونانیpallaxis، به معنای دختر باکره یا همخوابه دانسته‌اند و برای آن معادل‌هایی در زبان‌های ...

    بَصیرت

    بَصیرت :    (عربی) 1- بینایی؛ 2- (به مجاز) آگاهی داشتن از امری و جزئیات آن را در نظر داشتن، آگاهی و دانایی؛ 3- (در تصوف) نیروی باطنی که سالک با آن حقایق و باطن امور و اشیا را در می یابد.

    بَصیرا

    بَصیرا :    (عربی ـ فارسی) (بصیر + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به بصیر؛ 2- منتسب به دانایی؛ 3- (به مجاز) دختری که بینا و دانا باشد. + ن.ک. بَصیر. 1- ، 2- ، 3- و 4-

    بُشری (بشرا)

    بُشری (بشرا) :    (عربی) 1- بشارت، مژده، مژدگانی؛ 2- از واژه‌های قرآنی (یونس: 64).

    بِشارت

    بِشارت :    (عربی) 1- خبر خوش، مژده، مژده دادن، مژده آوردن؛ 2- (در ادبیات عرفانی) بشارت به وصل حبیب به سوی حبیب است.

    بَرفین

    بَرفین :    (برف + ین (پسوند نسبت))، 1- برفی، از جنس برف؛ 2-سفید مانند برف؛ 3- (به مجاز) زیبا چهره.

    بَدیعه

    بَدیعه :    (عربی) (مؤنث بدیع) ،    بدیع 1- ، 2- ، 3- و 4- .

    بدریه

    بدریه :    (عربی) (بدر = ماهی که به صورت دایره‌ی کامل دیده می‌شود، ماه شب چهاردهم + ایه/iye-/ (پسوند نسبت))، 1- منسوب به بدر یا ماه شب چهارده؛ 2- (به مجاز) ماه مانند و زیبارو.

    بَدری

    بَدری :   (عربی) 1- بارانی که پیش از زمستان ببارد، بارانی که پیش از سرما بیاید؛ 2- بدر بودن، ماه تمام و دو هفته بودن، حالت ماه دو هفته.

    بَدرالزمان

    بَدرالزمان :    (عربی) 1- ماه زمانه، ماه روی روزگار؛ 2- (به مجاز) زیباروی زمانه.

    بخشنده

    بخشنده :    (صفت فاعلی از بخشیدن) آنکه چیزی را بی‌آنکه عوضی بخواهد می‌بخشد؛ عطا کننده.

    بتول

    بتول :    (عربی) 1- کسی که از دنیا منقطع شده است و به خدا پیوسته است؛ 2- زن بریده از دنیا برای خدا؛ 3- (اَعلام) لقب حضرت فاطمه(ع).

    باهِره

    باهِره :    (عربی) (مؤنث باهر)، باهر، درخشان، تابان. + ( باهر. 1- و 2-

    باوان

    باوان :    (کردی) 1- خانه‌ی پدری؛ 2- جگر گوشه و عزیز.

    بامی

    بامی :    (اوستایی) 1- درخشان؛ 2- (اَعلام) 1) لقب شهر بلخ؛ 2) صفت شهر اوشیدر.

    بالی

    بالی :    (ترکی ـ فارسی) (بال= عسل + ی (پسوند نسبت))، عسلی.

    باقیه

    باقیه :    (عربی) (مؤنث باقی)، 1- عمل صالح؛ 2- آن که یا آنچه وجود دارد، موجود؛ 3- پاینده، پایدار

    باران

    باران :    1- (در علوم زمین) قطره‌های آب که بر اثر مایع شدن بخار آبِ موجود در جو زمین ایجاد می‌شود؛ 2- (در عرفان) باران کنایه از فیض حق تعالی و رحمت شامله ‌اوست، که از عالم غیب بر ممکنات فایض گردد و ممکنات ...

    باختر

    باختر :    1- مغرب؛ 2- (در پهلوی) به معنی ستاره است.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

                 

             

            

  • ۰ لایک
  • ۸۴ نظر