اسم دخترونه حرف ب

اسم دختر حرف پ

             

         

        

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

اسم های جدید دختر با حرف ب

بی‌نظیر

بی‌نظیر :    (فارسی ـ عربی) بی‌مانند، بی‌همتا.

بینا

بینا :    (به مجاز) 1- آن که توانایی پیش‌بینی و سنجش درستِ امور را دارد، بصیر؛ 2- آن که می‌تواند ببیند.

بیریوان

بیریوان:   (کردی) شیردوش، زن یا دختری که در شیردوشگاه شیر گوسفندان را می  دوشد.

بیتا

بیتا :    بی‌مانند، بی‌همتا، یکتا.

بیان

بیان :    (عربی) 1- سخن، گفتار؛ 2- شرح و توضیح؛ 3- زبان‌آوری، فصاحت و بلاغت؛ 4- (به مجاز) زبان؛ 5- (در اصطلاح علوم بلاغی) علمی است که به یاری آن می‌توان یک معنا را به شیوه های گوناگون، با وضوح و خفای متفاوت ادا ...

اسم ایرانی-اسم با کلاس و شیک دختر-اسم جدید دختر-اسم دختر ایرانی-اسم زیبای فارسی دختر-اسم شیک-اسم شیک دختر-اسم شیک و با کلاس-نام های زیبای ایرانی-چند اسم خوشگل و امروزی جدید دختر

اسم عبری دخترانه

اسم یونانی دخترانه

نام های زیبای گیلکی دخترانه

زیباترین اسم های دخترانه

اسم دخترانه لری شیک و زیبا

اسم ایرانی-اسم با کلاس و شیک دختر-اسم جدید دختر-اسم دختر ایرانی-اسم زیبای فارسی دختر-اسم شیک-اسم شیک دختر-اسم شیک و با کلاس-نام های زیبای ایرانی-چند اسم خوشگل و امروزی جدید دختر

بِهیه

بِهیه :    (عربی) 1- تابان، روشن؛ 2- فاخر، شکوه‌مند.

بِهینا

بِهینا :    (بهین + الف نسبت)، منسوب به بهین، ( بهین.

بِهین

بِهین :    (صفت عالیِ واژه‌های بِه و بهتر) (در قدیم) بهترین، برگزیده‌ترین.

بِهی

بِهی :    (در قدیم) 1- خوبی، نیکی، نیکویی؛ 2- تندرستی، سلامت؛ 3- نیک‌بختی، سعادت. [این کلمه چنانچه بَهی /bahi/ تلفظ شود به معنی زیبا، نیکو و خوب است].

بِهنوش

بِهنوش :  گوارا.

بِهناز

بِهناز :    خوش ناز و ادا.

بِهشید

بِهشید :    تابناک و دارای فروغ و روشنایی.

بهشته

بهشته :    (بهشت + ه (پسوند نسبت))، 1- منسوب به بهشت؛ 2- (به مجاز) زیبا رو.

اسم ایرانی-اسم با کلاس و شیک دختر-اسم جدید دختر-اسم دختر ایرانی-اسم زیبای فارسی دختر-اسم شیک-اسم شیک دختر-اسم شیک و با کلاس-نام های زیبای ایرانی-چند اسم خوشگل و امروزی جدید دختر

اسم کردی دختر به ترتیب حروف الفبا

اسم های دخترانه خارجی جدید

انتخاب اسم های جدید ترکی دخترانه

اسم های دخترانه مذهبی و قرآنی

چند اسم دختر جدید و با کلاس

اسم دختر قرآنی

اسم ایرانی-اسم با کلاس و شیک دختر-اسم جدید دختر-اسم دختر ایرانی-اسم زیبای فارسی دختر-اسم شیک-اسم شیک دختر-اسم شیک و با کلاس-نام های زیبای ایرانی-چند اسم خوشگل و امروزی جدید دختر

بهشت

بهشت :    1- (در ادیان) جایی بسیار سرسبز و خرّم، با نعمت  های فراوان که نیکوکاران پس از رستاخیز در آن زندگی جاوید خواهند داشت، جنت در مقابل دوزخ؛ 2- (به مجاز) با صفاترین و بهترین جا؛ 3- (به مجاز) دختر زیبا و با ...

بِهسا

بِهسا :    (به + سا (پسوند شباهت))، نیک چون خوبان و نیکان.

بهرخ

بهرخ :    خوشگل و نیک منظر.

بِهدخت

بِهدخت :    (به + دخت = دختر)، دختر نیک و خوب.

بهجت

بهجت :    (عربی) شادمانی، نشاط.

بهاره

بهاره :    1- مربوط به بهار؛ 2- به عمل آمده در بهار؛ 3- منسوب به بهار. + م بهار. 1- ، 2- ، 3- ، 4- و 5-

بهارک

بهارک :    [بهار+ ک(اَک)/-ak/ (پسوند شباهت)] 1- به معنای مانند بهار، همچون بهار؛ 2- (به مجاز) زیبا با طراوت.

بهاران

بهاران :    1- هنگام بهار، موسم بهار؛ 2- (به مجاز) زیبا و با طراوت.

اسم ایرانی-اسم با کلاس و شیک دختر-اسم جدید دختر-اسم دختر ایرانی-اسم زیبای فارسی دختر-اسم شیک-اسم شیک دختر-اسم شیک و با کلاس-نام های زیبای ایرانی-چند اسم خوشگل و امروزی جدید دختر

اسامی شیک و زیبای کوتاه دخترانه

اسم دختر عربی

تعدادی اسم زیبا ترکی دختر

اسم خارجی دختر

اسم های ترکی دختر همراه با معنی

اسم دختر با ریشه سانسکریت

اسم زیبای لاتین دخترانه

اسم زیبای ارمنی دختر

اسم ایرانی-اسم با کلاس و شیک دختر-اسم جدید دختر-اسم دختر ایرانی-اسم زیبای فارسی دختر-اسم شیک-اسم شیک دختر-اسم شیک و با کلاس-نام های زیبای ایرانی-چند اسم خوشگل و امروزی جدید دختر

بهار

بهار :    1- فصل اول سال؛ 2- (در گیاهی) شکوفه درختان خانواده‌ی مرکبات؛ 3- گیاهی زینتی؛ 4- (به مجاز) دوره‌ی شادابی هر چیز؛ 5- (در قدیم) (به مجاز) سبزه و علف؛ 6- (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) یکی از دستگاه‌ها یا ادوار؛ 7- (در ...

بِه‌آفرین

بِه‌آفرین :   1- خوب آفریده؛ 2- خوش سیما، خوش منظر؛ 3- (اَعلام) (در شاهنامه) خواهر اسفندیار، که ارجاسپ تورانی او را زندانی کرده بود و اسفندیار آزادش کرد.

بوستان

بوستان :    1- بُستان، باغ و گلزار؛ 2- (در ادبیات فارسی) بوستان یا سعدی نامه، مثنوی اخلاقی و عرفانی به فارسی، مشتمل بر حکایت های کوتاه، از سعدی شیرازی.

بَنفشه

بَنفشه :    (در گیاهی) 1- هر یک از گیاهانِ کوتاه دولپه‌ای که در اوایل بهار می‌رویند؛ 2- (به مجاز) مو، زلف؛ 3 (در اصطلاح شاعرانه) بنفشه یا دسته ی گل بنفشه تداعی کننده زلف آشفته یا مجعّد یا جعد گیسوی یار،  نزد شاعران است.

بِنت‌الهدی

بِنت‌الهدی :    (عربی) دختر هدایت شده.

بُلور

بُلور :    (عربی، معرب از یونانیِ beryllos) 1- نوعی ماده‌ی معدنی جامد و شفاف مانند شیشه؛ 2- آنچه از جنس شیشه‌ی شفاف خوب است.

بِلقیس

بِلقیس : (عربی) (اَعلام) ملکه‌ی شهر سبا که در روایات نام همسر حضرت سلیمان(ع) است. [پیشینه و ریشه‌ی نام بلقیس به درستی دانسته نیست، برخی آن را برگرفته از واژه‌ی احتمالاً یونانیpallaxis، به معنای دختر باکره یا همخوابه دانسته‌اند و برای آن معادل‌هایی در زبان‌های ...

بَصیرت

بَصیرت :    (عربی) 1- بینایی؛ 2- (به مجاز) آگاهی داشتن از امری و جزئیات آن را در نظر داشتن، آگاهی و دانایی؛ 3- (در تصوف) نیروی باطنی که سالک با آن حقایق و باطن امور و اشیا را در می یابد.

بَصیرا

بَصیرا :    (عربی ـ فارسی) (بصیر + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به بصیر؛ 2- منتسب به دانایی؛ 3- (به مجاز) دختری که بینا و دانا باشد. + ن.ک. بَصیر. 1- ، 2- ، 3- و 4-

بُشری (بشرا)

بُشری (بشرا) :    (عربی) 1- بشارت، مژده، مژدگانی؛ 2- از واژه‌های قرآنی (یونس: 64).

بِشارت

بِشارت :    (عربی) 1- خبر خوش، مژده، مژده دادن، مژده آوردن؛ 2- (در ادبیات عرفانی) بشارت به وصل حبیب به سوی حبیب است.

بَرفین

بَرفین :    (برف + ین (پسوند نسبت))، 1- برفی، از جنس برف؛ 2-سفید مانند برف؛ 3- (به مجاز) زیبا چهره.

بَدیعه

بَدیعه :    (عربی) (مؤنث بدیع) ،    بدیع 1- ، 2- ، 3- و 4- .

بدریه

بدریه :    (عربی) (بدر = ماهی که به صورت دایره‌ی کامل دیده می‌شود، ماه شب چهاردهم + ایه/iye-/ (پسوند نسبت))، 1- منسوب به بدر یا ماه شب چهارده؛ 2- (به مجاز) ماه مانند و زیبارو.

بَدری

بَدری :   (عربی) 1- بارانی که پیش از زمستان ببارد، بارانی که پیش از سرما بیاید؛ 2- بدر بودن، ماه تمام و دو هفته بودن، حالت ماه دو هفته.

بَدرالزمان

بَدرالزمان :    (عربی) 1- ماه زمانه، ماه روی روزگار؛ 2- (به مجاز) زیباروی زمانه.

بخشنده

بخشنده :    (صفت فاعلی از بخشیدن) آنکه چیزی را بی‌آنکه عوضی بخواهد می‌بخشد؛ عطا کننده.

بتول

بتول :    (عربی) 1- کسی که از دنیا منقطع شده است و به خدا پیوسته است؛ 2- زن بریده از دنیا برای خدا؛ 3- (اَعلام) لقب حضرت فاطمه(ع).

باهِره

باهِره :    (عربی) (مؤنث باهر)، باهر، درخشان، تابان. + ( باهر. 1- و 2-

باوان

باوان :    (کردی) 1- خانه‌ی پدری؛ 2- جگر گوشه و عزیز.

بامی

بامی :    (اوستایی) 1- درخشان؛ 2- (اَعلام) 1) لقب شهر بلخ؛ 2) صفت شهر اوشیدر.

بالی

بالی :    (ترکی ـ فارسی) (بال= عسل + ی (پسوند نسبت))، عسلی.

باقیه

باقیه :    (عربی) (مؤنث باقی)، 1- عمل صالح؛ 2- آن که یا آنچه وجود دارد، موجود؛ 3- پاینده، پایدار

باران

باران :    1- (در علوم زمین) قطره‌های آب که بر اثر مایع شدن بخار آبِ موجود در جو زمین ایجاد می‌شود؛ 2- (در عرفان) باران کنایه از فیض حق تعالی و رحمت شامله ‌اوست، که از عالم غیب بر ممکنات فایض گردد و ممکنات ...

باختر

باختر :    1- مغرب؛ 2- (در پهلوی) به معنی ستاره است.

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir