ظ

راهنمای انتخاب اسم دختر نام پسر زیبای ایرانی جدید شیک با کلاس

انتخاب نام برای فرزند دختر و پسر - معنی اسم - اسم دوقلو ها - نام های اصیل فارسی ، ترکی و آذری ، کردی، لری، گیلکی و مازنی، بلوچی، عبری، عربی

تبلیغات

۲۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسامی زیبای فرزند دختر» ثبت شده است

اسم دختر با حرف ص

نام دختر با حرف ص

             

         

        

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

صَهبا

صَهبا :    (عربی) (= صَهباء) (مؤنث اصهب)، 1- سرخ و سفید؛ 2- (در قدیم) شراب انگوری، می.

صونا

صونا :    (عربی ـ فارسی) (صون + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به صون؛ 2- خویشتن داری از گناه، صیانت.

صوفیا

صوفیا :    (عربی ـ فارسی) (صوفی + ا (پسوند نسبت))، منسوب به صوفی، ( صوفی.

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

صنوبر

صنوبر :    (عربی، صَنَوبر، معرب از یونانی) (در گیاهی) نام چند نوع گیاه درختی از خانواده  ی بید با برگ  های براق که در کنار جوی  ها کاشته می  شود و چوب آن در کاغذسازی و کبریت سازی به کار می  رود، سپیدار، سفیدار، ...

صنم

صنم :    (عربی) 1- (به مجاز) (شاعرانه) بت، شخص زیبا رو، معشوق زیبارو؛ 2- (در عرفان) صنم در نزد بعضی از عرفا عبارت است از حقایق روحی در ظهور تجلی صورت صفاتی است.

صمیمه

صمیمه :    (عربی) (مؤنث صَمیم) 1- صمیمی؛ 2- خالص، ناب؛ 3- اصیل.

صَفیه

صَفیه :    (عربی) 1- (مؤنث صفی)،( صفی. 1- ، 2- و 3-  ؛ 2- (اَعلام) نام چند تن از زنان مشهور صدر اسلام، از جمله 1) صفیه قُرَیشی [قرن اول هجری] دختر عبدالمطلب، عمه‌ی پیامبر اسلام(ص) و مادر زبیر ابن عوام، نخستین بانوی اسلام، ...

صَفیا

صَفیا :    (عربی) (= صَفیه)،   صَفیه 1-.

صفورا

صفورا :    (معرب از عبری) (اَعلام) نام زوجه‌ی حضرت موسی(ع) و دختر حضرت شعیب(ع).

صفا

صفا :    (عربی) 1- داشتن رفتار و کرداری همراه با دوستی و صمیمیت، یکرنگی، خلوص و صمیمیت؛ 2- (اَعلام) نام جایی در مکه در دامنه‌ی کوه ابوقبیس که حاجیان سعی خود را در آنجا تکمیل می‌کنند؛ 3- (در عرفان) پاکی در برابر کدورت را ...

صغری

صغری :    (عربی) 1- (مؤنث اصغر)، کوچک، کوچکتر؛ 2- (اَعلام) فاطمه‌ی صغری: دختر علی ابن ابی طالب(ع).

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

صُراحی

صُراحی :    (عربی) 1- (در قدیم) ظرف شراب، ظرف شیشه‌ای شراب؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) شراب زلال؛ 3- (در تصوف) مقام انس را گویند.

صِدیقه

صِدیقه :    (عربی) 1- (مؤنث صدیق)،   صدیق. 1- ،2- و 3-  ؛ 2- 1) (اَعلام) لقب حضرت فاطمه(س)؛ 2) لقب حضرت مریم مادر حضرت عیسی(ع).

صدف

صدف :    (عربی) 1- نام عمومی نرم‌تنان دو کفه‌ای و نوعی خاص از آنها؛ 2- (در قدیم) (در نجوم) نام سه ستاره به شکل مثلث بر دورِ قطب که ستاره‌ی قطبیِ جَدْی در میان آن است. [قدما اعتقاد داشتند که قطره‌ی بارانی در درون ...

صدری

صدری :    (عربی ـ فارسی) (صدر + ی (پسوند نسبت))، 1- منسوب به صدر، مربوط به صدر (سینه)، م صدر. 1- ، 2- ، 3- ، 4- و 5- ؛ 2- (در موسیقی ایرانی) گوشه‌ای در آواز افشاری از ملحقات دستگاه شور؛ 3- (در ...

صدر

صدر :    (عربی) 1- جایی در مجلس که مخصوص نشستن بزرگان است و معمولاً روبروی درِ ورودی قرار دارد، طرف بالای مجلس؛ 2- (به مجاز) اشخاص برتر و دارای مقام بالاتر؛ 3- (احترام آمیز) (به مجاز) مهتر و رئیس؛ 4- (در قدیم) سینه؛ 5- ...

صداقت

صداقت :    (عربی) 1- راستی و درستی؛ 2- (در عرفان) نزد اهل سلوک پایداری دل در وفا و جفا و منع و عطا است.

صحرا

صحرا :    (عربی، صحراء) 1- (در جغرافیا) بیابان؛ 2- محلی خارج از منطقه  ی مسکونی، که دارای پوشش گیاهی است؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) میدان جنگ؛ 4- (اَعلام) (= صحرای آفریقا) وسیعترین بیابان دنیا در شمال آفریقا، که از غرب به شمال، از ...

صَبیه

صَبیه :    (عربی) به گونه‌ احترام آمیز به معنی دختر (فرزند).

صَبیحه

صَبیحه :    (عربی) (مؤنث صَبیح)، ( صَبیح.

صبوره

صبوره :    (عربی ـ فارسی) (صبور + ه (نسبت))، 1- منسوب به صبور؛ 2- (به مجاز) صبور و شکیبا.

صبورا

صبورا :    (عربی ـ فارسی) (صبور + ا (الف نسبت یا تعظیم))، به معنی بردبار، صبور.

صبور

صبور :    (عربی) 1- آن‌که در برابر سختی‌ها و رنج‌ها بردبار است، صبر کننده، شکیبا؛ 2- از نام‌های خداوند.

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

صبریه

صبریه :    (عربی) (صبر + ایه (پسوند نسبت))، 1- منسوب به صبر؛ 2- (به مجاز) صبور و شکیبا.

صبری

صبری :    (عربی ـ فارسی) (صبر + ی (پسوند نسبت))، 1- منسوب به صبر؛ 2- (به مجاز) صبور و شکیبا.

صبرا

صبرا :    (عربی ـ فارسی) [صبر = بردباری کردن در برابر سختی‌ها و ناملایمت‌ها، شکیبایی؛ (در تصوف) شکیباییِ سالک در مقابل سختی‌ها و انتظار فرج از جانب خداوند +ا (پسوند نسبت)] 1- منسوب به صبر؛ 2- (به مجاز) صبور و شکیبا (؟)؛ 3- (اَعلام) ...

صَبا

صَبا :    (عربی) 1- نسیم ملایم و خنکی که در برخی نواحی از طرف شمال شرق می‌وزد در مقابلِ دَبور؛ 2- (شاعرانه) (به مجاز) پیام رسان میان عاشق و معشوق؛ 3- (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) یکی از شعب بیست و چهارگانه موسیقی قدیم؛ 4- ...

صائمه

صائمه :    (عربی) (مؤنث صائم) (در قدیم) آن‌که روزه می‌گیرد، روزه‌گیر، روزه‌دار.

صائبه

صائبه :    (عربی، صائبَة) (مؤنث صائب) صائب

صاحبه

صاحبه :    (عربی) (مؤنث صاحب)، ( صاحب)

صابرین

صابرین :    (عربی) (جمع صابر)، ( صابر)

صابره

صابره :    (عربی) (مؤنث صابر)، ( صابر)

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

             

         

        

  • ۰ لایک
  • ۱۹ نظر

    اسم دختر با حرف ش

    اسامی دختر با شین

                 

             

            

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    شیوه

    شیوه :    1- روش، طریقه؛ 2- (در قدیم) عشوه، ناز، حالت، وضع؛ 3- (در عرفان) اندک جذبه را گویند که گاه هست و گاه نیست.

    شیوا

    شیوا :    1- ویژگی سخنی که به زیبای و با فصاحت بیان شده باشد، شمرده و واضح و دلنشین؛ 2- (در قدیم) فصیح، نغز، خوب؛ 3- (اَعلام) یکی از سه خدای بزرگ آیین هندو، که نماینده‌ی مرگ و تجدید حیات است.

    شینا

    شینا :    1- شنا و آب ورزی، شیناب، شناوری، 2- سعی و کوشش و جِد و جَهد.

    شیما

    شیما :    1- (عربی) زن خال دار؛ 2- (اَعلام) دختر حلیمه‌ی سعدیه خواهر رضاعی پیامبر اسلام(ص).

    شیلر

    شیلر :    (آعلام) ناحیه‌ای مرزی در شمال شرقی عراق، به صورت  پیش آمدگی در استان کردستان ایران، میان شهرستانهای بانه و مریوان. رود شیلر در آن جریان جریان دارد و از شهرهای مهم آن سلیمانیه است.

    شیلان

    شیلان :    (در قدیم) (در گیاهی) (= چیلان)، 1- درخت عناب؛ 2-(در مغولی) مهمانی، سور؛ 3- (در قدیم) غذا، طعام.

    شیلا

    شیلا :    نام نهری در سیستان و بلوچستان که از دریاچه‌ی هامون به خارج از آن جریان دارد.

    شیفته

    شیفته :    (صفت فاعلی از شیفتن)، آن که به کسی یا چیزی دل بسته است، عاشق.

    شیرین‌دخت

    شیرین‌دخت :    1- (شیرین + دخت = دختر)، دختر شیرین؛ 2- (به مجاز) زیبا، گرامی، عزیز.

    شیرین

    شیرین :    1- دارای مزه‌ی شیرینی؛ 2- (به مجاز) مطبوع، دلنشین و دلپذیر؛ 3- (به مجاز) زیبا؛ 4- (به مجاز) شیوا یا ادا شده با لهجه‌ای گوش نواز (سخن)؛ 5- (به مجاز) گرامی، عزیز، به طور دلپذیر، خیلی خوب، مطبوع و خوشایند شدن؛ 6- ...

    شیده

    شیده :    (شید= خورشید + ه (پسوند نسبت)) 1- منسوب به شید؛ 2- خورشید، نور، روشنی، روشنایی؛ 3- (به مجاز) زیبارو.

    شیدرخ

    شیدرخ :    1- آفتاب رو، درخشان رو؛ 2- (به مجاز) زیبا.

    شیدخت

    شیدخت :    (شید= خورشید + دخت = دختر) 1- دختر خورشید؛ 2- (به مجاز) زیباروی.

    شِیدا

    شِیدا :    1- عاشق، دلداده؛ 2- (در قدیم) آشفته و پریشان؛ 3- (در عرفان) شدت غلیان عشق و عاشقی را گویند، در این مقام عاشق خود را فراموش می‌کند. اهل جذبات را نیز شیدا گویند.

    شیبا

    شیبا :    (= شیوا)، آشفته، شیفته.

    شهین‌دخت

    شهین‌دخت :    (شهین + دخت = دختر)، 1- دخترِ شاهزاده؛ 2- (به مجاز) دخترِ بلند مرتبه و عالی مقام.

    شهین

    شهین :    (شه + ین (پسوند نسبت))، 1- منسوب به شاه؛ 2- (به مجاز) دارای ارزش و مقامِ شاهانه.

    شهناز

    شهناز :    1- (در موسیقی ایرانی) گوشه‌ای در دستگاه شور؛ 2- (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) از لحن‌های قدیم ایرانی؛ 3- شاهناز.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    شهلا

    شهلا :    (عربی) 1- دارای چشم رنگ سیاه چون رنگ چشم میش؛ 2- (به مجاز) زیبا و فریبنده (چشم)؛ 3- (در گیاهی) ویژگی نوعی نرگس که حلقه‌ی وسط آن سرخ یا بنفش است؛ نرگس، نرگس شهلا.

    شهگل

    شهگل :    بهترین گل، گلِ شاهانه.

    شهزاد

    شهزاد :    1- شاهزاده، فرزند شاه یا از نسل شاه؛ 2- عنوان برای امامزاده‌ها.

    شهره

    شهره :    (عربی) مشهور، نامور.

    شهرو

     شهرو :  حکومت کننده، سلطنت کننده؛ 2- (اعلام) 1) شهرو [اساطیر] از زمان ایران باستان است که نمایه  ای از زنِ دانا، اندیشمند و توانا را به تماشا می  گذارد. نویسنده  ی داستان حماسی برزونامه در چهره  ای که از این زن رسم کرده است ...

    شهرناز

    شهرناز :    (اعلام) (در شاهنامه) نام دختر جمشید که او را با خواهرش ارنواز به ایوان ضحاک بردند و ضحاک او را از جادویی بپرورد و کژی و بدخویی آموخت و چون فریدون به کاخ ضحاک درآمد فرمان داد تا او و ارنواز را ...

    شهرزاد

    شهرزاد :    1- (مخفف شهرزاده)، زاده‌ی شهر، شهری؛ 2- (اَعلام) شخصیت اصلی کتاب هزار و یک شب، که به همسری پادشاه در می‌آید و هر شب بخشی از داستانهای هزار و یک شب را برای او نقل می‌کند.

    شهربانو

    شهربانو :    1- (در قدیم) همسر پادشاه، ملکه؛ 2- (اَعلام) دختر یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی، که گفته می‌شود پس از اسیر شدن به دست مسلمانان، به عقد امام حسین(ع) در آمد و امام زین‌العابدین(ع) فرزند اوست. بقعه‌ای به نام بی‌بی‌شهربانو در شهرری به ...

    شهدخت

    شهدخت :    (شه = شاه + دخت = دختر)، 1- دختر شاه؛ 2- (به مجاز) عالی قدر و ارزشمند.

    شهد

    شهد :    (عربی) 1- عصاره‌ی میوه که بر اثر جوشیدن غلیظ شده است؛ 2- ماده‌ی قندی مذاب یا مایع؛ 3- (در قدیم) عسل؛ 4- (در قدیم) (به مجاز) هر چیز دلپذیر و مطبوع.

    شهپر

    شهپر :    (= شاه پر)، هر یک از پرهای اصلی پرندگان.

    شوکت

    شوکت :    (عربی) 1- جاه و جلال؛ 2- عظمت، بزرگی

    شوکا

    شوکا :    1- نوعی گوزن بومی اروپا و آسیا؛ 2- (در مازندرانی) به معنی آهو و غزال.

    شورانگیز

    شورانگیز :    1- ایجاد کننده‌ی هیجان، هیجان انگیز؛ 2- (در قدیم) آشوب به پا کننده، فتنه انگیز.

    شَمین

    شَمین :    (عربی ـ فارسی) (شم = بو، رایحه + ین (پسوند نسبت))، خوشبو.

    شمیمه

    شمیمه :    (عربی) (در قدیم) بوی خوش.

    شمیم

    شمیم :    (عربی) (در قدیم) بوی خوش.

    شُمیلا

    شُمیلا :    قلب شده‌ی [پدیده آوایی در زبان مثل: دیوار و دیوال] شُمیرا.    شُمیرا و سمیرا. 1-

    شمیسا

    شمیسا :    (= شمسا)، ( شمسا.

    شمه

    شمه :    (عربی، شَمَّة) (در قدیم) بوی خوش.

    شمشاد

    شمشاد :    1- (در گیاهی) درختچه‌ای همیشه سبز با انواع مختلف که در حاشیه‌ی باغچه‌ها کاشته می‌شود؛ 2- (در قدیم) مرزنگوش؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) شخص خوش قد و قامت؛ 4- (در قدیم) (به مجاز) زلف و معشوق.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    شمسی

    شمسی :    (عربی ـ فارسی) 1- (منسوب به شمس)، 2- دارای شمس (خورشید)؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) سرخ رنگ.

    شمسه

    شمسه :    (عربی ـ فارسی) 1- نقش زینتی به شکل خورشید که در تذهیب، جواهر سازی، کاشی کاری و مانند آنها به کار می‌رود؛ 2- نوعی پارچه؛ 3- (در قدیم) خورشید؛ 4- (به مجاز) عالی‌ترین و بهترین فرد.

    شمس‌جهان

    شمس‌جهان :    (عربی ـ معرب فارسی) 1- خورشید جهان، آفتاب گیتی؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    شمامه

    شمامه :    (عربی) 1- (در قدیم) رایحه و بوی خوش؛ 2- گلوله‌ی خوشبو، دستنبو؛ 3- (به مجاز) شخص یا چیز دوست داشتنی و خوشایند.

    شَلیر

    شَلیر :    (= شَلیل)،1- میوه‌ی خوشبو و گوارا و آبدار شبیه شفتالو و هلو؛ 2- درخت این میوه.

    شَلاله

    شَلاله :    (عربی) 1- آبشار؛ 2- (در منابع عربی) شلال؛ 3- (در ترکی) آبشار، فوّاره.

    شکیلا

    شکیلا :    (عربی ـ فارسی) (شکیل = خوشگل، زیبا + ا (پسوند نسبت))، منسوب به شکیل، خوشگل و زیبا.

    شکیبا

    شکیبا :    صبور، برد بار، باشکیبایی.

    شکوه

    شکوه :    حالتی در کسی که به بزرگی جلوه کند و احترام برانگیزد یا چشم‌ها را خیره کند، بزرگی، حشمت و جلال.

    شکوفه

    شکوفه :    (در گیاهی) هریک از گل‌های درختان میوه که معمولاً در فصل بهار می‌شکفند.

    شکوفا

    شکوفا :    1- ویژگی گل یا غنچه‌ای که باز شده است، شکفته؛ 2- (به مجاز) با رونق، پیشرفته، رشد یافته.

    شکرانه

    شکرانه :    (عربی ـ فارسی) 1- سخنی که به عنوان سپاسگزاری گفته می‌شود، یا عملی که برای سپاس انجام می‌شود، یا آنچه به عنوان هدیه برای قدردانی داده می‌شود؛ 2- (در قدیم) (در حالت قیدی) به عنوان سپاسگزاری برای تشکر؛ 3- شکرگزاری و حق ...

    شقایق

    شقایق  :    (عربی) 1- (در گیاهی) گلی سرخ رنگ؛ 2- گیاهی یک ساله و علفی یا کاشتنی این گل که بیشتر در مزارع، دشت ها و دامنه‌های کوهستان می‌روید؛ 3- کاسه بشکنک.

    شفیعه

    شفیعه :    (عربی) (مؤنث شفیع)،    شفیع.

    شفق

    شفق :    (عربی) نوری سرخ که تا مدتی پس از غروب خورشید از آسمان به زمین می‌تابد.

    شفا

    شفا :    (عربی) 1- بهبود، بهبود یافتن از بیماری؛ 2- (در اصطلاح عرفانی) از میان رفتن بیماری دل به سبب تابش انوار ملکوتی است؛ 3- (اَعلام) دایرة المعارف عربی از ابن سینا، در زمینه‌ی منطق، علوم طبیعی، ریاضیات و الاهیات، که بیشتر آن به ...

    شعله

    شعله :    (عربی) زبانه‌ی آتش، بخش گرم و نورانی آتش.

    شریفه

    شریفه :    (عربی) (مؤنث شریف)، ( شریف.

    شریعه

    شریعه :    (عربی) 1- شریعت،   شریعت؛ 2- (در قدیم) محل در آمدن به آب، محل برداشتن آب از رودخانه و مانند آن.

    شریعت

    شریعت :    (عربی) 1- شرع؛ 2- (در قدیم) طریقه، روش؛ 3- (در اصطلاح) اقوال واعمال و احکامی است که حق تعالی به زبان پیامبر اسلام(ص) بر بندگان مقرر فرموده است و موجب انتظام امور معاش و معاد است.

    شَرمینه

    شَرمینه :    (شرم + اینه (پسوند نسبت))، منسوب به شرمین، + شرمین.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    شَرمین

    شَرمین :    (در قدیم) شرمگین، با حُجب و حیا، خجالت زده.

    شَرف‌نسا

    شَرف‌نسا :    (عربی) موجب آبرو،‌ حرمت و اعتبار زنان.

    شَرف

    شَرف :    (عربی) 1- حرمت و اعتباری که از رعایت کردن ارزش‌های اخلاقی بوجود می‌آید، بزرگواری، افتخاری که از امری نصیب شخص می‌شود؛ 2- برتری؛ 3- (در احکام نجوم) محل یک سیاره در منطقه‌البروج که سیاره در آن محل تأثیری قوی دارد.

    شرافت

    شرافت :    (عربی) 1- حالتی در شخص که او را از ارتکاب رذایل باز می‌دارد؛ 2- بزرگ منشی، بزرگواری.

    شَراره

    شَراره :    (عربی) 1- شرار، پاره‌ای از آتش که به هوای پرد، جرقه، اخگر؛ 2- (به مجاز) درخشش، روشنی.

    شبنم

    شبنم :    (در علوم زمین) رطوبت هوا که مخصوصاً هنگام شب، در مجاورت اجسام سرد به مایع تبدیل می‌شود به شکل قطره‌های کوچک آب بر سطح آنها می‌نشیند، ژاله.

    شباهنگ

    شباهنگ :    (= شب آهنگ) 1- (در قدیم) (در نجوم) شِعرای یمانی، ستاره‌ی بامدادی، ستاره‌ی سهیل؛ 2- نام پرنده‌ای (بلبل)، شب آهنگ کننده، مرغ سحر، مرغ سحرخوان.

    شاینا

    شاینا :    شاهدانه.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    شایسته

    شایسته :    (صفت فاعلی از شایستن)، 1- دارای ویژگی مطلوب، مناسب، سزاوار و در خور، لایق؛ 2- دارای توانایی‌های لازم برای به دست آوردن چیزی یا انجام دادن کاری.

    شایا

    شایا :    (= شایسته)، ( شایسته.

    شاهده

    شاهده :    1- منسوب به شاهد؛ 2- زیبارو؛ 3- (به مجاز) محبوب و معشوق.

    شاه‌پری

    شاه‌پری :    پری، عنبر.

    شانلی

    شانلی :    ( ترکی) 1- افتخار آمیز؛ 2- مشهور.

    شادیه

    شادیه :    1- وضع و حالت شاد، شاد بودن، خوشحالی، سرور؛ 2- (در قدیم) جشن؛ 3- (در عرفان) بسطی که پس از قبض برای سالک حاصل می‌شود.

    شادی

    شادی :    1- وضع و حالت شاد، شاد بودن، خوشحالی، سرور؛ 2- (در قدیم) جشن؛ 3- (در عرفان) بسطی که پس از قبض برای سالک حاصل می‌شود.

    شادلین

    شادلین :    (شاد + لین = نرمی و ملایمت)، شاد رویِ نرمخو و آرام.

    شادان

    شادان :    1- شاد، مسرور؛ 2- (در حالت قیدی) باحال شاد، شادمانه.

    شاداب

    شاداب :    با طراوت، تازه، شاد، شادان، مسرور.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

                 

             

            

  • ۰ لایک
  • ۶۹ نظر

    اسم دختر با حرف س

    اسم دختر با حرف س

    اسم و نام دختر با حرف سین

    اسامی دختر حرف سین

                 

             

            

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    اسم های جدید دختر با حرف س

    سیمینه

    سیمینه :    (در قدیم) (= سیمین)، ( سیمین.

    سیمین‌عِذار

    سیمین‌عِذار :    (در قدیم) (به مجاز)، دارای چهره‌ی سفید و زیبا.

    اسم های ترکیه ای استانبولی دختر همراه با معنی

    سیمین‌زر

    سیمین‌زر :    (سیمین= نقره‌ای + زر = طلا)، 1- ساخته شده از نقره و طلا؛ 2- (به مجاز) ارزشمند، گران‌بها.

    سیمین‌رخ

    سیمین‌رخ :    (= سیمین عذار)، ( سیمین عذار.

    چند اسم خوشگل و امروزی جدید دختر

    سیمین‌دخت

    سیمین‌دخت :    (سیمین + دخت = دختر)، 1- دختری که مانند نقره سفید و درخشان است؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    سیمین‌بَر

    سیمین‌بَر :    (در قدیم) 1- (به مجاز) سیم اندام، دارای اندامی سفید؛ 2- (به مجاز) زیبا.

    سیمین

    سیمین :    (سیم = نقره + ین (پسوند نسبت))، 1- ساخته شده از نقره، نقره‌ای رنگ، سفید و درخشان؛ 2- (به مجاز) زیبا.

    اسم های یونانی دخترانه

    سیما

    سیما :    (عربی) 1- چهره، صورت؛ 2- (در قدیم) نشان و حالتی در صورت انسان که مبین حالات درونی باشد.

    سیرانوش

    سیرانوش :    [سیر (در پهلوی) راضی و خشنود + انوش= جاویدان]، خوشنودی و رضایت‌مندی جاودان.

    سیران

    سیران :    (در قدیم) گردش و تفرج.

    زیباترین اسم های دخترانه

    سیاره

    سیاره :    (عربی) 1- (در نجوم) هر جرم آسمانی که در منظومه‌ای به دور ستاره‌ای می‌گردد، به ویژه هر یک از نُه جِرم آسمانیِ غیر نورانی و بزرگ که به دور خورشید می‌گردند؛ 2- (در قدیم) کاروان، قافله.

    سُهیلا

    سُهیلا :    (عربی) 1- نرم، ملایم؛ 2- (مؤنث سهیل)، ( سهیل.

    سُهی

    سُهی :    (عربی) مُمالِ سُها (= سُها)،م سُها.

    اسم های کردی دختر

    سُها

    سُها :    (عربی) (اَعلام) (در نجوم) ستاره‌ی کم نوری در کنار ستاره‌ی عناق در صورت فلکی دُب اکبر که در قدیم قوّت چشم و دوربینی آن را با این ستاره امتحان می‌کردند.

    سوینج

    سوینج :    (ترکی) شادی.

    سوین

    سوین :    (ترکی) شادباش.

    سِویل

    سِویل :    (ترکی) لایق، محبت.

    اسم های خارجی دخترونه

    سُونیا

    سُونیا :    (ترکی ـ فارسی) (سو = نور + نیا) 1- نورِ نیاکان(؟)؛ 2- (در یونانی) خرد و عقل.

    سُونای

    سُونای :    1- (سونا = دعا کننده، ستاینده + ی)؛ 2- (در ترکی) آخرین ماه.

    سُونا

    سُونا :    1- طلا؛ 2- (در ترکی) 1) مرغابی، 2) زیبا و قشنگ.

    اسم های دخترانه مذهبی و قرآنی

    سوما

    سوما :    1- ماه، نور ماه؛ 2- (به مجاز) زیبا؛ نهر آب و مجرای قنات.

    سولماز

    سولماز :    (ترکی) 1- پژمرده نشدنی، 2- گلی که هرگز پژمرده نمی  شود.

    سوگند

    سوگند :    قسم، استواری بر پیوند، استواری بر گفتن و راست گفتن.

    اسم زیبا ترکی دخترونه

    سوگل

    سوگل :    (ترکی) (در گفتگو) مورد علاقه و محبت زیاد، محبوب.

    اسم دختر با ریشه سانسکریت

    سوفیا

    سوفیا :    (عربی) 1- (= صوفیه)، پیروان تصوف؛ 2- عاقل، خردمند؛ 3- (اَعلام) (= صوفیه) پایتخت بلغارستان.

    سوسن

    سوسن :    1- (گیاهی) گیاهی پیاز دار و تک لپه‌ای، با برگ‌های باریک و دراز که انواع وحشی و پرورشی دارد؛ 2- گل این گیاه که معمولاً درشت، خوشه‌ای، و به رنگ ها و اشکال مختلف است. بعضی انواع آن خاصیت دارویی دارد.

    سوزان

    سوزان :    1- دارای حرارت و گرمای بسیار زیاد؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) سرشار از اندوه و اشتیاق.

    سورینا

    سورینا :   (سورین + ا (پسوند نسبت))، منسوب به سورین، ( سورین.)

    اسامی لاتین دخترانه

    سوریا

    سوریا :    (سوری + الف (اسم ساز))، ( سوری.

    سوری

    سوری :    1- (در قدیم) (در گیاهی) گل سرخ؛ 2- (به مجاز) سرخ رنگ.

    سوره

    سوره :    (عربی) هر یک از بخش‌های صد و چهارده‌گانه‌ی قرآن که خود شامل چند آیه است، سورت.

    اسم های زیبای ارمنی دختر

    سورا

    سورا :    1- سود دهنده؛ 2- توانا، نیرومند؛ 3- (اَعلام) نام شهر «شوراب» در نوشته‌های رومی و یونانی که به گونه‌ای سورا/  surāـ/ آمده است، شوراب (سورا) در مغرب رود فرات و در نزدیک دشت سروج (باتنه) و در شرق حلب قرار دارد.

    سوده

    سوده :    (عربی) 1- ساییده، ساییده شده؛ 2- (اَعلام) [قرن اول هجری] نام دختر زمعه ابن قیس ابن عبد شمس، از همسران پیامبر اسلام(ص)، بیوه‌ی یکی از مسلمانان نخستین به نام سکران.

    سودابه

    سودابه :    (= سوداوه) 1- (در پهلوی) به معنی دارنده  ی آب روشنی بخش؛ 2- (اَعلام) (در شاهنامه) همسر کیکاووس که چون سیاوش عشق او را نپذیرفت، بر او بهتان زد و موجب آوارگی و کشته شدن وی شد. در نتیجه به کین خواهی ...

    نام های انگلیسی دخترانه

    سودا

    سودا :    اسم ترکی دخترانه - عشق.

    سَنیه

    سَنیه :    (عربی) عالی، خوب.

    سُندُس

    سُندُس :    (معرب از فارسی؟) 1- (در قدیم) پارچه‌ی ابریشمیِ لطیف و گران‌بها؛ 2- (به مجاز) گلهای ظریف و رنگارنگ.

    سُنبله

    سُنبله :    1- (در گیاهی) نوعی گل آذین که گلهای بدون دُم‌گل آن در اطراف یک محور جمع می‌شوند؛ 2- خوشه‌ی بعضی گیاهان مانند گندم و جو؛ 3- (در نجوم)؛ صورت ششم از صورتهای فلکیِ منطقه البروج، واقع در استوای سماوی، که به شکل ...

    اسم سریانی دخترانه

    سُنبل

    سُنبل :    1- (در گیاهی) گلِ خوشه‌ای بلند، به هم فشرده و معطر به رنگهای قرمز، آبی، سفید و زرد،  گیاه همین گل؛ 2-(در قدیم) (به مجاز) گیسو، زلف.

    سَنا

    سَنا:    (عربی) 1- (در قدیم) روشنایی؛ 2- (در گیاهی) گروهی از گیاهان درخچه‌ای یابوته‌ایِ گرمسیری و خودرو از خانواده گل ارغوان که برگچه و میوه‌ی آنها مصرف دارویی دارد.

    سُمیه

    سُمیه :    (اَعلام) نام مادر عمار بن یاسر و اولین زن شهیده در صدر اسلام.

    اسم های فرانسه ای دخترانه

    سمیعه

    سمیعه :    (عربی) گوش شنوا.

    سَمیره

    سَمیره :    (عربی) (= سمیرا)، ( سمیرا. 1-

    سَمیرا

    سَمیرا :    (عربی) 1- زن گندمگون، شمیرا. [سمیرا ترجمه‌ی «مهین‌بانو» است]؛ 2- (اَعلام) نام عمه‌ی شیرین است در اشعار نظامی.

    سَمن‌ناز

    سَمن‌ناز :    (سَمن + ناز= کرشمه، ناز و غمزه) (به مجاز) زیباروی دارای ناز و کرشمه.

    نام های آشوری دخترانه

    سَمن‌رخ

    سَمن‌رخ :    (= سمن چهر)، (  سمن چهر.

    سَمن‌بر

    سَمن‌بر :    (به مجاز) دارای اندام معطّر چون سَمن، یا دارای اندام سفید و لطیف.

    سَمن

    سَمن :    1- نام گیاهی (رازقی)، یاسمن؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) چهره‌ی سفید و لطیف و همینطور بوی خوش.

    سَمرا

    سَمرا :    (عربی) زن گندمگون.

    اسم های دخترانه با ریشه عبری

    سَمر

    سَمر :    (عربی) 1- (در قدیم) حکایت، افسانه، داستان؛ 2- (به مجاز) مشهور و گفتار و سخن.

    سَمانه

    سَمانه :    1- (مخفف آسمان) یعنی سقف خانه؛ 2- نام پرنده‌ای کوچک که به آن در ترکی بلدرچین می‌گویند.

    سَما

    سَما :    (عربی) (در قدیم) آسمان.

    نام های دخترانه و پسرانه اوستایی پهلوی

    سَلینا

    سَلینا :    (ترکی ـ فارسی) (سَلین + ا (پسوند نسبت))، منسوب به سَلین، ، سَلین.

    سَلین

    سَلین :    (ترکی) 1- سیل مانند؛ 2- (اَعلام) نام رودخانه‌ای در آذربایجان که از منطقه قره داغ سرچشمه می‌گیرد.

    سَلیمه

    سَلیمه :    (عربی) (مؤنث سلیم)، ( سلیم)

    نام های دخترانه و پسرانه اوستایی پهلوی

    سَلیله

    سَلیله :    (عربی) (در قدیم) دختر، دخت، فرزندِ دختر.

    سَلوی

    سَلوی :    (معرب از لاتین) (در گیاهی) 1- گیاهی علفی، خودرو یا زینتی از خانواده  ی نعناع با برگ  های کرک دار و گل  هایی به رنگ آبیِ مایل  به بنفش و به ندرت سفید شهد دار. برگ  ها و سرشاخه  های آن معطر ...

    سِلوا

    سِلوا :    (عربی) 1- (در گیاهی) گیاهی علفی، خودرو یا زینتی از خانواده نعنا، مریم گلی؛ 2- هر چیز که تسلّی دهد؛ 3- انگبین، عسل.

    اسم های زیبای گیلانی و مازندرانی دخترانه

    سَلمی

    سَلمی :    (عربی) (در گیاهی) نام گیاهی است؛ (اَعلام) زنی معشوقه در عرب و (به مجاز) هر معشوق را گویند.

    سِلما

    سِلما :    1- نام درختی؛ 2- (در عربی) (مؤنث سِلم) صلح، آشتی، زنِ صلح طلب.

    سُلدا

    سُلدا :    (ترکی) حامی، یاور.

    سَلامه

    سَلامه :    (عربی) (اَعلام) سلامه یا سلافه مشهور به شهربانو دختر یزدجرد ابن شهریار یا هرمزان و همسر امام حسین(ع).

    اسم های لری دخترانه

    سَلامت

    سَلامت :    (عربی) 1- سالم، تندرستی، صحت؛ 2- (در حالت قیدی) بطور سالم، در حال صحت؛ 3- (در قدیم) امنیت و آرامش، رستگاری.

    سُلاله

    سُلاله :    (عربی) 1- نسل؛ 2- (در قدیم) فرزند، نطفه.

    سَکینه

    سَکینه :    (عربی) 1- (= سکینت)، آرامش خاطر؛ 2- (اَعلام) [قرن 1و 2 هجری] دختر امام حسین(ع)، همسر مصعب ابن زّبیر. در مدینه وفات یافت.

    اسم های خوشگل دوقلوی دختر

    سعیده

    سعیده :    (عربی) 1- (مؤنث سعید)، ( سعید. 1- و 2- ؛ 2- (اَعلام) 1) رودی از رشته کوه اطلس، در شمال غربی الجزایر به ارتفاع 1180 متر؛ 2) نام استانی در شمال غربی الجزایر؛ 3) نام شهری در مرکز استان سعیده در الجزایر، ...

    سَعدیه

    سَعدیه :    (عربی) (سعد + ایّه/iyyeـ/ (پسوند نسب))، 1- منسوب به سعد،   سعد. 1- ؛  2- (به مجاز) سعادتمند و خوشبخت؛ 3- (اَعلام) آرمگاه سعدی در شمال شرقی شهر شیراز در استان فارس.

    سعاده

    سعاده :    (عربی) 1- نیک بختی، خوشبختی؛ 2- (در احکام نجوم) سعد بودنِ ستاره ها و تأثیر آنها بر سرنوشت انسان ها.

    اسم عربی دخترونه

    سَعادت

    سَعادت :    (عربی) 1- خوشبختی؛ 2- (در احکام نجوم) سعد بودنِ ستاره‌ها و تأثیر آنها بر سرنوشت انسانها.

    سُعاد

    سُعاد :    (عربی) (اَعلام) نام زن محبوبی در عرب، نام معشوقه‌ای در عرب.

    سَریرا

    سَریرا :    (سَریر + ا (پسوند نسبت))، منسوب به سَریر، ) سَریر.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    سَروین

    سَروین :    1- (در قدیم) شبیه سَرو؛ 2-(در کردی) روسری و چارقد.

    سَروی

    سَروی :    1- منسوب به سرو؛ 2- نوعی از خطوط اسلامی؛ 3- نخلی، شجری.

    سَروه

    سَروه :    (کردی) نسیم، باد ملایم، باد خنک، ایاز.

    سَروناز

    سَروناز :    1- سرو نورسته، سروی که شاخه‌های آن به هر طرف مایل باشد؛ 2- (در موسیقی ایرانی) نام نوایی.

    سَروگل

    سَروگل :    (سرو = درخت سرو + گل) (به مجاز) زیبا و با طراوت و شاداب.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    سروراعظم

    سروراعظم :    (فارسی ـ عربی) از نام  های مرکب،   سرور و اعظم.

    سُرور

    سُرور :    (عربی) خوشحالی، شادمانی.

    سَرو

    سَرو :    1- (در گیاهی) هر یک از انواع درختان بازدانه از خانواده مخروطیان که همیشه سبز است؛ 2- (به مجاز) شاداب و با طراوت.

    سرمه

    سرمه :    1- مخلوطی از کانه  های آنتیموان که سیاه  رنگ است و از آن برای آرایش پلک چشم و مژه  ها استفاده می  شود، [سرمه  های امروزی مخلوطی از آهن و سرب و بعضی مواد دیگر است یا از سوزاندن دانه  های روغنی ...

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    سَدِنا

    سَدِنا :    سدن + الف (اسم ساز)، خدمت کردن کعبه.

    سَحرناز

    سَحرناز :    (عربی ـ فارسی) 1- زیبایی سپیده دم؛ 2- (به مجاز) زیبا.

    سحرگل

    سحرگل :    (عربی ـ فارسی)، 1- گل سپیده دم؛ 2- (به مجاز) زیبا و با طراوت.

    سَحر

    سَحر :    (عربی) 1- زمان قبل از سپیده‌دم؛ 2- زمانی است (در ماه رمضان) از نیمه شب تا اذان صبح؛ 3- (در قدیم) صبح.

    سِتیلا

    سِتیلا :    (عربی) (اَعلام) 1) نام دختر حضرت موسی کاظم(ع)؛ 2) نام حضرت مریم.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    سِتیا

    سِتیا :    گیتی، دنیا و روزگار.

    سِتی

    سِتی :    (عربی) (از عربی ستّی = بانوی من) 1- (در قدیم) عنوانی احترام آمیز برای زنان؛ 2- (به مجاز) زن و دختر.

    ستوده

    ستوده :    (صفت مفعولی از ستودن)، آن‌که او را ستوده‌اند؛ ستایش شده.

    ستایش

    ستایش :    1- حمد و سپاس خداوند، شکرگزاری (به درگاه خداوند)؛ 2- ستودن، مدح کردن، تعریف، مدح، تمجید؛ 3- تعریف و تمجید شدن.

    ستاره

    ستاره :    1- (در نجوم) هر یک از اجسام نورانی آسمان که معمولاً شب‌ها از زمین به صورت نقطه‌های نورانی چشمک زنِ نسبتاً ساکن دیده می‌شوند؛ اختر، نجم؛ 2- (به مجاز) بخت و اقبال و نماد شخص مجلس آرا و زیبارو.

    سپینود

    سپینود :    (اَعلام) (در شاهنامه) دختر پادشاه هند (شنگل) و زن بهرام گور.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    سپیده

    سپیده :    1- روشنی کم رنگ آسمان در افق مشرق قبل از طلوع آفتاب؛ 2- (در قدیم) سفیداب؛ ذره و براده‌ی قلع.

    سبا

    سبا :    (عربی) 1- (اَعلام) 1) (= سباء) سوره‌ی سی و چهارم از قرآن کریم؛ 2) نام شهر بلقیس؛ 3) مملکتی باستان در جنوب جزیره العرب در هزاره‌ی اول پیش از میلاد 2- (در عبری) انسان.

    سایه

    سایه :    1- (در فیزیک) تاریکی نسبی که به سبب جلوگیری تابش مستقیم نور در سطح یا فضا ایجاد می‌شود در مقابلِ روشن؛ 2- (به مجاز)، توجه، عنایت، پناه، حمایت؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) حشمت و بزرگی.

    ساینا

    ساینا :    1- (اوستایی) (اَعلام) نام خاندانی از موبدان زرتشتی؛ 2- (در طبری) ساکت و بی‌صدا؛ 2) سایه‌ای که مشخص و قابل رؤیت باشد.

    سایدا

    سایدا :    (کردی) (مرکب از سای + دا) سایه‌ی مادر (؟).

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    سایان

    سایان :    (کردی) (سای = سایه + ان (پسوند نسبت))، 1- منسوب به سایه (؟)، م سایه؛ 2- (اَعلام) نام رشته کوهی در آسیای مرکزی، بیشتر در سیبری جنوبی، شامل سایان خاوری و سایان باختری.

    سایا

    سایا :    (ترکی) 1- یکرنگ، بی‌ریا؛ 2- (در فارسی) ساینده.

    ساهره

    ساهره :    (عربی) 1- زمین یا روی زمین، زمینی که حق سبحانه در روز قیامت آن را مجدداً پیدا سازد؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) (در ادیان) زمین روز رستاخیز؛ 3- چشمه روان؛ 4-ماه، غلاف ماه.

    سانیا

    سانیا :    سایه روشنِ جنگل.

    سانای

    سانای :    (ترکی) مهنام، بی‌قرار.

    ساناز

    ساناز :    1- نام گلی؛ 2- کمیاب، نادره.

    سانا

    سانا :    آسان.

    سامیه

    سامیه :    (عربی) (مؤنث سامی)، (در قدیم) بلند. + ( سامی. 1-

    سامینا

    سامینا :    1- مانند مینا؛ 2- نام گلی.

    سامه

    سامه :    1- (در قدیم) عهد، پیمان؛ 2- جای امن و امان، پناه، مأمن.

    سالینا

    سالینا :    [سال + ین (پسوند نسبت) + ا (پسوند نسبت)]، منسوب به سال، سالانه(؟).

    سالومه

    سالومه :    (عبری) (اَعلام) زوجه‌ی زبدی و مادر یعقوب کبیر و یوحنای انجیلی.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    ساقی

    ساقی :    (عربی) 1- آن که شراب در پیاله می‌ریزد و به دیگری می‌دهد؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) معشوق؛ 3- (در قدیم) در ادبیات عرفانی نمادِ «خداوند» یا پیر است.

    ساغر

    ساغر :    (معرب) 1- ظرفی که در آن شراب می‌نوشند، جام شراب؛ 2- (در قدیم) (به مجاز)، شراب؛ 3- (در عرفان) دل عارف است که انوار غیبی در آن مشاهده می‌شود.

    ساعده

    ساعده :    (عربی) 1- (مفرد سواعد) شاخه فرعی، شاخابه، مجاری آب که به رودخانه یا دریا می‌ریزد؛ 2- مجاری شیر در پستان؛ 3- (اسم) ساعد بند آهنی یا طلایی.

    سازگار

    سازگار :    1- دارای گرایش به همراهی و همکاری با دیگران، هماهنگ، موافق؛ 2- ملایم طبع.

    ساریه

    ساریه :    (عربی) 1- ابری که در شب آید؛ 2- (اَعلام) نام یکی از دختران امام موسی کاظم(ع).

    سارینا

    سارینا :    خالص، پاک.

    ساره

    ساره :    (عبری) (= سارا، سارای)؛ 1- امیره‌ی من؛ 2- (اَعلام) زوجه‌ی ابراهیم خلیل(ع) که به روایت تورات در 90 سالگی اسحاق را به دنیا آورد و در 127 سالگی درگذشت؛ 3- (در هندی) شاره یا نوعی لباس محلیِ زنان هند و پاکستان که ...

    سارگل

    سارگل :    گل زرد.

    سارای

    سارای :    (عربی) (= ساره و سارا)، ( ساره و سارا. 1-

    ساران

    ساران :    1- (در قدیم) آغاز، ابتدا؛ 2- سر.

    سارا

    سارا :    (عربی ـ فارسی) (ساحل + ه (پسوند نسبت))، منسوب به ساحل ( ساحل.

    ساحله

    ساحله :    (عربی ـ فارسی) (ساحل + ه (پسوند نسبت))، منسوب به ساحل ( ساحل.

    ساحل

    ساحل :    (ترکی) دارای موهای بلند و پرپشت، گیسو بلند.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    ساچلی

    ساچلی :    (ترکی) دارای موهای بلند و پرپشت، گیسو بلند.

    ساجده

    ساجده :    (عربی) (مؤنث ساجد)، ( ساجد.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

                 

             

            

  • ۰ لایک
  • ۳۱۵ نظر