ظ

راهنمای انتخاب اسم دختر نام پسر زیبای ایرانی جدید شیک با کلاس

انتخاب نام برای فرزند دختر و پسر - معنی اسم - اسم دوقلو ها - نام های اصیل فارسی ، ترکی و آذری ، کردی، لری، گیلکی و مازنی، بلوچی، عبری، عربی

تبلیغات

۳۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسم زیبای ترکی دختر» ثبت شده است

اسم های شیک و زیبای ترکی دختر همراه با معنی

آی‌نور(آینور)

آی‌نور (آینور):    (ترکی ـ عربی) 1- روشنایی و فروغ ماه، نور ماه، نورانی مثل ماه؛ 2- (به مجاز) مهتاب؛ زیبارو.

آیناز

آیناز :    (ترکی ـ فارسی) (آی = ماه + ناز)، 1- ماه قشنگ و زیبا؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

آینا

آینا:    1- (ترکمنی) به معنی آیینه؛ 2- (ترکی) آیینه، آبگینه، شیشه، شفاف، صورت سفید و زیبا؛ 3- (به مجاز) زیبارو.

آیلین

آیلین :    (ترکی) هاله، اطراف ماه، هاله‌ی ماه.

آیلی

آیلی :    (ترکی) مهتاب.

آیلر

آیلر:   (ترکی) 1- جمع ماه، ماه  ها؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

آیلار

آیلار :    (ترکی) 1- زیبا و پاک، جمع ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

آیلا

بقیه در ادامه مطلب

آیلا  :    (ترکی) هاله‌ی ماه، هاله.

آیگین

آیگین :    (ترکی ـ فارسی) (آی = ماه + گین = جزء پسین بعضی از کلمه‌های مرکّب به معنی دارنده، همراه) 1- دارنده و همراه ماه؛ 2- (به مجاز) زیباروی.

آی‌گل (آیگل)

آی‌گل (آیگل) :    (ترکی ـ فارسی) 1- گل ماه، ماه گل، گل زیبا چون ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو و لطیف.

آیشین(آی‌شین)

آیشین(آی‌شین):    (ترکی) 1- به معنی مثل و مانند ماه و ماهوار، شبیه ماه؛ 2- (به مجاز) زیبا.

آی‌شِن (آیشن)

آی‌شِن (آیشن) :    (ترکی) 1- شبیه ماه؛ 2- (به مجاز) زیبا رو.

آی‌سونا

آی‌سونا:    (ترکمنی) 1- مرغابی ماه گونه، اردک وحشی چون ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

آی‌سودا (آیسودا)

آی‌سودا (آیسودا):    (ترکی) 1- ماه در آب‌؛ 2- (به مجاز) زیبا رو و با طراوت.

آیسو

آیسو :    (ترکی) (آی =  ماه + سو = آب) 1- ماه و آب؛ 2- (به مجاز) زیبارو، با طراوت و درخشنده.

آی‌سن(آیسن)

آی‌سن(آیسن):   (ترکی) 1- به معنی مانند ماه هستی؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

آیسل

آیسل :    (ترکی)1- به معنی ماه شفاف، 2- مترادف معنای ائل‌سئون به معنی وطن پرست؛ 3- (اَعلام) رود قابل کشتیرانی در هلند به طول 116 کیلومتر در دهانه‌ی شمالی رود راین که به دریای آیسلمر می‌ریزد.

آیسان

آیسان:    (ترکی ـ فارسی) (آی = ماه + سان (پسوند شباهت))، 1- مثل ماه، همانند ماه، مهسا؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

آیسا

آیسا:    (ترکی ـ فارسی) (آی= ماه + سا (پسوند شباهت))، 1- مثل ماه، شبیه به ماه؛ 2- (به مجاز) زیبا رو.

آیرین

آیرین :    1- (کردی) آگرین، آهرین؛ 2- (در فارسی) آتشین.

آیدا

آیدا:    (ترکی) گیاهی که کنار آب می‌روید.

آیتن

آیتن:    (ترکی ـ فارسی) 1- به معنی ماه بدن، ماه پیکر، برابر با ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

آی‌تکین

آی‌تکین:    (ترکی) مانند ماه.

آیتک

آیتک:    (ترکی ـ فارسی) 1- ماه تنها، ماه بی همتا؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

آنیل

آنیل :    (ترکی) 1- به خاطر آورده شدن؛ 2- مشهور، نامی.

آنالی

آنالی:    (ترکی) [از دو جزء آنا (مادر) + پسوند نسبت ساز (لی)] 1- دارنده‌ی محبت؛ 2- برخوردار از محبت مادر؛ 3- مادر دار، دارای مادر.

آنا

آنا :    (ترکی) 1- زن، مادر، والده، مام؛ 2- زن سالخورده؛ 3- اساسی، پایه؛ 4- (اَعلام) (در میتولوژی یونان) آناپرانا خواهر ملکه دیدون، Didon که افسانه‌ی او به هنگام کوچ مردم تروا به سرزمین های لاتین رواج یافت.

آلما

آلما :    1- درخت سیب جنگلی؛ 2- (در ترکی) سیب؛ [درخت سیب جنگلی را در رودسر سیب، هسیب و هسی و در توالش سف و در ارسباران و آستارا «آلما» می‌خوانند].

ایلناز

ایلناز :    (ترکی ـ فارسی) (ایل + ناز = افتخار، نوازش، زیبا)، 1- افتخار ایل؛ 2- مورد نوازش ایل؛ 3- نازنین ایل.

ایپک

ایپک:    (ترکی) ابریشم، حریر، ابریشمی.

اولدوز

اولدوز:    (ترکی) ستاره، اختر، کوکب، نجم.

الین

الین :    (ترکی ـ فارسی) (ال= ایل+ ین (پسوند نسبت))، 1-منسوب به ایل؛ 2- (به مجاز) هم نژاد و هم خون (؟).

الیانا

الیانا :    (ترکی) 1- نیکی و هدیه؛ 2- (به مجاز) به معنی مأنوس؛ 3- دوست داشتن ایل، دوست مشوق ایل.

اِلناز

اِلناز :    (ترکی ـ فارسی) 1- مایه افتخار ایل، باعث فخر و تفاخر شهر و ولایت؛ 2- موجب نعمت و رفاه و آسایش.

المیرا

المیرا :    (ترکی ـ فارسی) (ال = ایل + میرا) (به مجاز) فدائی ایل.

اِلسانا

اِلسانا :    (ترکی ـ فارسی) [ال = آل، شهر و ولایت، خویشی + سان (پسوند شباهت) + ا (الف اسم ساز)]، مثل ایل، مثل مردم ایل و شهر و ولایت، چون خویشان.

اِلسا

اِلسا :  (ترکی ـ فارسی) (ال= ایل+ سا (پسوند شباهت)) مثل ایل، همانند ایل.

اُلدوز

اُلدوز :    (ترکی) (= اولدوز)،    اولدوز.

اِل‌آی

اِل‌آی :    (ترکی) 1- ماه ایل؛ 2- (به مجاز) زیباروی ایل.

ارمغان

ارمغان :    (ترکی) تحفه‌ای که از جایی دیگر برند، سوغات، ره آورد.

پینار

پینار :    (ترکی) به معنی چشمه.

تِلّی

تِلّی :    (ترکی) 1- موهای پر پشت و بلند، دختری که گیسوی بلند و زیبا دارد، زلف دار؛ 2- زباندار و سخنور.

جیران

جیران :    (ترکی) 1- آهو؛ 2- (به مجاز) معشوقِ زیبا؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) چشمِ زیبا.

دنیز

دنیز :    (ترکی) دریا، بحر.

سوینج

سوینج :    (ترکی) شادی.

سوین

سوین :    (ترکی) شادباش.

سِویل

سِویل :    (ترکی) دوست داشته شده

سُونیا

سُونیا :    (ترکی ـ فارسی) (سو = نور + نیا) 1- نورِ نیاکان(؟)؛ 2- (در یونانی) خرد و عقل.

سُونای

سُونای :    1- (سونا = دعا کننده، ستاینده + ی)؛ 2- (در ترکی) آخرین ماه.

سُونا

سُونا :    1- طلا؛ 2- (در ترکی) 1) مرغابی، 2) زیبا و قشنگ.

سولماز

سولماز :    (ترکی) 1- پژمرده نشدنی، 2- گلی که هرگز پژمرده نمی  شود.

سوگل

سوگل :    (ترکی) (در گفتگو) مورد علاقه و محبت زیاد، محبوب.

سَلینا

سَلینا :    (ترکی ـ فارسی) (سَلین + ا (پسوند نسبت))، منسوب به سَلین، ، سَلین.

سَلین

سَلین :    (ترکی) 1- سیل مانند؛ 2- (اَعلام) نام رودخانه‌ای در آذربایجان که از منطقه قره داغ سرچشمه می‌گیرد.

سُلدا

سُلدا :    (ترکی) حامی، یاور.

سایا

سایا :    (ترکی) 1- یکرنگ، بی‌ریا؛ 2- (در فارسی) ساینده.

سانای

سانای :    (ترکی) مهنام، بی‌قرار.

گویچک

گویچک :    (ترکی) زیبا، رعنا، قشنگ، خوشگل، دلپسند.

گوزل

گوزل :    (ترکی) 1- زیبا، خوشگل، قشنگ؛ 2- ظریف، برازنده، خوب، نیکو، نازنین.

گُلین

گُلین :    1- (در قدیم) به رنگ گل سرخ؛ 2- (به مجاز) زیبا و شاداب؛ 3- (در ترکی)/galin/ عروس.

مهرآنا

مهرآنا :    (فارسی ـ ترکی) (مهر = محبت و دوستی، مهربانی + آنا = مادر) 1- مهربانی و محبت و دوستی مادر؛ 2- (به مجاز) مهربان و با محبت.

مرال

مرال :    (ترکی) (= مارال)‏، ( مارال.

نازیلا

نازیلا :    (فارسی ـ ترکی) با ناز و کرشمه، با ناز.

نازیک

نازیک :    (در ترکی) نازک، باریک، ظریف، لطیف.

نازلی

نازلی :    (ترکی) نازنین، نازنده، دارای ناز، نازدار.

نازلار

نازلار :    (فارسی ـ ترکی) (ناز + لار = پسوند جمع در ترکی)، 1- نازها؛ 2- زیبایی  ها و قشنگی  ها؛ 3- (به مجاز) ویژگی دختری که ناز دارد و زیبا و قشنگ است.

مارال

مارال :    1- (ترکی) مرال، گوزن، آهو؛ 2- (به مجاز) زیبا و خوش اندام.

لاچین

لاچین :    (ترکی) شاهین شکاری، شاهین سفید، باز شکاری.

شانلی

شانلی :    ( ترکی) 1- افتخار آمیز؛ 2- مشهور.

ساحل

ساحل :    (ترکی) دارای موهای بلند و پرپشت، گیسو بلند.

ساچلی

ساچلی :    (ترکی) دارای موهای بلند و پرپشت، گیسو بلند.

تَرلان

تَرلان :    1- (در ترکی) مرغی از جنس باز شکاری را گویند؛ 2- (در کردی) 1) به معنی زیبا؛ 2) نام نوعی اسب است.

پارلا

پارلا :    ( ترکی ) به معنی درخشنده و نورانی.

  • ۰ لایک
  • ۱۵۹ نظر

    لیست نام های دخترانه

  • ۲ لایک

    اسم دختر با حرف ن

    اسم دختر با حرف نون

    اسامی دختر

                 

             

            

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    اسم های جدید دخترانه با حرف ن

    نیلیا

    نیلیا :    (سنسکریت ـ فارسی) (نیلی + ا (پسوند نسبت))، منسوب به نیلی، ( نیلی.

    نیلوفر

    نیلوفر :    1- (در گیاهی) گل‌های سفید، کبود و زرد رنگ گیاهی به همین نام که مصرف داروئی نیز دارد. (در ادب قدیم فارسی اغلب رنگ کبود آن مطرح بوده است)؛ 2- گیاهی آبی که در آبگیرهای مناطق معتدل می‌روید، گل‌های زرد دارد و ...

    نیلو

    نیلو :    (سنسکریت ـ فارسی) (نیل + او /u-/ (پسوند شباهت))، شبیه به نیل، مثل نیل، / نیل.

    نیلگون

    نیلگون :    (سنسکریت ـ فارسی) (نیل + گون (پسوند شباهت))، نیلی   نیلی.

    نیلا

    نیلا :    (سنسکریت ـ فارسی) (نیل + ا (پسوند نسبت)) منسوب به نیل، ت نیل.

    نیکی

    نیکی :    1- خوب بودن، خوبی، نیکوکاری، احسان؛ 2- (در قدیم) آسایش، رفاه، ثواب اُخروی.

    نیکو

    نیکو :    1- خوب؛ 2- (در قدیم) دلپسند، مطبوع، ارزنده، گران‌بها، گران، درست، صحیح، پسندیده، شایسته، زیبا، شخص زیباروی.

    نیکناز

    نیکناز :    1- دارای عشوه‌گری و زیبایی خوب؛ 2- ویژگی دختری که زیبا و خوب است؛ 3- افتخار کننده به نیکی.

    نیکدخت

    نیکدخت :    (نیک + دخت = دختر)، دختر نیک، دختر خوب، نیکو، صالح و شایسته.

    نیکتا

    نیکتا :    (نیک + تا = نظیر، مانند، لنگه)، نظیر نیک، مانند نیک، بسان نیک، ( نیک.

    نیکا

    نیکا :    1- خوب، خوش، زیبا، ظریف؛ 2- (از اصوات) بسی نیک، چه خوب، خوشا؛ 3- (به صورت شبه جمله) (در قدیم) چه خوب است؛ 4- (اَعلام) نام رودی است در شمال ایران که از شاهکوه در جنوب گرگان سرچشمه گرفته است.

    نَیّره

    نَیّره :    (عربی) روشن، منیر، بسیار درخشان.

    نینا

    نینا :    (کردی) اینها.

    نیوشا

    نیوشا :    1- (در قدیم) شنوا، شنونده؛ 2- (به مجاز) یادگیرنده، آموزنده.

    نیروانا

    نیروانا :    (سنسکریت) آخرین مرحله سلوک در نزد « بودا » که مرحله‌ی محو شدن جنبه‌ی حیوانی وجود و رسیدن به کمال است.

    نَیراعظم

    نَیراعظم :    (عربی) 1- (به مجاز) خورشید؛ 2- (به مجاز) زیبا و تابناک.

    نَیّر

    نَیّر :    (عربی) 1- روشن، منور؛ 2- (در قدیم) ستاره، کوکب.

    نیتا

    نیتا :    [نی = نه (به صورت شبه جمله) (در قدیم) نیست، نبود + تا = لنگه، مثل، مانند]، بی‌مانند، بی نظیر، بیتا، یگانه.

    نیایش

    نیایش :    1- دعا همراه با تضرع و زاری به درگاه خداوند؛ 2-پرستش و احترام به کسی.

    نیاز

    نیاز :    1- حالتی که در آن برای انجام دادن کاری یا برآوردن منظوری، چیزی یا کسی مورد تقاضا، مناسب یا سودمند است، احتیاج؛ 2- ضروری، لازم؛ 3- (در قدیم) اظهار محبت، چنان که از سوی عاشق در مقابلِ ناز؛ 4- (در قدیم) (به ...

    نهضت

    نهضت :    (عربی) 1- (در سیاست) جنبش؛ 2- (در قدیم) حرکت، عزیمت.

    نهایت

    نهایت :    (عربی) 1- پایان، انتها؛ 2- آخرین، بالاترین، بیشترین؛ 3- بالاترین حد چیزی.

    نهاله

    نهاله :    (در قدیم) نهال، ( نهال.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    نهال

    نهال :    1- (در کشاورزی) درخت یا درختچه‌ی نورس که تازه نشانده شده است؛ 2- (به مجاز) کودک نورُسته.

    نویده

    نویده :    (نوید + ه (پسوند نسبت))، منسوب به نوید، ( نوید.

    نونا

    نونا :    1- (در سمنانی) نان؛ 2- (در کلدانی) برج حوت [برابر با اسفند]؛ 3- (اَعلام) نام مادر ابراهیم پیامبر(ع).

    نوگل

    نوگل :    1- گلی که تازه شکفته شده است؛ 2- (به مجاز) نوجوان، به ویژه دختر نوجوان.

    نوشین

    نوشین :    1- (در قدیم) شیرین، خوشایند، دلپذیر (خواب)؛ 2-شایسته‌ی بوسیدن، شیرین (لب)؛ 3- دلنشین، مطبوع، ملایم (باد، نسیم)؛ 4- گوارا، خوش گوار؛ 5- شفابخش؛ 6- (اَعلام) شهری در شهرستان ارومیه در استان آذربایجان غربی.

    نوشه

    نوشه :    (= نوشه) 1- (در وصف شاعرانه) جاوید، بی مرگ؛ 2-شاد، خوشحال، خرّم؛ گوارا. + ن.ک. انوشه.

    نوشا

    نوشا :    (نوش+ ا (پسوند با معنی فاعلی))، 1- نیوشا، شنوا، شنونده؛ 2- (به مجاز) یادگیرنده و آموزنده؛ 3- شیرین، زندگی.

    نوش‌آفرین

    نوش‌آفرین :    (نوش+ آفرین = آفریننده)، 1- آفریننده خوشی و لذت، آفریننده‌ی شیرینی؛ 2- (به مجاز) نیکبخت و سعادتمند؛ 3- (اَعلام) نام قهرمان زن کتاب «نوش‌آفرین و گوهرتاج».

    نوش‌آذر

    نوش‌آذر :    (= آذرنوش) نام آتشکده‌ی دوم از هفت آتشکده پارسیان، (آذرمهر بُرزین یا آذربُرز بُرزین).

    نوژین

    نوژین :    (نوژ = نوز = نوعی کاج + ین (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نوژ، مربوط به نوژ؛ 2- (به مجاز) زیبا، سرسبز و با طراوت.

    نوژان

    نوژان :    1- فریاد، صدا و بانگ بلند؛ 2- رود (رودخانه‌ی) با بانک و سهم؛ 3- غرّان (رود و سیل)؛ 4- نام رودخانه‌ای.

    نوریه

    نوریه :    (عربی) (نور + ایه/-iyye/ (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نور؛ 2- روشن و درخشان؛ 3- (به مجاز) زیبارو.

    نورصبا

    نورصبا :    (عربی) [نور + صبا = نسیم ملایم و خنک که از شمال می‌وزد؛ (به مجاز) پیام رسان میان عاشق و معشوق] 1- روی هم (به مجاز) نوری که از صبا متصاعد می‌شود، جلوه‌ی صبا؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    نورُسته

    نورُسته :    1- تازه روییده؛ 2- (به مجاز) جوان، تازه بالغ شده.

    نورانگیز

    نورانگیز:    (عربی ـ فارسی) (نور + انگیز = جزء پسین به معنی انگیزنده) 1- نورانگیزنده؛ 2- (به مجاز) زیبا و تابان.

    نوران

    نوران :    (عربی ـ فارسی) (نور + ان (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نور؛ 2- روشن، درخشان؛ 3- (به مجاز) زیباروی.

    نورالهدی

    نورالهدی :    (عربی) نورِ رستگاری، راستی و پیروزی.

    نورالعین

    نورالعین :    (عربی) 1- نور ِچشم (چشم‌ها)؛ 2- (به مجاز) عزیز و گرامی.

    نورا

    نورا :    (نور+ ا (پسوند نسبت)) 1- نورانی، درخشان؛ 2- (به مجاز) زیبا.

    نوبهار

    نوبهار :    1- آغاز فصل بهار؛ 2- (در قدیم) سبزه‌ی نو رسته، گل و شکوفه‌ی تازه روییده؛ 3- نو بهار (از سنسکریت) (در قدیم) به معنی معشوق یا زن زیبا؛ 4- (اَعلام) نام معبد بودایی در بلخ که به علت وجود بت‌های زیبا در ...

    نوبَر

    نوبَر :    1- ویژگی میوه‌ای که در آغاز فصل خود به بازار می‌آید؛ 2- (به مجاز) تازه و جدید؛ 3- (در قدیم) تَر و تازه، شاداب؛ 4- (در قدیم) تحفه، نو برانه.

    نَوال

    نَوال :    (عربی) 1- آنچه بخشیده می‌شود، عطیه؛ 2- (در قدیم) بخشش و عطا.

    نَوا

    نَوا :    1- صدای موسیقیایی، نغمه؛ 2- (در موسیقی ایرانی) یکی از دستگاههای هفت‌گانه‌ی موسیقی سنتی ایران؛ 3- آوازِ پرندگان خوش صدا، مانند بلبل؛ 4- (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) آواز، از الحان قدیمی، 5- پرده، مقام؛ 6- سامان و ترتیب و نظم؛ 7- ...

    نمونه

    نمونه :    1- مقدار یا تعداد کم از چیزی یا از مجموعه‌ای که نشان‌دهنده‌ی ویژگی‌های آن چیز یا آن مجموعه است؛ 2- نمودار؛ 3- مثال؛ 4- سرمشق، الگو؛ 5- دارای ویژگی‌های شایسته که می‌تواند برای دیگران سرمشق باشد.

    نِلی

    نِلی :    صورت دیگر نیلی،ص نیلی.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    نِگین

    نِگین :    1- سنگ یا فلزی زینتی و معمولاً قیمتی که بر روی انگشتر، گوشواره، گردن‌بند و جز آنها کار می‌گذارند؛ 2- (در قدیم) سنگ قیمتی که معمولاً برای تزئین بر روی چیزی کار می‌گذاشته‌اند؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) انگشتر نگین‌دار پادشاهان و ...

    نِگاه

    نِگاه :    1- عمل نگریستن، دید، نظر؛ 2- چشم؛ 3- (به صورت شبه جمله) (در گفتگو) نگاه کنید، نگاه کن.

    نگارین

    نگارین :    1- زیبا؛ 2- آرایش شده، مزین، آراسته؛ 3- حنا بسته؛ 4- (به مجاز) دلنشین، دل آویز؛ 5- (به مجاز) معشوق زیباروی.

    نِگاره

    نِگاره :    نقش، شکل، تصویر

    نِگار

    نِگار :    1- (به معنی نگاشتن و نگاریدن)؛ نقش، تصویر؛ 2- (به مجاز) معشوق زیباروی؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) دختر یا زن زیباروی؛ بت و صنم؛ 4- زیور و زینت؛ 5- نقش نگین؛ 6- (در قدیم) رنگین و منقش؛ 7- (اَعلام) نام شهری ...

    نَکیسا

    نَکیسا :    (= نگیسا) (اَعلام) [قرن 6 میلادی] نام یکی از رامشگران و نوازندگان عهد خسرو پرویز و مربوط به وی که اختراع خسروانی را به او نسبت می‌دهند.

    نَقشین

    نَقشین :    (عربی ـ فارسی) (در قدیم) دارای نقش، نقش‌دار.

    نُقره

    نُقره :    (از سغدی) (در شیمی) فلزی گران‌بها، نرم، و سفید با جلای فلزی که در ساختن زیور آلات، آینه و... بکار می‌رود، سیم.

    نَفیسه

    نَفیسه :    (عربی) (مؤنث نفیس)، 1- گران‌بها، قیمتی؛ 2- (در قدیم) ارجمند و گرامی؛ 3- (اَعلام) نفیسه دختر حسن ابن زید از خاندان گرامی امام حسن مجتبی(ع) که بانویی خداپرست، عارف و زاهد بود.

    نَغمه

    نَغمه :    (عربی) 1- (در موسیقی) آهنگ یا ملودی؛ 2- آواز، تصنیف یا صوت موسیقیایی که از آلات موسیقی بر می‌خیزد؛ 3- (در موسیقی ایرانی) گوشه‌ای در دستگاه شور و آواز بیات تُرک از ملحقات شور، دستگاه‌های سه‌گاه، چهارگاه، ماهور، راست پنج‌گاه و نوا؛ ...

    نَعیمه

    نَعیمه :    (عربی ـ فارسی) (نعیم + ه (پسوند نسبت)) منسوب به نَعیم، ( نعیم. 1- ،2- و3-

    نَعیما

    نَعیما :    (عربی ـ فارسی) (نعیم + ا (پسوند نسبت))، منسوب به نعیم، ن نعیم. 1- ،2- و3-

    نَعنا

    نَعنا :    (از عربی، نعناع) (در گیاهی) نعناع، گیاهی علفی و کاشتنی که ساقه و برگهای خوشبوی آن خوراکی و دارویی است و ساقه‌ی چهارگوش و زیرزمینی و گاهی گلهای رنگین دارد.

    نَظیره

    نَظیره :    (عربی) (مؤنث نظیر)، 1- همتا، همانند؛ 2- (در ادبیات) شعر یا داستانی که به استقبال از شاعر یا نویسنده دیگری سروده یا نوشته می شود.

    نَظاره

    نَظاره :    (عربی) (در قدیم) بیننده، تماشاگر.

    نَصیبه

    نَصیبه :    (عربی) (مؤنث نَصیب)،   نصیب.

    نُصرت

    نُصرت :    (عربی) 1- یاری، کمک؛ 2- (در قدیم) پیروزی، فتح.

    نَشمیل

    نَشمیل :    (کردی) 1- زیبای دلکش و نازک اندام؛ 2- خوشگل.

    نشاط

    نشاط :    (عربی) 1- شادی، خوشی، سرزندگی؛ 2- (در قدیم) میل، عزم، شوق.

    نَسیمه

    نَسیمه :    (عربی ـ فارسی) (نسیم + ه (پسوند نسبت))، 1- باد بسیار ملایم؛ 2- (در قدیم) بوی خوش.

    نَسیما

    نَسیما :    (عربی ـ فارسی) (نسیم + ا (پسوند نسبت))، منسوب به نسیم، و نسیم.

    نَسیم

    نَسیم :    (عربی) 1- باد ملایم و خنک، باد بسیار آرام؛ 2- (در قدیم) بوی خوش؛ 3- (در عرفان) تجلی جمالی الهی و رحمت متواتر و نفس رحمانی را گویند.

    نَسیبه

    نَسیبه :    (عربی) 1- (در قدیم) دارای اصل و نسب؛ 2- خویشاوند و نزدیک؛ 3- (اَعلام) نام یک زن صحابی شجاع از بنی نجّار که در هنگام ظهور اسلام به پیامبر اسلام(ص) ایمان آورد و در سلک صحابه‌ی وی در آمد و در جنگ‌ها ...

    نسرین‌دخت

    نسرین‌دخت :    (نسرین+ دخت = دختر) 1- دختر نسرین وش؛ 2- (به مجاز) زیباروی و با طراوت.

    نسرین

    نسرین :    1- (در گیاهی) گل‌های زرد یا سفید خوشه‌ای معطر که یکی از گونه‌های نرگس است؛ 2- گیاه این گل که علفی، پایا، زینتی و از خانواده‌ی نرگس است و برگ‌های بلند و مخطط دارد؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) صورتِ معشوق.

    نَسترن

    نَسترن :    1- (در گیاهی) گلی شبیه رُز ولی کم پَرتر و کوچکتر از آن به رنگ‌های صورتی، سفید یا زرد؛ 2- گیاه این گل که درختچه‌ای افراشته یا پراکنده از خانواده‌ی گل سرخ است؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) رخسار و بناگوش معشوق.

    نَستر

    نَستر :    (در قدیم) (در گیاهی) نسترن، ( نسترن.

    نَسار

    نَسار :    (= نسا) 1- جایی که آفتاب کمتر به آن بتابد، سایه؛ 2- سایبانی که از چوب و خاشاک ساخته شده باشد؛ 3- (در لهجه  ی قمی، nesār) طرف سایه، (در لهجه  ی اراکی، nesār) جایی که کمتر آفتاب برسد، (در لهجه  ی ...

    نِسا

    نِسا :    (عربی، نساء)؛ 1- (در قدیم) زنان؛ 2- (اَعلام) 1) سوره‌ی چهارم از قرآن کریم، دارای صد‌و ‌هفتاد ‌‌‌‌‌و شش آیه؛ 2) شهر باستانی، در نزدیکی شهر کنونی عشق آباد در ترکمنستان.

    نَژلا

    نَژلا :    (= نَجلا)،   نَجلا.

    نُزهت‌الزمان

    نُزهت‌الزمان :    موجب خوشی و شادمانی اهل زمانه.

    نُزهت

    نُزهت :    (عربی) 1- خوشی، شادی؛ 2- پاکی، بی‌آلایشی؛ 3-تفرج؛ 4- (در موسیقی ایرانی) سازی قدیمی از خانواده‌ی سازهای زهی؛ 5- (در قدیم) خوش آب و هوایی و خرّمی.

    نرمین

    نرمین :    (نرم + ین (پسوند نسبت)) 1- لطافت و لطیف بودن؛ 2- (به مجاز) مهربان، ملایمت و خوش رفتاری داشتن.

    نرگس

    نرگس :    (از یونانی) 1- (در گیاهی) گل زینتی با گلبرگ‌های سفید یا زرد معطر و کاسه‌ای به رنگ سفید یا زرد در وسط؛ 2- گیاه این گل که علفی، پیاز دار و از خانواده‌ی سوسن است، خودرو یا زینتی است و در زمستان ...

    نَرجس

    نَرجس :    (معرب از فارسیِ نرگس) (در قدیم) (در گیاهی) نرگس، ( نرگس.

    نَدیمه

    نَدیمه :    (عربی) زن یا دختری که معمولاً با ملکه، شاهزاده‌ها، یا زنان بزرگ دیگر همنشین و هم صحبت هستند.

    نِدا

    نِدا :    (عربی) صدای بلند، آواز، بانگ.

    نَجوا

    نَجوا :    (عربی) سخن آهسته؛ صحبت کردن با یکدیگر معمولاً با صدای آهسته به قصد این که کسی آن را نشنود.

    نَجمیه

    نَجمیه :    (عربی) (نجم + ایّه /iyye/ (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نجم؛ 2- (به مجاز) درخشان مثل ستاره.

    نَجمه

    نَجمه :    (عربی) (مؤنث نجم) 1- (در قدیم) ستاره، اختر، نجم؛ 2- (در گیاهی) نام درختی است که در عربی به آن ابوحنیفه می‌گویند؛ 3- (اَعلام) نجمه مادر گرامی حضرت امام رضا(ع) امام هشتم شیعیان.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    نجما

    نجما :    (عربی ـ فارسی) (نجم = نام سوره  ی پنجاه و سوم از قرآن کریم، ستاره + ا (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نجم؛ 2- (به مجاز) زیبا و درخشان مثل ستاره.

    نَجلا

    نَجلا :    (عربی) (مؤنث انجل)، زن فراخ چشم، زنی که چشمانی وسیع و زیبا داشته باشد.

    نجاح

    نجاح :    (عربی) 1- رستگاری؛ 2- کامیابی، پیروزی، موفقیت.

    نَبیه

    نَبیه :    (عربی) 1- شریف، بزرگوار؛ 2- (در قدیم) آگاه، هوشیار.

    ناهیده

    ناهیده :    1- (در نجوم) زهره؛ دومین سیاره‌ی منظومه‌ی شمسی به نسبت فاصله از خورشید که از درخشنده‌ترین اجرام آسمانی است، ونوس، [زهره در نزد قدما نماد خنیاگری و نوازندگی است]؛ 2- آناهیتا یا ناهید (در اوستا) ایزد آب است و در اوستا به ...

    ناهید

    ناهید :    1- (در نجوم) زهره؛ دومین سیاره‌ی منظومه‌ی شمسی به نسبت فاصله از خورشید که از درخشنده‌ترین اجرام آسمانی است، ونوس، [زهره در نزد قدما نماد خنیاگری و نوازندگی است]؛ 2- آناهیتا یا ناهید (در اوستا) ایزد آب است و در اوستا به ...

    ناعمه

    ناعمه :    (عربی) (مؤنث ناعم)، 1- نرم و لطیف؛ 2- مرغزار، باغ.

    نازیلا

    نازیلا :    (فارسی ـ ترکی) با ناز و کرشمه، با ناز.

    ناجیه

    ناجیه:    (عربی) (مؤنث ناجی)،   ناجی.

    نازیک

    نازیک :    (در ترکی) نازک، باریک، ظریف، لطیف.

    نازیتا

    نازیتا :    (نازی + تا = نظیر، مانند، لنگه)، 1- نظیر و مانند نازی، لنگه‌ی نازی؛ 2- (به مجاز) زیبا.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    نازی

    نازی :    (ناز + ی (پسوند نسبت)) 1- منسوب به ناز؛ 2- (در گفتگو) نازدار؛ 3- آن که بسیار ناز کند، پر ناز؛ 4- (به مجاز) زیبا.

    نازنین‌فاطمه

    نازنین‌فاطمه :    (فارسی ـ عربی)، 1- فاطمه‌ی دوست داشتنی؛ 2- فاطمه‌ی عزیز و گرامی؛ 3- فاطمه زیبا و گرانمایه. +   نازنین و فاطمه.

    نازنین‌زینب

    نازنین‌زینب :    (فارسی ـ عربی)، 1- زینبِ دوست داشتنی؛ 2- زینبِ عزیز و گرامی؛ 3- زینبِ زیبا و گرانمایه. +   نازنین و زینب.

    نازنین‌زهرا

    نازنین‌زهرا :    (فارسی ـ عربی)، 1- زهرای دوست داشتنی؛ 2- زهرای عزیز و گرامی؛ 3- زهرای زیبا و گرانمایه. +   نازنین و زهرا.

    نازنین‌رقیه

    نازنین‌رقیه :    (فارسی ـ عربی) 1- رقیه‌ی دوست داشتنی؛ 2- رقیه‌ی عزیز و گرامی؛ 3- رقیه‌ی زیبا و گرانمایه. + + نازنین و رقیه.

    نازنین

    نازنین :    1- بسیار دوست داشتنی، عزیز و گرامی، زیبا، ظریف؛ 2- (به مجاز) گرانمایه، با ارزش؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) معشوق و دلبر؛ 4- (در قدیم) شخص زیبا و ظریف؛ 5-(در قدیم) نازکننده، نازنده.

    نازلی

    نازلی :    (ترکی) نازنین، نازنده، دارای ناز، نازدار.

    نازلار

    نازلار :    (فارسی ـ ترکی) (ناز + لار = پسوند جمع در ترکی)، 1- نازها؛ 2- زیبایی  ها و قشنگی  ها؛ 3- (به مجاز) ویژگی دختری که ناز دارد و زیبا و قشنگ است.

    نارینه

    نارینه :    (نار = انار، آتش + اینه /-ine/ (پسوند نسبت)، 1- منسوب به انار؛ 2- منسوب به آتش؛ 3- (به مجاز) سرخ گون؛ 4- زیبارو

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    نارینا

    نارینا :    (عربی ـ فارسی) (نارین + ا (پسوند نسبت))، منسوب به نارین، ( نارین.

    نارین

    نارین :    (عربی ـ فارسی) (نار + ین (پسوند نسبت))، 1- منسوب به نار، آتش؛ 2- (به مجاز) سرخ رنگ (زیبا).

    ناروُن

    ناروُن :    (در قدیم) (در گیاهی) درخت انار، ناربُن، انار. + ن.ک. ناربُن. 1-

    ناروَن

    ناروَن :    (در گیاهی) 1- گروهی از گیاهان درختی برگ ریز زینتی یا جنگلی خودرو که میوه‌ی فندقه‌ی بالدار آنها اوایل فروردین می‌رسد، آغال پشه؛ 2- درختی برگ ریز که در همه جا پراکنده و از جمله درختان جنگلی نقاط معتدل است.

    نارگل

    نارگل :    گل انار، (گلنار).

    ناردین

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    ناردین :    1- (در گیاهی) گل خوشه  ای بلند، به هم فشرده، و معطر به رنگ  های قرمز، آبی، سفید و زرد؛ 2- (در گیاهی) گیاه این گل پیازدار، علفی، پایا، و از خانواده  ی سوسن است؛ 3- (در گیاهی) خوشه  ی بعضی گیاهان ...

    ناردانه

    ناردانه :    1- (در قدیم) دانه‌ی انار؛ 2- (به مجاز) اشک خونین.

    نادیه

    نادیه :    (عربی) (مؤنث نادی)، ندا دهنده، ندا کننده.

    نادیا

    نادیا :      (عربی) (اسم فاعل مؤنث از نادی) زن خوش آواز.

    نادره

    نادره :    (عربی) 1- شخص هوشمند و دارای نبوغ که نظیر او کمتر ظهور می‌کند؛ 2- (به مجاز) (در قدیم) سخن یا حکایت با معنی و دل‌نشین؛ 3- (اَعلام) نادره بانو نقاش ایرانی سده‌ی یازدهم که در هنر نقاشی در آن دوران سرآمد بود، ...

    ناجیه

    ناجیه :    (عربی) (مؤنث ناجی)،   ناجی.

  • ۰ لایک
  • ۱۸۱ نظر

    اسم دختر با حرف ل

    اسم دختر با حرف لام

    اسامی دختر با حروف ل

                 

             

            

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    لَیِنا

    لَیِنا :    (عربی) (مؤنث الین) 1- نرم تر؛ 2- (به مجاز) مهربان تر، خوشخوتر.

    لَیلیا

    لَیلیا :    1- شب؛ 2- (در عربی) لیل؛ 3- [هزاورش LYLYA (در پهلوی) shap (شب)].

    لی‌لی

    لی‌لی :    (مترادف لالا) لفظی که در جشن‌ها (عروسی‌ها) برای ابراز شادی و انبساط خاطر به صورت مکرر ادا کنند.

    لیلی

    لیلی:    (عربی) (= لیلا)، ، لیلا. 1- و 2-

    لیلوفر

    لیلوفر :    (= نیلوفر)، ( نیلوفر.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    لیلا

    لیلا :    (عربی) (مؤنث الیل) 1- درازترین و تارترین شب [صفتی برای زنان به لحاظ گیسوان آنها]؛ 2- سرخوشی از می؛ 3- (اَعلام) دختر حطیم از زنان پیامبر اسلام.

    لیدیا

    لیدیا :    (فرانسوی) (= لیدی، لیدیه، لودیه) دولت پیشین در غرب آسیای صغیر، که به وسیله  ی مهاجران یونانی پدید آمده بود، در سده  ی 7-6 پیش از میلاد رونق داشت و پایتختش سارد(ساردیس) بود. این دولت به وسیله  ی کورش منقرض شد و ...

    لَیانا

    لَیانا :    (لیان + ا (پسوند نسبت))، منسوب به لیان، ب لَیان.1-  ، 2- و 3-

    لَیان

    لَیان :    1- (در قدیم) درخشان، تابان؛ 2- فروغ آینه و تیغ؛ 3- فروغ و روشنایی که در پی هم بدرخشند. [لَیان با واژه‌ی لیان/liyān / هم نویسه است. لیان: شهر قدیمی ایلامی، که آثاری از آن در تپه‌ای در 11 کیلومتری جنوب بوشهر ...

    لیا

    لیا :    (عبری) 1- (= لیئه)، خسته؛ 2- (اَعلام) دختر بزرگ «لابان» که یعقوبِ پیامبر وی را به همسری قبول کرد.

    لَنا

    لَنا :    (عربی) نصیب و بهره.

    لَمیعه

    لَمیعه :    (عربی، لَمیَعة) درخشان و روشن.

    لمیا

    لمیا :    (عربی، لمیاء) (مؤنث المی)، 1- زن گندمگون لب؛ 2- (اَعلام) نام یکی از زنان محدثه در اسلام.

    لِقا

    لِقا :    (عربی) 1- (در قدیم) دیدار، ملاقات، چهره‌، صورت؛ 2- (در تصوف) پیدا شدن استعدادی در دل سالک تا حق در آن ظاهر شود.

    لعیا

    لعیا :    (معرب از عبری لیا = لیئه = خسته) 1- خسته؛ 2- (اَعلام) نام زن حضرت یعقوب (ع). + ن.ک. لیا.

    لُعبت

    لُعبت :   (عربی) 1- زن زیبا روی و خوش اندام؛ 2- (در قدیم) هر چیز بسیار جالب و شگفت انگیز؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) بت و صنم؛ 4- (در قدیم)(به مجاز) هر یک از سنگ‌های گران بها یا هر کدام از احجار کریمه.

    لَعبا

    لَعبا :    (عربی) (مؤنث اَلْعَب)، زیباترین.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    لَطیفه

    لَطیفه :    (عربی، لطیفة) 1- (به مجاز) حکایت یا عبارت کوتاه و خنده  آور که برای شادی و خنداندن دیگران گفته می  شودا؛ 2- (به مجاز) نوعی شیرینی نرم و لطیف که خمیر آن را از شکر و کره یا روغن، آب و تخم ...

    لَطیف

    لَطیف :    (عربی) 1- نرم و خوشایند، ظریف و زیبا؛ 2- ملایم و خوش آهنگ؛ 3- (به مجاز) چابک و ماهر در نواختن؛ 4- حساس؛ 5- از نام‌ها و صفات خدا؛ 6- (در قدیم) خوشگوار؛ 7- (در قدیم) (به مجاز) معشوقِ ظریف و زیبا؛ ...

    لطافت

    لطافت :    (عربی) 1- لطیف بودن، نرمی؛ 2- طراوت و زیبایی؛ 3-(در قدیم) مهربانی، لطف، رأفت؛ 4- ظریف و حساس بودن؛ 5- (در قدیم) (به مجاز) نغزی و خوشایندی.

    لاوین

    لاوین :    (اَعلام) نام یکی از مناطق مرزی غرب ایران.

    لاله‌زار

    لاله‌زار:   1- زمینی که در آن لاله‌ی فراوان روییده باشد؛ 2- (به مجاز) چهره‌ی سرخ و لطیف.

    لاله

    لاله :    1- (در گیاهی) گلی به شکل جام و سرخ رنگ که بر روی پایه‌ای بلند قرار دارد؛ 2- گیاه این گل که علفی، پایا و زینتی است و پیاز دارد؛ 3- (به مجاز) شخص فداکاری که در راه آرمان دینی یا ملی ...

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    لاریسا

    لاریسا :    [لاری = (منسوخ) نوعی سکه‌ی نقره‌ای که در فارس ضرب می‌شده است + سا = (پسوند شباهت)] 1- شبیه به لاری، مثل لاری؛ 2- (به مجاز) نفیس و با ارزش؛ 3- (در قدیم) شهری بود در کنار دجله از آنِ دولت ماد،که ...

    لادن

    لادن :    1- (در گیاهی) گل زینتی به رنگ زرد، قرمز یا نارنجی؛ 2- گیاه این گل که علفی یا پایا و رونده یا بالارونده است و گل و برگ آن مصرف دارویی دارد؛ 3- (در قدیم) نوعی صمغ گیاهی معطر؛ 3- (اَعلام) (در ...

    لاچین

    لاچین :    (ترکی) شاهین شکاری، شاهین سفید، باز شکاری.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    اسامی دختر با حروف ل

                 

             

            

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

  • ۰ لایک
  • ۸۳ نظر