اسم دختر با حرف الف

اسامی دخترونه حرف الف

             

         

        

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

ایناس

ایناس:  (عربی) (در قدیم) انس، مؤانست، انس دادن، خو گرفتن، انس یافتن، دمسازی.

ایمانه

ایمانه:    (عربی ـ فارسی) (ایمان + ه (پسوند نسبت))، منسوب به ایمان، م ایمان.

ایما

ایما:    (عربی) 1- چیزی را با حرکتِ دست یا چشم و ابرو نشان دادن، اشاره؛ 2- بیان موضوعی به طور رمز یا خلاصه.

ایلناز

ایلناز :    (ترکی ـ فارسی) (ایل + ناز = افتخار، نوازش، زیبا)، 1- افتخار ایل؛ 2- مورد نوازش ایل؛ 3- نازنین ایل.

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

ایلا

ایلا:    (عربی) 1- ایلا و ایله در قاموس کتاب مقدس به معنی درختان آمده؛ 2- (اَعلام) نام شهری در ساحل شرقی خلیج بحر قلزم.

ایرن

ایرن :    گونه‌ای دیگر از واژه‌ی ایران، گ ایران.

ایرانه

ایرانه :    (ایران + ه (پسوند نسبت))، منسوب به ایران، مربوط به ایران، ایرانی، منتسب به ایران‌ زمین.

ایران‌دخت

ایران‌دخت :    (ایران + دخت = دختر)، دختر ایران، دختر ایرانی، دختر آریایی.

ایران

ایران :    1- نجد (فلات) ایران، کشور (مملکت) ایران؛ 2- آزادگان.

ایدا

ایدا:    یاری نمودن.

ایپک

ایپک:    (ترکی) ابریشم، حریر، ابریشمی.

اوین

اوین :    (= آوین) 1- آوردن؛ 2- (اَعلام) نام منطقه‌ای در شمال غرب تهران، که پیشتر از روستاهای شمیران بود.

اولدوز

اولدوز:    (ترکی) ستاره، اختر، کوکب، نجم.

اَنیسه

اَنیسه :    (عربی) (مؤنث انیس)، زن انس گیرنده و همدم، زن مصاحب و هم‌نشین. + ( اَنیس.

اَنیسا

اَنیسا:    (عربی ـ فارسی) (اَنیس + ا (پسوند نسبت))، منسوب به اَنیس؛ ( اَنیس.

اَنیس

اَنیس :    (عربی) 1- انس گیرنده، همدم، مصاحب، هم‌نشین؛ 2-(به مجاز) محبوب و مطلوب.

انوشه

انوشه :    1- جاوید، باقی، پایدار؛ 2- (در حالت قیدی) به طور همیشگی، جاویدان، ابدی.

اَنوشا

اَنوشا :    بی‌مرگ و جاویدان.

اِنسیّه

اِنسیّه:    (عربی) ‌(‌اِنس‌= ‌انسان،‌ بشر‌+ ایه (پسوند نسبت))، مربوط به انس، منسوب به انس، انسانی، آدمی.

اِنسی

اِنسی :    (عربی ـ فارسی) ( اِنس = انسان، بشر + ی (پسوند نسبت))، 1- مربوط به انس، انسانی؛ 2- (در قدیم) فردی از انس، انسان.

اندیشه

اندیشه:   1- آنچه از اندیشیدن حاصل می‌شود‌، فکر؛ 2- (در قدیم) توجه، غم‌خواری.

اِنتصار

اِنتصار :    (عربی) 1- (در قدیم) یاری دادن، کمک کردن؛ 2- یاری یافتن، نصرت یافتن، پیروزی یافتن، داد ستدن.

امینه

امینه :    (عربی) (مؤنث امین)، زن مورد اطمینان و درستکار. + ( امین. 1- و2-

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

امیده

امیده :    (امید + ه (پسوند نسبت) منسوب به امید،   امید.

اُم‌کلثوم

اُم‌کلثوم :    (عربی) 1- شیر ماده؛ 2- (اَعلام) 1) سومین دختر پیامبر اسلام(ص) [سال 9 هجری] و همسر عثمان خلیفه؛ 2) نام زینب صغری(س) دختر علی ابن ابی‌طالب(ع)؛ 3) نام دختر امام حسین(ع).

اُم‌فَروه

اُم‌فَروه :    (عربی) (اَعلام) 1) مادر امام جعفر صادق(ع)؛ 2) نام دختر امام موسی بن جعفر(ع).

اُم‌سلمه

اُم‌سلمه :    (عربی) (اَعلام) 1) [حدود سال 60 هجری] نام یکی از همسران پیامبر اسلام(ص)؛ 2) کنیه‌ی چند تن از دختران امامان معصوم.

اَمانه

اَمانه :    (عربی) 1- اطمینان و آرامش قلب.

اُم‌البنین

اُم‌البنین :    (عربی) 1- مادر پسران؛ 2- (اَعلام) لقب فاطمه‌ی کلابیه دومین همسر امیرالمؤمنین علی(ع) و مادر حضرت عباس‌(ع).

اِلینا

اِلینا  :    (عربی) (الی= نیکویی، نعمت + نا = ضمیر اول شخص جمع در عربی) نیکویی و نعمت برای ما.

الین

الین :    (ترکی ـ فارسی) (ال= ایل+ ین (پسوند نسبت))، 1-منسوب به ایل؛ 2- (به مجاز) هم نژاد و هم خون (؟).

اِلیکا

اِلیکا :  (سنسکریت) 1- هیل [= هِل، دانه‌ی معطر گیاهی از تیره‌ی زنجبیلی‌ها]؛ 2- (در عربی) قاقله‌ی صغار؛ 3- (در هندی) لاچی.

اَلیسا

اَلیسا :    (= دیدو) ( در اعلام) بانی و ملکه‌ی افسانه‌ای کارتاژ [از سرزمین‌های شمالی افریقا که جمعی از مهاجر نشینان فنیقیه بنا نهادند. (در حدود 880 پیش از میلاد)] که دختر شاه صدر بود و گویند اَلیسا نام داشت.

الیانا

الیانا :    (ترکی) 1- نیکی و هدیه؛ 2- (به مجاز) به معنی مأنوس؛ 3- دوست داشتن ایل، دوست مشوق ایل.

الیا

الیا :    (یونانی) 1- گل خطمی صحرایی؛ 2- (در عربی) شحم‌المرج.

اِلهه

اِلهه :    (عربی) (= الاهه) (مؤنث «اله»رب‌النوع)؛ 1- پرستش کردن؛ 2- ماه نو؛ 3- آفتاب؛ 4- بتان؛ 5- (در ادیان) در اعتقادات قدیم نیمه خدایی که نماینده‌‌ی نوعی خاص بوده و به صورت زنی ظاهر می‌شده است.

الهام

الهام :    (عربی) 1- به دل افکندن، در دل انداختن؛ 2- القاء معنی خاص در قلب به طریق فیض؛ 3- رسیدن فکر به ذهن و در معارف اسلامی القای امری از سوی خداوند به دل کسی؛ 4- (در قدیم) دریافت و شعور غریزی.

الوان

الوان :    (عربی) 1- رنگ‌ها، نوع‌ها، رنگارنگ، رنگین؛ 2- (در قدیم) گوناگون، گونه‌گون؛ 3- (در قدیم) اقسام، انواع؛ 4-(اَعلام) نام شهری در شهرستان شوش در استان خوزستان.

اِلناز

اِلناز :    (ترکی ـ فارسی) 1- مایه افتخار ایل، باعث فخر و تفاخر شهر و ولایت؛ 2- موجب نعمت و رفاه و آسایش.

اِلِنا

اِلِنا :    (یونانی) (= هلن، هلنا)،    هلن و هلنا.

المیرا

المیرا :    (ترکی ـ فارسی) (ال = ایل + میرا) (به مجاز) فدائی ایل.

الماس

الماس :  (از یونانی) 1- (در مواد) کربن خالصی که در دما و فشار زیاد متبلور شده باشد. سخت‌ترین ماده‌ی طبیعی است و کاربردهای تزیینی و صنعتی دارد؛ 2- (در قدیم) ( به مجاز) شمشیر.

اُلگا

اُلگا :    (ترکی) (= الکا) (در قدیم) سرزمین، ناحیه؛ (اَعلام) قدیسه الگا [حدود 890-969 میلادی] اولین قدیسه‌ی روسی، همسر و نایب السلطنه‌ی امیر کِیف [945-957 میلادی]، که مسیحی شد و مسیحیت را در روسیه رواج داد.

اُلفت

اُلفت :    (عربی) خو گیری، انس‌، محبت، دوستی، همدمی، عادت کردن به کسی (چیزی) همراه با دوست داشتن ِاو (آن).

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

اِلسانا

اِلسانا :    (ترکی ـ فارسی) [ال = آل، شهر و ولایت، خویشی + سان (پسوند شباهت) + ا (الف اسم ساز)]، مثل ایل، مثل مردم ایل و شهر و ولایت، چون خویشان.

اِلسا

اِلسا :  (ترکی ـ فارسی) (ال= ایل+ سا (پسوند شباهت)) مثل ایل، همانند ایل.

اُلدوز

اُلدوز :    (ترکی) (= اولدوز)،    اولدوز.

اِل‌آی

اِل‌آی :    (ترکی) 1- ماه ایل؛ 2- (به مجاز) زیباروی ایل.

اَکرم

اَکرم :    (عربی) 1- گرامی‌تر، آزادتر، بزرگتر، بزرگوار، گرامی؛ 2- از نام‌های خداوند.

اِکرام

اِکرام :    (عربی) 1- بزرگداشت، گرامی داشتن، احترام‌کردن، حرمت، احسان؛ 2- از واژه‌های قرآنی.

اِقلیما

اِقلیما :   (معرب از یونانی) 1- (= اقلیمیا) (در قدیم) ماده‌ای که از گداختن برخی از فلزات مانند طلا و نقره به دست می‌آورند؛ 2- (اَعلام) نام دختر آدم(ع) که به نقل تاریخ در ازدواج هابیل بود.

اَقدس

اَقدس :    (عربی) 1- پاکتر، پاکیزه‌تر، مقدس‌تر؛ 2- عنوانی احترام آمیز برای بزرگان یا مکان‌های مقدس.

اَفشان

اَفشان :    1- افشاننده، پریشان، پراکنده، پاشان، ریزنده، آشفته و پریشان چنان که زلف؛ 2- (در گیاهی) ویژگی ریشه در گیاهان تک لپه‌ای که در آن تشخیص ریشه‌ی اصلی از ریشه‌ی فرعی ممکن نیست.

اَفسون

اَفسون :    1- نیرنگ، حیله، مکر؛ 2- سحرانگیزی، جاذبه؛ 3- آنچه جادوگران برزبان می  رانند، سخنی که برای فریب دادن و تحت تأثیر قرار دادنِ دیگران گفته می  شود؛ 4- (به مجاز) ویژگی دختری که به لحاظ زیبایی جاذبه دارد و دیگران را افسون ...

افسانه

افسانه :    1- سرگذشت، قصه، داستان، سرگذشت و حکایت گذشتگان؛ 2- افسون، سحر؛ 3- ترانه.

افروزه

افروزه :    1- آنچه بدان آتش گیرانند، آتش گیره؛ 2- شهاب.

افروز

افروز :    افروختن، افروزنده.

اِفراح

اِفراح :    (عربی) (در قدیم) شاد کردن.

اََفرا

اََفرا :    (در گیاهی) 1- درختی از تیره‌ی افراها، اسپندان، اسفندان، بوسیاه؛ 2- کلمه تحسین به معنی آفرین، مرحبا.

اِفتخار

اِفتخار :    (عربی) فخر، فخر کردن، نازش، نازیدن، سرافرازی.

اَعظم

اَعظم :    (عربی) 1- بزرگ، بزرگتر، بزرگترین، بزرگوار، بزرگوارتر؛ 2- از صفات خدوند.

اَطهره

اَطهره :   (عربی ـ فارسی) (اطهر + ه (پسوند نسبت)) منسوب به اطهر،   اطهر.

اَطهر

اَطهر :    (عربی) (در قدیم) پاکیزه‌تر، پاک تر، طاهرتر.

اطلس

اطلس :   (معرب از یونانی) 1- پارچه‌ی ابریشمی، پرنیان، دیبا، ابریشم گران‌بها؛ 2- (در نجوم) فلک نهم، فلک اطلس.

اَشواق

اَشواق :   (عربی) (جمع شَوق) (در قدیم) شوق  ها، آرزومندی  ها.

اَشرف

اَشرف:    (عربی) 1- گرانمایه تر، شریف‌تر؛ شریف‌ترین، والاترین؛ 2- (در قدیم) بالاتر؛ 3- (اَعلام) نام پیشین شهر بهشهر در استان مازندران.

اُسوه

اُسوه :  (عربی) 1- پیشوا‌، رهبر، مقتدا، خصلتی که شخص بدان لایق مقتدایی گردد؛ 2- از واژه‌های قرآنی.

اَسنا

اَسنا :    ارفع، بلندتر، عالی‌تر.

اَسمر

اَسمر :    (عربی) (در قدیم) گندم‌گون؛ سبزه.

اَسما

اَسما :  (عربی) 1- نام‌ها، اسامی؛ 2- معارف، حقایق؛ 3- (در تفسیر قرآن) و (در تصوف) به معنای معارف، حقایق و علوم آمده است؛ 3- (اَعلام) 1) نام همسر پیامبر اسلام(ص)؛ 2) نام دختر امام موسی کاظم(ع)؛ 3) نام همسر حضرت علی(ع).

اَسرین

اَسرین :    (کردی) اشک، سرشک.

اِسرا

اِسرا :   (عربی) 1- به شب راه رفتن، در شب سیر کردن؛ 2- معراج پیامبر اسلام(ص)؛ 3- (اَعلام) نام هفدهمین سوره‌ی قرآن کریم دارای صد و یازده آیه.

اَزهار

اَزهار :    (عربی) (جمع زَهر) (در قدیم) گل‌ها، شکوفه‌ها.

اریکا

اریکا :    1- (در گیاهی) فوفل، پوفل، درختی از تیره‌ی نخل ها که در مناطق گرم آسیا می‌روید، نخل هندی؛ 2- (در عربی) فُوفَل، تانبُول، کَوتَل؛ (در انگلیسی و آلمانی) اریکا،  Areka،Areca .

اَریسا

اَریسا :    (معرب یونانی) (= ایرسا)، ( ایرسا.

اَرنیکا

اَرنیکا :    1- آریایی نیکو کردار، آریایی نیکو رفتار، 2- آریایی خوب و زیبا.

اَرنَواز

اَرنَواز :    1- آن که سُخنش رحمت می‌آورد؛ 2- (در شاهنامه) نام خواهر جمشید که ضحاک او را به همسری خود درآورد؛ 3- (در اوستا) ارنوک.

ارمغان

ارمغان :    (ترکی) تحفه‌ای که از جایی دیگر برند، سوغات، ره آورد.

اُرکیده

اُرکیده:    (فرانسوی) (در گیاهی) 1- گلی به شکل  های غیرعادی و رنگ  های درخشان، که یک گل  برگِ آن از دو گل  برگِ دیگرش بزرگتر است؛ 2- گیاه این گل که علفی است و انواع متعددی دارد که ممکن است پیچنده، بالارونده یا زمینی ...

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

ارغوان

ارغوان :    1- (در گیاهی) درختی است زینتی از تیره‌ی پروانه واران با گلهایی به رنگ سرخ مایل به بنفش؛ 2- (در گیاهی) گلی قرمز رنگ و چسبیده به ساقه که پیش از ظاهر شدن برگ‌ها پدیدار می‌شود؛ 3- (به مجاز) چهره‌ی زیبا و ...

اَرشین

اَرشین :    1- دوست‌ترین؛ 2- (اَعلام) نام یکی از شاهدخت‌های هخامنشی است که در زمان خود به درایت و کاردانی مشهور بوده است.

اَرزنده

اَرزنده :    (صفت فاعلی از ارزیدن) 1- دارای ارزش، ارزشمند، ارزمند، شایسته و لایق؛ 2- (به مجاز) محترم، با شخصیت، مورد احترام.

ادیبه

ادیبه :    (عربی) (مؤنث ادیب)، ( ادیب. 1- ، 2- ، 3- ، 4- و5-

ادنا

ادنا : (عربی، ادنی) 1- از واژه  های قرآنی؛ 2- (در قدیم) کمترین، جزئی  ترین؛ 3- پایین  تر؛ 4- پایین  ترین، نازل  ترین.

اِخلاص

اِخلاص :    (عربی) 1- دوستی خالص داشتن، خلوص نیت داشتن، عقیده داشتن، عقیده پاک داشتن، ارادت صادق داشتن؛ 2- (در تصوف) یک سره روی کردن و پرداختن به خداوند؛ 3- (اَعلام) سوره‌ی صد و دوازدهم از قرآن کریم دارای چهار آیه؛ 4- (در قدیم) رها ...

اختر

اختر :    1- (در نجوم) جرم فلکی، ستاره، کوکب، نجم؛ 2- (در گیاهی) نام گل و گیاهی است؛ 3- (در قدیم) در باور قدما ستاره‌ی بخت و اقبال؛ 4- (در قدیم) سرنوشت، بخت، طالع؛ 5- (در قدیم) پرچم، عَلَم، درفش.

اَحیا

اَحیا :    (عربی) 1- زندگان؛ 2- زندگی؛ 3- زندگی از نو؛ 4-خاندان‌ها، قبیله‌ها.

اَحلام

اَحلام :    (عربی) 1- جمع حلم، بردباری‌ها، وقارها؛ 2- عقل‌ها؛ 3- جمع حلیم، بردباران.

اِحسانه

اِحسانه :    (عربی ـ فارسی) (احسان + ه (پسوند نسبت))، منسوب به احسان، ( احسان.

اِحترام

اِحترام :    (عربی) 1- حرمت داشتن، محترم بودن؛ 2- حرمت، پاس، بزرگداشت؛ 3- رفتار و گفتاری که نشان دهنده‌ی بزرگداشت و اهمیت دادن به کسی یا چیزی است.

اَبریشم

اَبریشم :    (پهلوی) 1- رشته‌ای که از تارهای پیله برای دوختن و بافتن سازند، حریر؛ 2- (در گیاهی) گلی به صورتِ رشته‌های باریک آویخته به رنگ زرد یا سرخ که در تابستان‌ها می‌رویَد؛ 3- درخت این گل؛ 4- (در قدیم) (در موسیقی ایرانی) نوعی ...

اِبتهاج

اِبتهاج :    (عربی) 1- شادن شدن، خوش و خرم؛ 2- (در قدیم) شادمانی، خوشی.

اِبتسام

اِبتسام :    (عربی) 1- لبخند زدن، تبسم کردن؛ 2- (در قدیم) تبسم، لب‌خند.

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir