اسم پسرانه وسام
Vesam
اسم وسام با ریشه عربی به معنی مدال، نشان افتخار، نشان شایستگی.
چه اسمی به وسام میاد؟
اسم دختر که به وسام بیاد: مهرسا، رویسا،
اسم پسر که به وسام بیاد: مهرسام، روهام، هیرسا،
___________________________
اسم پسرانه ونداد
اسم پسرانه ونداد با ریشه اوستایی پهلوی به معنی نام خاص - خواهش، امید، آرزو، نام پسر سوخر از خاندان قارن.
چه اسمی به ونداد میاد؟
اسم دختر که به ونداد بیاد: هیلدا، هیوا، هانا،
اسم پسر که به ونداد بیاد: فرداد، ایلیاد، مهیاد، هیراد،
___________________________
اسم پسرانه ویهان
Vihan
اسم پسرانه ویهان با ریشه فارسی، به معنی وهان، نیکان، (در پهلوی) بهانه، علت، سبب، نام یکی از سرداران دیلمی.
چه اسمی به ویهان میاد؟
اسم دختر که به ویهان بیاد:
آیدان، آیلین، آیشین، آیسان، آیسن، آیلا، آینور، روژان،
اسم پسر که به ویهان بیاد:
آرسان، جانان، آریان، ماهان، شایان، روهان، رایان، هاکان،
___________________________
اسم پسر با حرف و
وهاب : (عربی) 1- (در قدیم) بسیار بخشنده؛ 2- از نامها و صفات خداوند.
ونداد : (پهلوی) (= وندات)، نام خاص(؟).
ولید : (عربی) 1- (در قدیم) زاده، فرزند؛ 2- (اَعلام) 1) نام دو تن از خلیفههای اموی: ولید اول: خلیفه [86-96 قمری]. ولید دوم: خلیفه [125-126 قمری]؛ 2) ولیدابن عتبه: [قرن اول هجری] امیر اموی، والی مدینه در زمان امام حسین(ع)؛ 3) ولیدابن عقبه: [قرن ...
ولیالله : (عربی) 1- ولی خدا، دوست خدا؛ 2- (اَعلام) از القاب حضرت علی(ع).
لیست اسم های جدید برای دختر و پسر
نظرسنجی خوشگلترین و زیباترین نام های پسرانه
اسم های مورد علاقه فرزند پسر و دختر تهرانیها
اسم های مورد علاقه فرزند پسر و دختر تهرانیها
اسم گیلانی (گیلکی) و مازندرانی (مازنی) پسرانه
ولی : (عربی) 1- پدر یا مادر یا کفیل خرج کودک؛ 2- (در فقه، در حقوق) آن که بر طبق قانون اختیار تصمیم گیری در مورد دیگری دارد؛ 3- (در ادیان) دارندهی بالاترین مقام در دین پس از پیامبر اسلام(ص)؛ 4- (در قدیم) دوست؛ 5- ...
وَفادار : (عربی ـ فارسی) آن که یا آنچه به تعهد، دوستی و عشق پای بند باشد، با وفا.
وَفا : (عربی) 1- پایدار بودن در قول و قرار، تعهد دوستی یا عشق؛ 2- (در قدیم) دوستی، رفاقت؛ 3- (اَعلام) میرزا محمّد حسینی فراهانی متخلص به «وفا» از شعرای معروف اوائل قرن 13 هجری و عموی قائم مقام فراهانی.
وصال : (عربی) 1- رسیدن به فرد مطلوب و هم آغوش شدن با او؛ 2- رسیدن به چیزی و به دست آوردن آن؛ 3- (در تصوف) پیوند با خداوند و رسیدن به مرتبهی فناء فی الله. 4- (اَعلام) وصال شیرازی: (= محمّد شفیع) [1197-1262 ...
وَسیم : (عربی) (در قدیم) دارای نشان (زیبایی)، زیبا.
وسام : (عربی) مدال، نشان افتخار، نشان شایستگی.
وَدود : 1- از نامها و صفات خداوند؛ 2- (در قدیم) بسیار مهربان.
وحیدرضا : (عربی) از نامهای مرکب، ( وحید و رضا.
نام و اسم های زیبای پسر با ریشه فرانسه ای
نام دخترانه و پسرانه اوستایی پهلوی
وحید : (عربی) 1- یگانه، یکتا، بینظیر؛ 2- (در حالت قیدی) (در قدیم) جدا از دیگران، تنها؛ 3- (اَعلام) 1) وحید تبریزی: [قرن 10 هجری] ادیب ایرانی، مؤلف مفتاح البدایع، در علم بدیع و رساله جمع مختصر؛ 2) وحید دستگردی: [1259-1321 شمسی] شهرت ادیب ...
وَجیهالله : (عربی) ویژگی آنکه در نزد خداوند دارای قدر و منزلت و محبوبیت است.
والا : (= بالا) 1- دارندهی مقام و مرتبهی مهم، به ویژه مقام و مرتبهی دنیایی به صورت عنوان برای اشخاص؛ 2- عزیز، گرامی، محترم؛ 3- اصیل، نژاده؛ 4- هر یک از افراد طبقه مرفه از اعیان و اشراف؛ 5- دارای ارج و اهمیت؛ ...
واقف : (عربی) 1- آگاه، با خبر، مطلع؛ 2- (در فقه، در حقوق) آن که مالش را برای استفاده در راه هدف عام المنفعه به موجب عقد خاصی اختصاص دهد؛ 3- (در قدیم) مراقب، مواظب.
اسم های پسرانه خارجی جدید و با کلاس
انتخاب اسم های جدید ترکی پسرانه
وارث : 1- (در فقه و حقوق) آن که مال، مِلک یا مقامی را از کسی به ارث می بَرَد؛ 2- از نامها و صفات خداوند، بدین معنی که پس از فنای خلایق او زنده میماند و هر آن کس، هرچه را که در ...
وادی : (عربی) 1- (به مجاز) سرزمین؛ 2- فضای ذهنی ای که برای چیزی تصور می شود؛ 3- بیابان؛ 4- فضا، مکان، جایگاه؛ 5- (در قدیم) زمین میان دو کوه؛ دره؛ 6- آب جاری فراوان، رود.
واحد : (عربی) 1- آنکه در نوع خود بینظیر و منحصر به فرد است، یگانه، بیمثل، یکتا؛ 2- از نامهای خداوند؛ 3- (اعلام) 1) واحد تبریزی، مولانا رجبعلی [1008 میلادی] از شعرا و عرفای عصر شاه عباس بزرگ صفوی که بسیار مورد احترام و ...