ضِیغم : (عربی، ضَیغم) 1- شیر بیشه، شیر قوی؛ 2- (به مجاز) شجاع و دلیر؛ 3- (در اعلام) نام چند تن از اشخاص در تاریخ.
ضیاءالدین : (عربی) 1- روشنایی دین؛ 2- (در اعلام) نام چندین شخص از مشاهیر تاریخی.
ضیاءالحق : (عربی) روشنائی و نورِ حق.
ضیا : (عربی، ضیاء) (در قدیم) نور، روشنی.
ضَرغام : (عربی، ضِرغام) 1- (در قدیم) شیر درنده؛ 2- (به مجاز) پهلوان دلاور.
ژیوار : (کردی) زندگی.
ژیان : 1- خشمناک و غضبناک؛ 2- (به مجاز) بیباک و شجاع.
ژیار : (کردی) 1- شهرنشینی، تمدن؛ 2- زندگی شهروندان.
ژوبین : 1- ژوپین، زوبین، نیزهی کوچک که در جنگهای قدیم به سوی دشمن پرتاب میکردند؛ 2- (اَعلام) نام پسر پیران. + زوبین.
چابک : چالاک ، زیبا و ظریف ، زیباروی
چاکان : نام روستایی در نزدیکی لاهیجان
چالاک : دارای سرعت و مهارت در عمل ، چابک ؛ (در قدیم) بلند...
چاووش : آن که پیشاپیش زائران حرکت می کند و اشعار مذهبی می...
چاوه : عزیز
چراغعلی : نام پسرانه با ریشه فارسی,عربی، چراغ(فارسی) + علی(عربی) روشنایی ای که از علی می...
چکاد : نام پسرانه با ریشه فارسی، بالای کوه، قله
چمران : نام پارسایی در یشتِ سیزدهم (اوستا).
چمرون : نام بهدینی در فروردین یشت (اوستا).
چنگش : از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در سپاه...
چنگیز : نام پسرانه با ریشه مغولی، قوی، محکم ، نام پادشاه معروف مغول
چنور : نام پسرانه و دخترانه با ریشه فارسی، گیاهی خوشبو
چوبینه : نام پسرانه با ریشه فارسی، لقب بهرام سردار دوره ساسانی
چهرآب : نام پسرانه با ریشه نامشخص، صاف رخسار و گشاده رو.
چهرآذر : نام پسرانه و دخترانه با ریشه فارسی، دارای چهره ای چون آتش
چهرآزاد : نام پسرانه و دخترانه با ریشه فارسی، نام جد اسپهبد بختیار پسر پادشاه فیروز ساسانی
چهربرزین : نام پسرانه با ریشه فارسی، دارنده نژاد برتر
چهرویه : نام پسرانه با ریشه نامشخص، خوش چهره .
چیا : نام پسرانه با ریشه کردی، کوهستان، کوه
چیاکو : نام پسرانه با ریشه کردی
پَشوتن : 1- فداکار؛ 2- (در اوستایی، pesho tanu) به معنی محکوم تن؛ 3- (اَعلام) (در شاهنامه) نام پسر گشتاسب و از یاران سوشیانت در روز رستاخیز، بر اساس روایت های زرتشتی. زرتشت از اهورامزدا برایش عمر جاودانی خواست.
پِژواک : 1- (در فیزیک) صدایی که حاصل تکرارِ صدا پس از برخورد به مانع و بازتاب آن است؛ 2- (اَعلام) شهرتِ عبدالرّحمان پژواک شاعر، نویسنده و سیاستمدار معاصر افغانی.
پِژمان : 1- (در قدیم) غمگین، دلتنگ، نا امید؛ 2- (اَعلام) پژمان [حسین پژمان بختیاری] ادیب و شاعر معاصر.
نظرسنجی زیباترین نام های پسرانه
پَرهام : (صورت فارسی برهام، ابراهیم)، ( ابراهیم. 1- و 2- 2)
پرویز : (پهلوی، apayvej) 1- پیروز، پیروزگر، فاتح؛ 2- (اَعلام) نام خسرو دوم شاهنشاه ساسانی، مشهور به «خسرو پرویز» پسر هرمزد چهارم و نواده ی انوشیروان [590-627 میلادی].
پَرشان : (از اوستایی، paršāna)، رزمجو .
پدرام : 1- آراسته؛ 2- نیکو؛ 3- خوشدل، شاد؛ 4- سرسبز وخرم؛ 5- مبارک، فرخ، خجسته؛ 6- شادی، خوشحالی.
پایدار : 1- دارای ثبات، ثابت، همیشگی؛ 2- (در قدیم) مقاوم، مقاومت کننده؛ 3- (در حالت قیدی) به حالت همیشگی، پا برجا.
پایا : 1- آنچه دیر میپاید، ماندگار، ثابت؛ 2- (در گیاهی) ویژگی گیاهی که بیش از دو سال عمر داشته باشد یا چند ساله باشد.
پاشا : 1- (مخففِ پادشاه)، بزرگ؛ 2- (اَعلام) (منسوخ) در امپراتوری عثمانی، لقب و عنوانی برای مقامات لشکری و کشوری و بعضاً فرمانروا و حاکم هر یک از سرزمینهای وابسته.
پارسیا : منسوب به پارسی، (منسوب به قوم پارس)؛ پارسی، اهل پارس، از مردم پارس.
پارسا : 1- آن که از ارتکاب گناه و خطا پرهیز کند، پرهیزگار، زاهد، متقی، دیندار، متدین، مقدس؛ 2- عارف، دانشمند.