نام های زیبای ایرانی (گیلکی، ترکی، کردی، لری، فارسی، و ... )
در ادامه مطب
اسم های ترکیه ای استانبولی دختر همراه با معنی
سلنا، الیانا، مایا، آرامیس، آنیا، سایا، سلدا، آیلا، نینا، تینا، دیبا، نادیا، مانلی، سوفیا، تارا، آنا، الیانا، ویانا، آنیسا
عجیب ترین نامهای ایرانی (نام های متضاد جنسیت، نام های جغرافیایی، زمانی ، حیوانی ، وصفی و ...)
1. نامهای در تضاد با جنسیت:
تجزیه و تحلیل جنسیتی نامهای نامتعارف نشان میدهد که 70درصد نامهایی که متناسب با زنان است برای مردان و 30درصد نامهایی که متعلق به مردان است برای زنان به کار گرفته شده است.
مصادیق نامها:
مهینرضا، زن، زاهدان
سینا، زن، آمل
پریتک، مرد، میناب
ولیبانو، مرد، تهران
پریا، مرد، زابل
یاسمینخان، مرد، میانه
بقیه در ادامه مطب
یونس : (سریانی ؟) (اَعلام) 1) سورهی دهم از قرآن کریم، دارای صد و نه آیه؛ 2) یونس(ع) پسر متّی ملقب به ذوالنون (= صاحب ماهی) یکی از انبیای بنی اسرائیل که به روایت عهد عتیق، در نینوا ظهور کرد. هنگامی که در کشتی ...
یونا: (عبری) 1- به معنی «خداوند میدهد»؛ 2- (اَعلام) نام دیگر حضرتِ یونس(ع). [صاحب قاموس کتاب مقدس در ذیل مدخل یونس گفته است لفظ یونا به معنی کبوتر است]. یونس.
یوسفرضا : (عبری ـ عربی) از نامهای مرکب، یوسف و رضا.
نظرسنجی زیباترین نام های پسرانه
یوسف: (عربی) 1- به معنی «خواهد افزود»؛ 2- (اَعلام) 1) سورهی دوازدهم از قرآن کریم، دارای صد و یازده آیه؛ 2) یوسف: پیامبر بنی اسرائیل، پسر محبوب حضرت یعقوب، که گفته شده است برادرانش او را در چاهی انداختند و او به مصر برده شد ...
یَمین: (عربی) 1- (در قدیم) راست، سمت راست، در مقابلِ یسار؛ 2- دست راست انسان؛ 3- (به مجاز) دست یار، مایه اقتدار؛ 4- سوگند؛ 5- توانگری، برکت و سعادت.
یعقوب : (عربی) 1- به معنی «پاشنه را میگیرد»؛ 2- (اَعلام) 1) پیامبر یهود و نیای بنی اسرائیل، پسر حضرت اسحاق و پدر حضرت یوسف؛ 2) از حواریان حضرت عیسی(ع)، معروف به یعقوب اکبر، که به روایت انجیل در پای صلیب حضرت عیسی(ع) حضور ...
یَزدان : 1- خداوند، ایزد؛ 2- (در ادیان) در مذاهب ثنوی، خدای خیر و نیکی، ایزد مقابلِ اهریمن. [یزدان در اصل جمع یزد (= ایزد) است. در فارسی دری نیز مفرد به شمار آمده و در ترجمهی «الله» به کار رفته است]. + ایزد.
یدالله : (عربی) 1- دست خدا؛ 2- (به مجاز) قدرت خداوند. (برگرفته از قرآن کریم، آیهی 69 سورهی مائده).
یحیی : (عبری) 1- به معنی «تعمید دهنده»؛ 2- (اَعلام) 1) نام پسر زکریّا از پیامبران بنی اسرائیل؛ 2) یحیی (= شاه یحیی) : شاه بخشی از ایران [حدود 786-795 قمری] از سلسلهی آل مظفر، که مدتی بر یزد، اصفهان و فارس حکومت کرد. ...
یاور : یاری دهنده، کمک کننده.
یاقوت : (معرب از فارسی یاکند) 1- (در علوم زمین) سنگِ قیمتی از ترکیبات آلومین که به رنگهای سرخ، زرد، و کبود وجود دارد و در جواهرسازی به کار میرود؛ 2- (در قدیم) (به مجاز) لب سرخ معشوق؛ 3- (اَعلام) 1) نام یکی از ...
یاشار : (ترکی) به معنی زنده باد!، آفرین!.
یاشا : (ترکی) به معنی زنده باد!، آفرین!.
یاسین : (عربی) (اَعلام) (= یس) سورهی سی و ششم از قرآن کریم، دارای صدو هشتاد و یک آیه.
یاسر : (عربی) 1- شترکُش که گوشت قسمت کند؛ 2- آسان؛ 3- چپ، طرف چپ؛ 4- (اَعلام) نام صحابی مشهور پدرِ عمار، که خود و همسرش (سمیّه) به خاطر پذیرش اسلام، شکنجه شدند و به شهادت رسیدند.
یاسان : (دساتیر) 1- از برساختههای فرقهی آذرکیوان؛ 2- (اَعلام) یاسان را نام پیغمبری دانستهاند و کتابی به نام «نامه شت و خشور یاسان» در دساتیر درج شده است.
یارالله : (فارسی ـ عربی) دوست خدا.
یادگار : 1- آنچه از کسی یا چیزی باقی میمانَد و خاطرهی او را در اذهان زنده نگهمیدارد؛ 2- یاد، خاطره؛ 3- یادگاری؛ 4- (به مجاز) فرزند خلف به جا مانده از پدر و جد، جانشین، وارث؛ 5- (در قدیم) نشان، اثر؛ 6- (در ...