ظ

راهنمای انتخاب اسم دختر نام پسر زیبای ایرانی جدید شیک با کلاس

انتخاب نام برای فرزند دختر و پسر - معنی اسم - اسم دوقلو ها - نام های اصیل فارسی ، ترکی و آذری ، کردی، لری، گیلکی و مازنی، بلوچی، عبری، عربی

تبلیغات

۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسم پسر با حرف ه» ثبت شده است

اسم پسرانه هیراد Hirad - معنی و ریشه

اسم پسرانه هیراد

Hirad

معنی و ریشه اسم هیراد

اسم پسرانه هیراد با ریشه فارسی به معنی کسی که چهره شاد و خوشحالی دارد.

اسم پسرانه همراه با معنی اصیل ایران راهنمای انتخاب اسم جدید اسامی زیبای فرزند ریشه اسامی همراه ریشه کردی شیک با حرف ه

چه اسمی به هیراد میاد؟

چه اسمی به هیراد میاد؟ دختر و پسر

اسم دختر که به هیراد بیاد: هیلدا، هیوا، هانا،

اسم پسر که به هیراد بیاد: فرداد، ایلیاد، مهیاد، هیرسا، شهراد،

___________________________

چه اسمی برای پسرم بزارم؟

  • ۰ لایک
  • ۴ نظر

    اسم پسرانه هامرز - معنی و ریشه

    اسم پسرانه هامرز

    معنی و ریشه اسم هامرز

    اسم پسرانه هامرز با ریشه اوستایی پهلوی به معنی برخیز (در زبان پهلوی و فارسی)، نام یکی از سرداران ساسانی.

    اسم پسرانه همراه با معنی اصیل ایران راهنمای انتخاب اسم جدید اسامی زیبای فرزند ریشه اسامی همراه ریشه ترکی شیک با حرف ه

    چه اسمی به هامرز میاد؟

    چه اسمی به هامرز میاد؟ دختر و پسر

    اسم دختر که به هامرز بیاد: هانا، حلما،

    اسم پسر که به هامرز بیاد: هامون، هیراد،

    ___________________________

    چه اسمی برای پسرم بزارم؟

  • ۰ لایک
  • ۲ نظر

    اسم پسر با حرف ه

    اسم پسر با حرف ه

     

    نام پسر حرف ه

                 

             

            

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    هیوا

    هیوا : (کردی، hiwā ) امید.

    هیمن

    هیمن : (کردی، hemin ) آرام.

    هِیژا

    هِیژا : (کردی، hêžā ) گرامی، شایسته، گران‌بها.

    اسم پسر جدید، اسم پسر با حرف، نام پسر شیک و جدید esmha.blog.ir

    چند اسم جدید و تازه و قشنگ پسر و دختر

    لیست اسم های جدید برای دختر و پسر

    محبوب ترین نام های پسر و دختر

    اسم انگلیسی پسرانه

    نظرسنجی خوشگلترین و زیباترین نام های پسرانه

    اسم های مورد علاقه فرزند پسر و دختر تهرانیها

    اسم پسر جدید، اسم پسر با حرف، نام پسر شیک و جدید esmha.blog.ir

    هیرش

    هیرش : (کردی، hêriš) 1- یورش، حمله، هجوم؛ 2- فشار؛ 3- اشک.

    هیربَد

    هیربَد : (اوستایی) 1- آموزگار، معلم؛ 2- شاگرد، آموزنده؛ 3- رئیس آتشکده؛ 4- (در ادیان) پیشوای دینی در دین زرتشتی؛ 5- (اَعلام) نام دانایی پاکدل که کلید دار سراپرده کاووس بود.

    هیراد

    هیراد : (دساتیر) 1- خود را به مردم تازه روی و خوشحال وانمود کردن؛ 2- بشیر.

    هویدا

    هویدا : روشن، آشکار، نمایان، خوب پیدا.

    هومن

    هومن : (هو = خوب + من/ مان = اندیشه و روح) 1- دارنده‌ی روح خوب و نیک اندیش؛ 2- (اَعلام) نام پسر ویسه و برادران پیران و یکی از سرداران افراسیاب.

    هومان

    هومان : (= هومن)،  هومن.

    هوشیار

    هوشیار : (پهلوی) (= هوشیار، هشیوار) 1- کسی که دارای هوش است، باهوش؛ 2- عاقل، بخرد؛ 3- آگاه، بیدار؛ 4- زیرک؛ 5- (اَعلام) شهرت محمّدباقر هوشیار [1283-1336 شمسی] روان شناس ایرانی، از پشگامان روان شناسی تربیتی و بنیانگذار نخستین آزمایشگاه روان شناسی در ایران.

    هوشنگ

    هوشنگ:    1- به معنی کسی که منازل خوب فراهم سازد؛ 2- (اَعلام) (در شاهنامه) دومین شاه پیشدادی، پسر سیامک. یافتن آتش، برپا کردن جشن سده و استخراج آهن را یادگار او می‌دانند.

    هوشمند

    هوشمند:    (هوش + مند (پسوند دارندگی و اتصاف)) 1- صاحب هوش، باهوش؛ 2- عاقل، بخرد.

    هورام

    هورام :    (عبری) 1- مرتفع؛ 2- (اَعلام) نام شهریار جازر که در هنگام افتتاح فلسطین بر جارزشهریار بود.

    اسم پسر جدید، اسم پسر با حرف، نام پسر شیک و جدید esmha.blog.ir

    اسم زیبای ارمنی پسر

    اسم زیبای سانسکریت پسر

    اسم زیبای بلوچی پسر

    نام دخترانه و پسرانه اوستایی پهلوی

    اسم پسرانه لری شیک و زیبا

    اسم های پسرانه خارجی جدید و با کلاس

    اسم کردی پسر شیک و جدید

    انتخاب اسم های جدید ترکی پسرانه

    اسم های خوشکل و شیک دوقلو پسر

    بهترین و زیباترین نام های پسر

    اسم های زیبا و شیک و تازه برای دختر و پسر

    اسم دوقلو دختر و پسر

    اسم پسر جدید، اسم پسر با حرف، نام پسر شیک و جدید esmha.blog.ir

    هوتن

    هوتن :    (هو = خوب + تن) 1- خوب تن، نیک اندام؛ 2- (به مجاز) تندرست و خوش قد و بالا؛ 3- (در پهلوی) به معنی خوب تنیده، خوب کشیده، برکشیده، خوش بالا؛ 4- (اَعلام) یکی از هم پیمانان داریوش بزرگ هخامنشی هنگام حمله ...

    هِمت‌الله

    هِمت‌الله:    (عربی) اراده و خواست خدا.

    هِمت

    هِمت:    (عربی) 1- اراده، انگیزه، و پشتکار قوی برای رسیدن به هدف؛ 2- بلند طبعی، بلند نظری، 3- جوانمردی؛ 4- (در قدیم) خواست، آرزو؛ 5- (در تصوف) توجه قلب با تمام نیروی روحی به خداوند، دعا از صمیم قلب؛ 6- (اَعلام) همت: شهرت محمّد ...

    هُمایون

    هُمایون:    1- دارای تأثیر خوب، خجسته، مبارک، فرخنده؛ 2- (در موسیقی ایرانی) یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی؛ 3- (در قدیم) از شبکه‌های بیست و چهارگانه‌ی موسیقی ایرانی؛ 4- (اَعلام) 1) نام دلاوری ایرانی مشهور به زرین کلاه؛ 2) همایون: دومین شاه سلسله‌ی تیموریان ...

    هُژَبر

    هُژَبر :    (عربی، هزبر) (در قدیم) 1- شیر؛ 2- (به مجاز) پهلوان، مرد

    هژیر

    هژیر:    (= هجیر) 1- خوب، پسندیده؛ 2- زیبا؛ 3- چابک، چالاک؛ 4- (در حالت قیدی) به خوبی؛ 5- (در پهلوی) خوب چهر، نیک نژاد؛ 6- (اَعلام) نام پسر گودرز.

    هَژار

    هَژار:    (کردی) 1- بینوا، فقیر، تنگدست؛ 2- (اعلام) عبدالرحمان ابن حاج ملامحمد شرفکندی متخلص به هَژار [1341-1411 قمری] از شاعران و نویسندگان کُرد. از آثار اوست: ترجمهی قانون در طب ابن سینا به فارسی، مم و زین خانی، بوکوردستان، ترجمهی شرفنامه به کردی، ترجمهی ...

    هابیل

    هابیل:    (عبری) 1- به معنی «نفس یا بخار»؛ 2- (اَعلام) (در تورات) دومین پسر حضرت آدم که داستان وی و برادرش (قابیل) نیز در قرآن سوره‌ی مائده، آیه 30 آمده است. او به دست برادرش (قابیل) کشته شد.

    هرمز

    هرمز :    (اوستایی) (= ارمز، ارمزد، اورمزد، هورمز و هورمزد)، 1-(در ادیان) اهورامزدا (د اهورا)؛ 2- (درنجوم) ستاره‌ی مشتری؛ 3- (در گاه شماری) روز اول از هر ماه شمسی؛ روز پنج شنبه. [ایرانیان قدیم به روزهای هفته چندان توجهی نداشته‌اند، بعدها به مناسبت انتساب ...

    هدایت‌الله

    هدایت‌الله :    (عربی) راهنمایی شده از سوی خدا، ارشاد شده‌ی خداوند.

    هدایت

    هدایت :    (عربی) 1- راهنمایی کردن به مسیر درست، ارشاد؛ 2- (در تصوف) راهنمایی از سوی خداوند که باعث رسیدن انسان به کمال می‌شود، آنچه خداوند به دل سالک می‌افکند تا به سبب آن به کمال رسد؛ 3- (اَعلام) 1) تخلص رضاقلی‌ خان للـه ...

    هَخامنش

    هَخامنش :    1- دوست منش، دوست کردار، کسی که دارای کردار و اندیشه نیک است؛ 2- (اَعلام) هخامنش: [حدود 675 پیش از میلاد] سردودمان سلسله‌ی هخامنشی، نیای کوروش بزرگ و رهبر قوم پارس.

    هجیر

    هجیر :    (= هژیر) 1- (در قدیم) خوب، پسندیده؛ 2- (در شاهنامه) پهلوان ایرانی، پسر گودرز، که در جنگ یازده رخ پهلوان تورانی را از پای درآورد.

    هانی

    هانی :    (عربی) 1- مسرور؛ 2- میسر؛ 3- (اَعلام) 1) نام چند تن از مشاهیر عرب؛ 2) نام یکی از یاران امام حسین(ع) در کوفه.

    هامان

    هامان :      (اَعلام) 1) هامان (مشهور) وزیر اخشویروش [خشیارشا که او را با اردشیر خلط کرده‌اند] بود که بر مردخای یهودی غضبناک شد. [زیرا که وی را تعظیم ننموده بود]، بدین لحاظ پادشاه را بر آن داشت که فرمانی صادر کند که یهود را ...

    هاشم

    هاشم :    (عربی) 1- (در قدیم) شکننده، خرد کننده؛ 2- (اَعلام) 1) نام ابن عبد مناف از اجداد پیامبر اسلام(ص) معروف به هاشم ابن عبد مناف؛ 2) هاشم (= ابن عتبه ابن ابی وقاص): [قرن اول هجری] نام یکی از اصحاب پیامبر اسلام(ص) ملقب ...

    هارون

    هارون :    (عبری ؟) 1- (در قدیم) قاصد و پیک شاه که زنگوله‌ای بر کمر می‌بست تا راه داران مانع او نشوند؛ 2- نگهبان، پاسبان؛ 3- (اَعلام) 1) (در تورات) نام برادر بزرگِ حضرت موسی(ع) که به پیغمبری با وی برگزیده شد و نخستین ...

    هادی

    هادی :    (عربی) 1- هدایت‌کننده، راهنما؛ 2- از نام‌ها و صفات خداوند؛ 3- (در قدیم) دست آموز، آموخته؛ 4- (در عرفان) در ادب عرفانی قطب و مرشد را هادی گویند و گاه کنایه از فیض حق است؛ 5- (اَعلام) 1) هادی: [214 -254 قمری]، ...

    هاتف

    هافت :    (عربی) 1- ندا دهنده‌ای که صدایش شنیده شود اما خودش دیده نشود، مانند فرشته‌ی ندا دهنده‌ی غیبی، سروش؛ 2- (در عرفان) در اصطلاح، داعی و منادی حق که در دل سالک متجلی شود و او را توفیق سلوک عنایت کند؛ 3- (اَعلام) ...

    هابیل

    هابیل :    (عبری) 1- به معنی «نفس یا بخار»؛ 2- (اَعلام) (در تورات) دومین پسر حضرت آدم که داستان وی و برادرش (قابیل) نیز در قرآن سوره‌ی مائده، آیه 30 آمده است. او به دست برادرش (قابیل) کشته شد.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

                 

             

            

  • ۰ لایک
  • ۱۵ نظر