ظ

راهنمای انتخاب اسم دختر نام پسر زیبای ایرانی جدید شیک با کلاس

انتخاب نام برای فرزند دختر و پسر - معنی اسم - اسم دوقلو ها - نام های اصیل فارسی ، ترکی و آذری ، کردی، لری، گیلکی و مازنی، بلوچی، عبری، عربی

تبلیغات

۱۱۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسم شیک و با کلاس جدید دختر و پسر» ثبت شده است

اسم پسر با حرف چ

نام پسر حرف چ

             

         

        

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

چابک

چابک :  چالاک‎ ‎، زیبا و ظریف ، زیباروی

چاکان

چاکان : نام روستایی در نزدیکی لاهیجان

چالاک

چالاک : دارای سرعت و مهارت در عمل ، چابک ؛ (در قدیم) بلند...

چاووش

چاووش : آن که پیشاپیش زائران حرکت می کند و اشعار مذهبی می...

چاوه

چاوه : عزیز

چراغعلی

چراغعلی : نام پسرانه با ریشه فارسی,عربی، چراغ(فارسی) + علی(عربی) روشنایی ای که از علی می...

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

چکاد

چکاد : نام پسرانه با ریشه فارسی، بالای کوه، قله

چمران

چمران : نام پارسایی در یشتِ سیزدهم (اوستا).

چمرون

چمرون : نام بهدینی در فروردین یشت (اوستا).

چنگش

چنگش : از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری تورانی در سپاه...

چنگیز

چنگیز : نام پسرانه با ریشه مغولی، قوی، محکم ، نام پادشاه معروف مغول

چنور

چنور : نام پسرانه و دخترانه با ریشه فارسی، گیاهی خوشبو

چوبینه

چوبینه : نام پسرانه با ریشه فارسی، لقب بهرام سردار دوره ساسانی

چهرآب

چهرآب : نام پسرانه با ریشه نامشخص، صاف رخسار و گشاده رو.

چهرآذر

چهرآذر : نام پسرانه و دخترانه با ریشه فارسی، دارای چهره ای چون آتش

چهرآزاد

چهرآزاد : نام پسرانه و دخترانه با ریشه فارسی، نام جد اسپهبد بختیار پسر پادشاه فیروز ساسانی

چهربرزین

چهربرزین : نام پسرانه با ریشه فارسی، دارنده نژاد برتر

چهرویه

چهرویه : نام پسرانه با ریشه نامشخص، خوش چهره .

چیا

چیا : نام پسرانه با ریشه کردی، کوهستان، کوه

چیاکو

چیاکو : نام پسرانه با ریشه کردی

چیره

چیره : غالب ، پیروز ، مسلط ، دارای مهارت ، ماهر 

چیلان

چیلان : نام پسرانه با ریشه فارسی ،عناب

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

             

         

        

  • ۰ لایک

    اسم پسر با حرف پ

    اسم پسر

                 

             

            

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    پَشوتن

    پَشوتن : 1- فداکار؛ 2- (در اوستایی، pesho tanu) به معنی محکوم تن؛ 3- (اَعلام) (در شاهنامه) نام پسر گشتاسب و از یاران سوشیانت در روز رستاخیز، بر اساس روایت های زرتشتی. زرتشت از اهورامزدا برایش عمر جاودانی خواست.

    پِژواک

    پِژواک : 1- (در فیزیک) صدایی که حاصل تکرارِ صدا پس از برخورد به مانع و بازتاب آن است؛ 2- (اَعلام) شهرتِ عبدالرّحمان پژواک شاعر، نویسنده و سیاستمدار معاصر افغانی.

    پِژمان

    پِژمان :  1- (در قدیم) غمگین، دل‌تنگ، نا امید؛ 2- (اَعلام) پژمان [حسین پژمان بختیاری] ادیب و شاعر معاصر.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    محبوب ترین نام های پسر و دختر

    اسم انگلیسی پسرانه

    نظرسنجی زیباترین نام های پسرانه

    اسم گیلانی و مازندرانی پسرانه

    اسم های پسرانه با ریشه سریانی

    نام پسر با ریشه فرانسه

    نام با ریشه آشوری پسر

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    پَرهام

    پَرهام :  (صورت فارسی برهام، ابراهیم)، ( ابراهیم. 1- و 2- 2)

    پرویز

    پرویز : (پهلوی، apayvej) 1- پیروز، پیروزگر، فاتح؛ 2- (اَعلام) نام خسرو دوم شاهنشاه ساسانی، مشهور به «خسرو پرویز» پسر هرمزد چهارم و نواده ی انوشیروان [590-627 میلادی].

    پَرشان

    پَرشان : (از اوستایی، paršāna)، رزمجو .

    پدرام

    پدرام : 1- آراسته؛ 2- نیکو؛ 3- خوشدل، شاد؛ 4- سرسبز وخرم؛ 5- مبارک، فرخ، خجسته؛ 6- شادی، خوشحالی.

    پایدار

    پایدار : 1- دارای ثبات، ثابت، همیشگی؛ 2- (در قدیم) مقاوم، مقاومت کننده؛ 3- (در حالت قیدی) به حالت همیشگی، پا برجا.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    اسم با ریشه یونانی پسرانه

    نام های عبری پسرانه

    اسم لاتین پسرانه

    اسم با ریشه ارمنی پسر

    اسم با ریشه سانسکریت پسرانه

    اسم بلوچی پسر

    اسم لری پسرانه

    اسم های پسرانه خارجی

    اسم کردی پسر

    اسم های ترکی پسرانه

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    پایا

    پایا : 1- آنچه دیر می‌پاید، ماندگار، ثابت؛ 2- (در گیاهی) ویژگی گیاهی که بیش از دو سال عمر داشته باشد یا چند ساله باشد.

    پاشا

    پاشا : 1- (مخففِ پادشاه)، بزرگ؛ 2- (اَعلام) (منسوخ) در امپراتوری عثمانی، لقب و عنوانی برای مقامات لشکری و کشوری و بعضاً فرمانروا و حاکم هر یک از سرزمین‌های وابسته.

    پارسیا

    پارسیا : منسوب به پارسی، (منسوب به قوم پارس)؛ پارسی، اهل پارس، از مردم پارس.

    پارسا

    پارسا : 1- آن که از ارتکاب گناه و خطا پرهیز کند، پرهیزگار، زاهد، متقی، دیندار، متدین، مقدس؛ 2- عارف، دانشمند.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

                 

             

            

  • ۰ لایک
  • ۶۵ نظر

    اسم های شیک و زیبای ترکی دختر همراه با معنی

    آی‌نور(آینور)

    آی‌نور (آینور):    (ترکی ـ عربی) 1- روشنایی و فروغ ماه، نور ماه، نورانی مثل ماه؛ 2- (به مجاز) مهتاب؛ زیبارو.

    آیناز

    آیناز :    (ترکی ـ فارسی) (آی = ماه + ناز)، 1- ماه قشنگ و زیبا؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    آینا

    آینا:    1- (ترکمنی) به معنی آیینه؛ 2- (ترکی) آیینه، آبگینه، شیشه، شفاف، صورت سفید و زیبا؛ 3- (به مجاز) زیبارو.

    آیلین

    آیلین :    (ترکی) هاله، اطراف ماه، هاله‌ی ماه.

    آیلی

    آیلی :    (ترکی) مهتاب.

    آیلر

    آیلر:   (ترکی) 1- جمع ماه، ماه  ها؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    آیلار

    آیلار :    (ترکی) 1- زیبا و پاک، جمع ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    آیلا

    بقیه در ادامه مطلب

    آیلا  :    (ترکی) هاله‌ی ماه، هاله.

    آیگین

    آیگین :    (ترکی ـ فارسی) (آی = ماه + گین = جزء پسین بعضی از کلمه‌های مرکّب به معنی دارنده، همراه) 1- دارنده و همراه ماه؛ 2- (به مجاز) زیباروی.

    آی‌گل (آیگل)

    آی‌گل (آیگل) :    (ترکی ـ فارسی) 1- گل ماه، ماه گل، گل زیبا چون ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو و لطیف.

    آیشین(آی‌شین)

    آیشین(آی‌شین):    (ترکی) 1- به معنی مثل و مانند ماه و ماهوار، شبیه ماه؛ 2- (به مجاز) زیبا.

    آی‌شِن (آیشن)

    آی‌شِن (آیشن) :    (ترکی) 1- شبیه ماه؛ 2- (به مجاز) زیبا رو.

    آی‌سونا

    آی‌سونا:    (ترکمنی) 1- مرغابی ماه گونه، اردک وحشی چون ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    آی‌سودا (آیسودا)

    آی‌سودا (آیسودا):    (ترکی) 1- ماه در آب‌؛ 2- (به مجاز) زیبا رو و با طراوت.

    آیسو

    آیسو :    (ترکی) (آی =  ماه + سو = آب) 1- ماه و آب؛ 2- (به مجاز) زیبارو، با طراوت و درخشنده.

    آی‌سن(آیسن)

    آی‌سن(آیسن):   (ترکی) 1- به معنی مانند ماه هستی؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    آیسل

    آیسل :    (ترکی)1- به معنی ماه شفاف، 2- مترادف معنای ائل‌سئون به معنی وطن پرست؛ 3- (اَعلام) رود قابل کشتیرانی در هلند به طول 116 کیلومتر در دهانه‌ی شمالی رود راین که به دریای آیسلمر می‌ریزد.

    آیسان

    آیسان:    (ترکی ـ فارسی) (آی = ماه + سان (پسوند شباهت))، 1- مثل ماه، همانند ماه، مهسا؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    آیسا

    آیسا:    (ترکی ـ فارسی) (آی= ماه + سا (پسوند شباهت))، 1- مثل ماه، شبیه به ماه؛ 2- (به مجاز) زیبا رو.

    آیرین

    آیرین :    1- (کردی) آگرین، آهرین؛ 2- (در فارسی) آتشین.

    آیدا

    آیدا:    (ترکی) گیاهی که کنار آب می‌روید.

    آیتن

    آیتن:    (ترکی ـ فارسی) 1- به معنی ماه بدن، ماه پیکر، برابر با ماه؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    آی‌تکین

    آی‌تکین:    (ترکی) مانند ماه.

    آیتک

    آیتک:    (ترکی ـ فارسی) 1- ماه تنها، ماه بی همتا؛ 2- (به مجاز) زیبارو.

    آنیل

    آنیل :    (ترکی) 1- به خاطر آورده شدن؛ 2- مشهور، نامی.

    آنالی

    آنالی:    (ترکی) [از دو جزء آنا (مادر) + پسوند نسبت ساز (لی)] 1- دارنده‌ی محبت؛ 2- برخوردار از محبت مادر؛ 3- مادر دار، دارای مادر.

    آنا

    آنا :    (ترکی) 1- زن، مادر، والده، مام؛ 2- زن سالخورده؛ 3- اساسی، پایه؛ 4- (اَعلام) (در میتولوژی یونان) آناپرانا خواهر ملکه دیدون، Didon که افسانه‌ی او به هنگام کوچ مردم تروا به سرزمین های لاتین رواج یافت.

    آلما

    آلما :    1- درخت سیب جنگلی؛ 2- (در ترکی) سیب؛ [درخت سیب جنگلی را در رودسر سیب، هسیب و هسی و در توالش سف و در ارسباران و آستارا «آلما» می‌خوانند].

    ایلناز

    ایلناز :    (ترکی ـ فارسی) (ایل + ناز = افتخار، نوازش، زیبا)، 1- افتخار ایل؛ 2- مورد نوازش ایل؛ 3- نازنین ایل.

    ایپک

    ایپک:    (ترکی) ابریشم، حریر، ابریشمی.

    اولدوز

    اولدوز:    (ترکی) ستاره، اختر، کوکب، نجم.

    الین

    الین :    (ترکی ـ فارسی) (ال= ایل+ ین (پسوند نسبت))، 1-منسوب به ایل؛ 2- (به مجاز) هم نژاد و هم خون (؟).

    الیانا

    الیانا :    (ترکی) 1- نیکی و هدیه؛ 2- (به مجاز) به معنی مأنوس؛ 3- دوست داشتن ایل، دوست مشوق ایل.

    اِلناز

    اِلناز :    (ترکی ـ فارسی) 1- مایه افتخار ایل، باعث فخر و تفاخر شهر و ولایت؛ 2- موجب نعمت و رفاه و آسایش.

    المیرا

    المیرا :    (ترکی ـ فارسی) (ال = ایل + میرا) (به مجاز) فدائی ایل.

    اِلسانا

    اِلسانا :    (ترکی ـ فارسی) [ال = آل، شهر و ولایت، خویشی + سان (پسوند شباهت) + ا (الف اسم ساز)]، مثل ایل، مثل مردم ایل و شهر و ولایت، چون خویشان.

    اِلسا

    اِلسا :  (ترکی ـ فارسی) (ال= ایل+ سا (پسوند شباهت)) مثل ایل، همانند ایل.

    اُلدوز

    اُلدوز :    (ترکی) (= اولدوز)،    اولدوز.

    اِل‌آی

    اِل‌آی :    (ترکی) 1- ماه ایل؛ 2- (به مجاز) زیباروی ایل.

    ارمغان

    ارمغان :    (ترکی) تحفه‌ای که از جایی دیگر برند، سوغات، ره آورد.

    پینار

    پینار :    (ترکی) به معنی چشمه.

    تِلّی

    تِلّی :    (ترکی) 1- موهای پر پشت و بلند، دختری که گیسوی بلند و زیبا دارد، زلف دار؛ 2- زباندار و سخنور.

    جیران

    جیران :    (ترکی) 1- آهو؛ 2- (به مجاز) معشوقِ زیبا؛ 3- (در قدیم) (به مجاز) چشمِ زیبا.

    دنیز

    دنیز :    (ترکی) دریا، بحر.

    سوینج

    سوینج :    (ترکی) شادی.

    سوین

    سوین :    (ترکی) شادباش.

    سِویل

    سِویل :    (ترکی) دوست داشته شده

    سُونیا

    سُونیا :    (ترکی ـ فارسی) (سو = نور + نیا) 1- نورِ نیاکان(؟)؛ 2- (در یونانی) خرد و عقل.

    سُونای

    سُونای :    1- (سونا = دعا کننده، ستاینده + ی)؛ 2- (در ترکی) آخرین ماه.

    سُونا

    سُونا :    1- طلا؛ 2- (در ترکی) 1) مرغابی، 2) زیبا و قشنگ.

    سولماز

    سولماز :    (ترکی) 1- پژمرده نشدنی، 2- گلی که هرگز پژمرده نمی  شود.

    سوگل

    سوگل :    (ترکی) (در گفتگو) مورد علاقه و محبت زیاد، محبوب.

    سَلینا

    سَلینا :    (ترکی ـ فارسی) (سَلین + ا (پسوند نسبت))، منسوب به سَلین، ، سَلین.

    سَلین

    سَلین :    (ترکی) 1- سیل مانند؛ 2- (اَعلام) نام رودخانه‌ای در آذربایجان که از منطقه قره داغ سرچشمه می‌گیرد.

    سُلدا

    سُلدا :    (ترکی) حامی، یاور.

    سایا

    سایا :    (ترکی) 1- یکرنگ، بی‌ریا؛ 2- (در فارسی) ساینده.

    سانای

    سانای :    (ترکی) مهنام، بی‌قرار.

    گویچک

    گویچک :    (ترکی) زیبا، رعنا، قشنگ، خوشگل، دلپسند.

    گوزل

    گوزل :    (ترکی) 1- زیبا، خوشگل، قشنگ؛ 2- ظریف، برازنده، خوب، نیکو، نازنین.

    گُلین

    گُلین :    1- (در قدیم) به رنگ گل سرخ؛ 2- (به مجاز) زیبا و شاداب؛ 3- (در ترکی)/galin/ عروس.

    مهرآنا

    مهرآنا :    (فارسی ـ ترکی) (مهر = محبت و دوستی، مهربانی + آنا = مادر) 1- مهربانی و محبت و دوستی مادر؛ 2- (به مجاز) مهربان و با محبت.

    مرال

    مرال :    (ترکی) (= مارال)‏، ( مارال.

    نازیلا

    نازیلا :    (فارسی ـ ترکی) با ناز و کرشمه، با ناز.

    نازیک

    نازیک :    (در ترکی) نازک، باریک، ظریف، لطیف.

    نازلی

    نازلی :    (ترکی) نازنین، نازنده، دارای ناز، نازدار.

    نازلار

    نازلار :    (فارسی ـ ترکی) (ناز + لار = پسوند جمع در ترکی)، 1- نازها؛ 2- زیبایی  ها و قشنگی  ها؛ 3- (به مجاز) ویژگی دختری که ناز دارد و زیبا و قشنگ است.

    مارال

    مارال :    1- (ترکی) مرال، گوزن، آهو؛ 2- (به مجاز) زیبا و خوش اندام.

    لاچین

    لاچین :    (ترکی) شاهین شکاری، شاهین سفید، باز شکاری.

    شانلی

    شانلی :    ( ترکی) 1- افتخار آمیز؛ 2- مشهور.

    ساحل

    ساحل :    (ترکی) دارای موهای بلند و پرپشت، گیسو بلند.

    ساچلی

    ساچلی :    (ترکی) دارای موهای بلند و پرپشت، گیسو بلند.

    تَرلان

    تَرلان :    1- (در ترکی) مرغی از جنس باز شکاری را گویند؛ 2- (در کردی) 1) به معنی زیبا؛ 2) نام نوعی اسب است.

    پارلا

    پارلا :    ( ترکی ) به معنی درخشنده و نورانی.

  • ۰ لایک
  • ۱۵۹ نظر

    اسم های شیک و با کلاس ترکی پسر همراه با معنی

    ایلیار

    ایلیار : (ترکی ـ فارسی) دوست و رفیق ایل، یار و یاور ایل، کسی که همدم و مونس ایل و طایفه است.

    ایلیاد

    ایلیاد :  (ترکی ـ فارسی) 1- یاد ایل، به یاد ایل؛ 2- (در یونانی) منظومه‌ی منسوب به هومر در شرح جنگ تروا، معروفترین حماسه‌ی دنیای قدیم و از شاهکارهای ادبیات جهان [قریب به 9 قرن پیش از میلاد].

    ایلمان

    ایلمان : (ترکی) سمبل ایل.

    ایلقار

    ایلقار : (ترکی) عهد و پیمان.

    ایلشَن

    ایلشَن : (ترکی) (= الشن)، ( اِلشن.

    اسم های جدید ترکی استانبولی پسرانه همراه با معنی

    امیرپاشا

    امیرپاشا : (عربی ـ ترکی) از نام‌های مرکب، ( امیر و پاشا.

    امیربهادر

    امیربهادر : (عربی ـ ترکی) 1- پادشاه شجاع و دلاور، امیر دلیر، سردار شجاع؛ 2- (اعلام) لقب حسین پاشاخان قراباغی [1336 هجری] از دولتمردان دربار مظفرالدین شاه محمّدعلی شاه و از دشمنان سرسخت مشروطه.

    امیراصلان

    امیراصلان : (عربی ـ ترکی) پادشاه چون شیر، حاکم دلاور، فرمانده و سردار چون شیر.

    امیرارسلان

    امیرارسلان : (عربی ـ ترکی) 1- (به مجاز) امیر و پادشاه شجاع و دلیر؛ 2- (اَعلام) امیر ارسلان رومی پسر پادشاه روم و قهرمان داستان مشهور فارسی از نقیب الممالک، داستان سرای دربار ناصرالدین شاه.

    الیار

    الیار : (ترکی ـ فارسی) یار و یاور ایل، دوست و رفیق ایل، یار شهر و ولایت، یاور خویشان.

    اِلشن

    اِلشن : (ترکی) شادی ایل، حاکم، رهبر، حکمران یک منطقه.

    اُکتای

    اُکتای :  (ترکی) 1- (اَعلام) نام پسر چنگیز؛ 2- (در ترکمنی) نامدار، مشهور، بزرگ زاده، بزرگ منش.

    اَفشار

    اَفشار : (ترکی) 1- معاون و شریک؛ 2- (در موسیقی ایرانی) گوشه‌ای در دستگاه شور (آوازِ افشاری)؛ 3- (اَعلام) 1) ایل بزرگی از غُزها، که همراه سلجوقیان به ایران آمدند و بعدها طایفه‌های مختلف آن در خراسان، آذربایجان (مراغه و ارومیه)، خمسه، خوزستان، فارس و ...

    اَصلان

    اَصلان : (ترکی) (= اسلان) شیر، شیر بیشه.

    اَرسلان

    اَرسلان : (ترکی) 1- شیر، شیر درنده، اسد؛  2- از نام‌های خاص ترکی؛ 3- (به مجاز) مرد شجاع و دلیر.

    اتابک

    اتابک : (ترکی) 1- پدربزرگ؛ 2- (در قدیم) در دوره‌ی قاجار, لقبی که به وزیران داده می‌شد؛ 3- لقب هر یک از پادشاهان مستقل که حکومت‌های محلی داشتند؛ کسی که پرورش فرزندان پادشاه و بزرگان را بر عهده داشت؛ 4- (اَعلام) 1) میرزاعلی اصغرخان اتابک: ...

    آیدین

    آیدین : (ترکی) 1- به معنی روشنایی، روشن، آشکار، شفاف، نورانی، صاف، معلوم، واضح؛ 2- روشن‌فکر؛ 3- (اَعلام) 1) نام شهری در جنوب شرقی ازمیرِ ترکیه؛ 2) نام سلسله‌ای از امرای ولایت لیدیا.

    آیدن

    آیدن : (ترکی) (= آیدین)، ( آیدین. 1- و 2-

    آران

    آران :  (اَعلام) 1) نام پادشاه آذربایجان در عهد باستان؛ 2) نام سرزمینی در شمال غربی ایران و مغرب دریای خزر (کشور آذربایجان)؛ 3) نام شهری است که قباد آن را بنا کرده است؛ 4) نام شهری در کاشان.

    آراس

    آراس : 1- (در ترکی) آراز، به معنی رود ارس؛ 2- (اَعلام) مرکز استان پادوکاله، در شمال فرانسه.

    آراز

    آراز :  (ترکی) 1- ارس؛ 2- (اَعلام) قهرمان منسوب به طایفه‌ی آس. + ن.ک. آراس، 1-

    آتیلا

    آتیلا : 1- (ترکی) (آت به معنی اسب + یلا (صفت))، به معنی چابک، شجاع؛ نامی، نامدار(؟)؛ 2- (اَعلام) پادشاه هون‌ها [434-453 میلادی] که به روم شرقی تاخت و کشتار و ویرانی بسیار کرد، در جنگ با روم غربی شکست خورد، کشیشان به او تازیانه‌ی ...

    آتا

    آتا : (ترکی) 1- پدر، جد، سرپرست، ریش سفید؛ 2- (اَعلام) نام پادشاهی در دامنه‌های شمالی جبال «نیشپو» که در جنوب آن «داگارا» واقع بود. و محتملاً در نقطه‌ای [در جغرافیای قدیم] از ناحیه‌ی صحنه (سنندج) که توسط لشکر آشوریان تار و مار شد.

    بِهتاش

    بِهتاش : (فارسی ـ ترکی) [ به = خوب، بهتر، خوبتر، شخص خوب و دارای اخلاق و رفتار نیکو + تاش(ترکی) (پسوند) = هم، شریک، صاحب به علاوه عنوانی برای امیران ترک.] 1- به معنی شریک خوب، صاحب اخلاق و رفتار نیکو؛ 2- ویژگی امیری ...

    بَکتاش

    بَکتاش :  (ترکی) (در قدیم) 1- فرمانده‌ی یگ گروه، بزرگ ایل؛ 2- هر یک از خادمان و همراهان یک امیر، بزرگ ایل و طایفه.

    تایماز

    تایماز : (ترکی) پابرجا، استوار.

    سَنجر

    سَنجر : (ترکی) 1- یعنی مرغ شکاری؛ 2- (اَعلام) [511-552 قمری] شاه سلسله‌ی سلجوقی، که پس از چند جنگ پیروزمند بر ضد شاه غزنوی و اَتسِز خوارزمشاهی به دست غُزان اسیر شد و مدتی را در اسارت گذراند [548-551 قمری] و اندکی پس از آزادی ...

    شهریار

    شهریار : 1- پادشاه، شاه؛ 2- (در قدیم) حاکم، فرمانروا؛ 3- (اَعلام) 1) پسر خسرو پرویز از شیرین و پدر یزدگرد سوم ساسانی؛ 2) (در شاهنامه) پسر برزو، نواده‌ی رستم؛ 3) محمّدحسین شهریار [1285-1367 شمسی] شاعر ایرانی، از مردم آذربایجان، سراینده‌ی شعر به فارسی و ...

    علی‌پاشا

    علی‌پاشا :    (عربی ـ ترکی) از نام‌های مرکب،   علی و پاشا.

    محمّدپاشا

    محمّدپاشا:    (عربی ـ ترکی) از نام‌های مرکب،   محمّد و پاشا.

    یاشار

    یاشار :    (ترکی) به معنی زنده باد!، آفرین!.

  • ۰ لایک
  • ۲۱ نظر