روزبه : (در قدیم) ( به مجاز) خوشبخت، سعادتمند، بهروز.
رودین : (رود = فرزند به ویژه پسر + ین (پسوند نسبت)) (به مجاز) فرزند پسر.
روحالله : (عربی) 1- روح خدا؛ 2- (اَعلام) 1) لقب حضرت عیسی(ع)، [در قرآن کریم چندین جا اشاره شده که عیسی از نفحهی روح الهی و یا تمثیل روح (جبرئیل) بر مریم بوجود آمده است]؛ 2) روح الله مصطفوی خمینی: [1279-1368 شمسی] روحانی شیعهی ایرانی، ...
نظرسنجی زیباترین نام های پسرانه
روح الدین : (عربی) روان دین.
روحالامین : (عربی) (= جبرائیل)، ( جبرائیل؛ [روح نام جبرئیل است و امین صفت اوست و خطاب امین از آن یافته که از آنچه از کلام جناب الهی مسموع میکرد به عینه پیش پیامبر اسلام(ص) ادا مینمود. «ونزلنا به الروح الامین» (شعرا آیهی 193)].
رکنالدین : (عربی) 1- ستون دین؛ 2- (اَعلام) 1) یوسف شاه دوم: ملقب به رکنالدین اتابک [720-745 قمری]؛ 2) رکنالدین خورشاه: آخرین رهبر [653-654 قمری] اسماعیلیان الموت، که به هلاکوخان تسلیم شد و او را در راه مغولستان کشتند؛ 3) رکنالدین سام: [قرن 6 ...
رفیع : (عربی) 1- افراشته، مرتفع، بلند؛ 2- (به مجاز) با اهمیت، ارزشمند، عالی؛ 3- (اَعلام) نام شهری در شهرستان دشت آزادگان، در استان خوزستان.
رعد : (عربی) 1- (در فیزیک) صدای حاصل از تخلیهی الکتریکی بین دو قطعه ابر و پژواکهای متوالی آن، تندر؛ 2- سورهی سیزدهم از قرآن کریم دارای چهل و سه آیه.
رضی : (عربی) 1- خشنود، راضی؛ 2- (اَعلام) 1) نام شهری در شهرستان مشکین شهر در استان اردبیل؛ 2) تخلص رضیالدین آرتیمانی، ا رضی الدین. 3)
رضاعلی : (عربی) از نامهای مرکب، ی رضا و علی.
رضا : (عربی) 1- رضایت، راضی، خشنود؛ 2- (در تصوف) رضا این است که بنده از مشیّت حق گله نکند و نامرادی را رضای حق بداند و با روی خوش بپذیرد. 3- (اَعلام) 1) امام رضا(ع): (= علی ابن موسی الرضا)، ابوالحسن علی ابن موسی ...
رَشید : (عربی) 1- دارای قامت بلند و متناسب، بلند و متناسب؛ 2- شجاع، دلیر؛ 3- از نامها و صفات خداوند؛ 4- (اَعلام) رشید وطواط (= رشیدالدین محمّد)، ) رشیدالدین. 2)
رَشاد : (عربی) به راه راست بودن، هدایت یافتن، رستگاری.
رَسول : (عربی) 1- پیغمبر [خدا]؛ 2- (در قدیم) آنکه از طرف کسی برای بردن پیغام فرستاده می شود، پیک، قاصد؛ 3- (اَعلام) رسول الله پیامبر اسلام(ص).
رُستم : 1- کشیده بالا، بزرگ تن، قوی اندام؛ 2- (در فارسی باستان، گاتها و دیگر بخشهای اوستا) دلیر و پهلوان؛ 3-(در قدیم) (به مجاز) مرد شجاع و نیرومند؛ 4- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) پهلوان داستانی ایران، فرزند زال و رودابه که 600 سال زندگی ...
رستگار : 1- رها، خلاص؛ 2- نجات یافته.
رَسام : (عربی) (در قدیم) رسم کننده، طراح، نقاش.
رسا : 1- ویژگی صدایی که به وضوح قابل شنیدن است، موزون و بلند، آنچه به راحتی قابل درک است، بلیغ؛ 2- (به مجاز) رشید و خوش قد و قامت.
رزاق : (عربی) 1- روزی دهنده؛ 2- از نام های خداوند.
رحیم : (عربی) 1- بسیار مهربان، مهربانی؛ 2- (اَعلام) از نامها و صفات خداوند.
رحمدل : (عربی ـ فارسی) (به مجاز) رئوف و دل نازک، دل رحم.
رحمتالله : (عربی) بخشایش و مهربانی خداوند.
رحمت :(عربی) 1- دلسوزی و مهربانی؛ 2- مهربانی و بخشایندگی و عفو مخصوصِ خداوند.
رحمان : (عربی) 1- مهربان و بخشاینده (صفت خاص خداوند)؛ 2- از نامهای خداوند؛ 3- (اَعلام) نام سورهی پنجاه و پنجم قرآن کریم دارای هفتاد و هشت آیه.
ربیع : (عربی) 1- فصل اول سا ل، بهار؛ 2- (در گاه شماری) نام دو ماه از سال قمری؛ 3- (در تصوف) مقام بسطت در قطع مسافت سلوک؛ 4- (اَعلام) ابن احمد اخوینی (یا اجوینی) نجاری مکنی [کنیه او] به ابوبکر یا ابو حکیم، شاگرد ...
رایکا : (گیلکی) (= ریکا) به معنی پسر، محبوب و مطلوب.
رایان : (اَعلام) نام کوهی در حجاز و نام شهری و روستایی است.
رامین : (= رام، رامتین)، (اََعلام) نام عاشق ویسه، [این کلمه در بعضی منابع مرکب از «رام»به معنی طرب و «ین»است به معنی طربناک است]. + . رامتین.
رامیار : (= رمیار)، رمه یار، چوپان.
رامی : (رام + ی (پسوند نسبت))، منسوب به رام،
رامک : (رام +ک (تصغیر))، مصغر رام،
رامسین : گونهی کهنه رامتین به معنی سازنده و نوازنده است. + ن.ک.رامتین.
رامتین : (= رامسین، رامین) 1- نوازنده؛ 2- سازنده؛ 3- (اَعلام) نام شخصی که واضع چنگ بوده. + ن رامین و رامسین.
رامبد : (رام + بد /-bod/ (پسوند نگهبان و مسئول))، 1- رئیس رامشگران؛ 2- آرامش دهنده.
رامان : 1- (رام + ان (پسوند نسبت))، منسوب به رام، ( رام 1- ،2- و3- ؛ 2- (اَعلام) نام ناحیهای است در شهرستان اهواز.
رافع : (عربی) 1- دارای میل و رغبت به چیزی یا کسی، مایل، خواهان؛ 2- (اَعلام) حسن به ابن محمّد، راغب اصفهانی: [قرن4 و5 هجری] فقیه و ادیب ایرانی، مؤلف تفسیر قرآن، مفردات الفاظ القرآن، اَلذَریعه اِلی مکارِمُ الشریعه که به نام اَلنَّوادِر به ...
راغب : (عربی) 1- دارای میل و رغبت به چیزی یا کسی، مایل، خواهان؛ 2- (اَعلام) حسن به ابن محمّد، راغب اصفهانی: [قرن4 و5 هجری] فقیه و ادیب ایرانی، مؤلف تفسیر قرآن، مفردات الفاظ القرآن، اَلذَریعه اِلی مکارِمُ الشریعه که به نام اَلنَّوادِر به ...
راشد : (عربی) 1- آن که در راه راست است؛ 2- (به مجاز) دیندار، متدین؛ 3- (اَعلام) لقب ابو جعفر منصور، خلیفهی عباسی [529-530 قمری] که بر اثر لشکر کشی غیاثالدین مسعود سلجوقی از بغداد گریخت و در راه اصفهان به دست فدائیان اسماعیلی ...
راستین : 1- حقیقی، واقعی؛ 2- (در قدیم) راست قامت.
راژان : 1- (کردی) خوابیدن، جنبیدن گهواره؛ 2- (اَعلام) روستایی در بخش سلوانا، شهرستان ارومیه.
رادین : آزادوار، آزاده، به مانند آزاده.
رادوین : (راد = جوانمرد + وین (پسوند تصغیر))، 1- جوانمرد کوچک؛ 2- (به مجاز) راد و جوانمرد.
رادمهر : خورشید بخشنده، بخشنده همچون خورشید.
رادمان : 1- رادمنش، کریم، با سخاوت؛ + ر رادمن؛ 2- (اَعلام) نام سرداری معاصر خسرو پرویز ساسانی.
راد : (در قدیم)1- جوانمرد؛ 2- آزاده؛ 3- بخشنده، سخاوتمند؛ 4- خردمند، دانا، حکیم.