خیزران : (عربی) 1- نوعی نی مغزدار با ساقهای محکم و بلند؛ 2-(اَعلام) نام مادر امام محمّد تقی(ع).
خیرالنسا : (عربی) 1- بهترینِ زنان؛ 2- (اَعلام) عنوانی برای حضرت فاطمه(س) دختر پیامبر اسلام(ص).
خورشید : 1- (در نجوم) کُرهی سوزان، جرم مرکزی منظومهی شمسی به نام کرهی خورشید که قطر آن 1.392.000 کیلومتر بوده و گرمای میانگین سطح آن حدود 5700 درجه سانتیگراد و گرمای درونی آن به مراتب بیشتر از این است؛ 2- آفتابِ درخشان؛ 3- ...
خوبچهر : دارای سیمای زیبا، زیبا.
خلیله : (عربی) (مؤنث خلیل)، ( خلیل. 1-
خُلود : (عربی) همیشه باقی ماندن، جاودانگی.
خَضرا : (عربی) (مؤنث اخضر) 1- به معنی سبز، کبود، نیلگون، و آبی و سبز؛ 2- سبزهزار، چمن زار.
خزال : (عربی) با ناز راه رونده، کسی که با ناز راه میرود.
خرامان : دارای حالت خرامیدن، در حال خرامیدن، به آهستگی و با ناز.
خدیجه : (عربی) 1- مولودِ پیش از اتمام ماههای بارداری، ولادت قبل از موعِد؛ 2- (اَعلام) 1) نام همسر پیامبر اسلام(ص) و مادر حضرت فاطمه(س)؛ 2) نام دختر علی ابن ابیطالب(ع).
خجسته : (اوستایی) 1- مبارک، فرخنده؛ 2- (در موسیقی ایرانی) گوشهای در دستگاه نوا؛ 3- (در قدیم) سعادتمند، کامروا، خوشبخت؛ 4- (در گیاهی) همیشه بهار (گل).
خُتن : 1- (اعلام) شهر و واحهای در جنوب باختری منطقه خودگردان سین کیانگ اویغور، در غرب چین، که هم مشک و آهوی مشکین آن و هم زیبارویانش در ادب فارسی مشهور است؛ 2- (به مجاز) دختری که مثل زیبارویان خُتن میباشد؛ 3- (به مجاز) زیباروی.
خاور : (مخففِ خاوران) هم به معنی مشرق و هم به معنای مغرب است.
خالِده : (عربی) (مؤنث خالد)، خالد. 1-
خاطِره : (عربی) یادبود، یاد، ذهن، حافظه، خاطر.