ظ

راهنمای انتخاب اسم دختر نام پسر زیبای ایرانی جدید شیک با کلاس

انتخاب نام برای فرزند دختر و پسر - معنی اسم - اسم دوقلو ها - نام های اصیل فارسی ، ترکی و آذری ، کردی، لری، گیلکی و مازنی، بلوچی، عبری، عربی

تبلیغات

۴۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسم ترکی پسر همراه با معنی» ثبت شده است

چه اسمی برای پسرم بزارم؟

چه اسمی برای پسرم بزارم؟

چه اسمی برای پسرم انتخاب کنم

سامین: اسم فارسی پسرانه، منسوب به سام.

معنی اسم سامین

هیمن: اسم کردی پسرانه به معنی آرام، موقر، شکیبا.

معنی اسم هیمن

ایلماز: اسم ترکی پسرانه به معنی جاودان، پایدار، ماندگار، کسی که در محدوده زمان نمی گنجد.

معنی اسم ایلماز

رایمون: اسم گیلکی پسرانه به معنی پسر باهوش.

معنی اسم رایمون

هامرز: اسم اوستایی-پهلوی، نام یکی از سرداران ساسانی.

معنی اسم هامرز

برسام: اسم فارسی پسرانه، از نام های شاهنامه، نام فرزند بیژن فرمانروای سمرقند.

معنی اسم برسام

آدین: اسم فارسی پسرانه، به معنی آرایه هایی که با آن کوی و برزن را در نوروز یا هنگام ورود اشخاص بزرگ مزین می کنند.

معنی اسم آدین

هرمان: اسم یونانی پسرانه، نام یکی از پادشاهان یونانی.

معنی اسم هرمان

شایراد: به معنی هاله و خرمن ماه.

معنی اسم شایراد

رامان: اسم فارسی پسرانه به معنی آرامش دهنده.

معنی اسم رامان

پرسام: اسم فارسی پسرانه به معنی پهلوان مانند سام.

معنی اسم پرسام

هامان: مقرب درگاه پروردگار - شکوهمند.

معنی اسم هامان

آرکان: اسم ترکی پسرانه به معنی بی حد و حصر.

معنی اسم آرکان

هامین: اسم اوستایی-پهلوی به معنی تابستان ،گرمابخش ، پربرکت.

معنی اسم هامین

آرتیمان: اسم فارسی پسرانه، مرکب از آرتی به معنای پاک و مقدس + مان به معنی تفکر و اندیشه، اندیشه مقدس.

معنی اسم آرتیمان

اسم دخترچه اسمی برای دخترم بزارم؟اسم دختر

  • ۰ لایک
  • ۳۴۴ نظر

    انتخاب اسم های جدید ترکی پسرانه به ترتیب حروف الفبا

    آباقا

    نام فرزند هلاکوخان مغول ، دومین ایلخان مغول

    آبرلی

    آبر(فارسی، آبرو) + لی (ترکی) دارای آبرو، آبرومند

    آتا

    پدر، پدربزرگ

    آتاباللی

    یادگار مانده از پدر بزرگ ، مرد کوچک اندام

    آتابای

    آتا(ترکی) + بای ، پدربزرگ، نام یکی از طوایف بزرگ...

    آتابیک

    پدر بزرگ - مربی کودکان و بالاخص شاهزادگان - اتابک

    آتابیگ

    لقب احترام برای خطاب کردن پیران، لقب مربیان...

    اسم های جدید ترکی استانبولی پسرانه همراه با معنی

    آتاش

    آداش، همنام

    آتاقلیچ

    شمشیر پدری

    آتاگلدی

    آمدن پدر

    آتامکین

    مانند پدرم

    آتان

    پرتاب کننده

    آتجان

    کسی که بدن استوار و اندام محکمی دارد

    آتسز

    بی اسب، بدون اسب، نام سومین فرمانروای سلسه خوارزمشاهی

    آتلی

    سواره ، صاحب اسب ، اسب سوار 

    آتمش

    عدد شصت که از اعداد مقدس است. همچنین پرتاب کردنی

    آتمین

    (به مجاز) اسب‌سوار. [البته در برخی از گویش‌های زبان ترکی مفهوم اسب سوار را به ذهن متبادر می‌کند.

    آتیال

    یال اسب - از اسامی مرسوم بین قبایل ترکمان

    آتیجی

    تیر انداز ماهر

    آتیلا

    نام پادشاه قبیله هون که امپراطوری روم شرقی را شکست داد.

    آچیق

    باز ، گشوده - نام پسرانه و دخترانه

    آداش

    آتاش ، همنام ، هم اسم

    آدی گوزل

    خوش نام ، معمولا درباره حضرت محمد (ص) بکار برده میشود.

    آذراوغلی

    پسر آذر بایجان

    آذرتاش

    آذر (فارسی) + تاش (ترکی) دو تن که اجاق و بخت

    آراز

    گویش ترکی رودخانه ارس، زلال و سر زنده

    آراس

    در ترکی همان آراز ، به معنی رود ارس .

    آرال

    نام دریاچه‌ای در آسیا (ترکستان غربی)

    آرخا

    آرکا، مایه اطمینان و پیشتگرمی

    آرکا

    آرخا- مایه اطمینان و پیشتگرمی

    آرویج

    همیشه سبز- باطراوت - شاداب

    آقاجان

    آقا( ترکی) + جان(فارسی) عنوان محبت آمیز برای پدر- نام پسرانه با ریشه فارسی,ترکی

    آقاگل

    آقا (ترکی) + گل(فارسی) نام روستایی در نزدیکی - نام پسرانه با ریشه فارسی,ترکی

    آقامیر

    آقا( ترکی) + میر( ازعربی)سلطان بزرگ،امیر -نام پسرانه با ریشه عربی,مغولی,ترکی

    آلب

    (سکون لام و ب) دلیر، پهلوان.

    آلب ارسلان

    شیر شجاع،کنایه از مرد شجاع و نترس.

    آلب تکین

    مرد دلیر، نام مؤسس سلسله غزنویان.

    آلپ ارسلان

    آلب ارسلان، شیر مرد،شیر شجاع،کنایه از مرد شجاع و...

    آلپ تکین

    آلب تکین،مرد دلیر، نام مؤسس سلسله غزنویان.

    آلپای

    آلپ به معنی پهلوان و آی نیز نماد زیبایی می باشد.

    آلتونتاش

    مرکب از آلتون(طلا) + تاش(پسوند شباهت)،زیبار

    آلماگل

    آلما + گل(gül)؛ تالاب سیب، نام تالابی در ترکمنستان. آلما در ترکی به معنی سیب، گل(gül) نیز در زبان ترکی به معنی تالاب.

    آلیشان

    شعله ور - نام پسرانه و دخترانه با ریشه ترکی - نام پسرانه و دخترانه.

    آماندا

    در امان تو، در پناه تو

    آنیل

    معروف، نامدار، به خاطر آورده شدن - نام پسرانه و دخترانه با ریشه ترکی

    آی بک

    بت، صنم

    آیتاش

    همتای ماه،نام شخصی در دوره سامانیان

    آیتغمش

    زاده ماه

    آیتکین

    غلام ماه - نام پسرانه و دخترانه با ریشه ترکی

    آیتونا

    در ترکی به معنای زیبا و درخشان مانند ماه

    آیخان

    آیخان (آی + خان) پادشاه ماه

    آیدین

    شفاف و روشن - درخشنده مانند ماه

    آیقان

    (آی + قان) کسی که خونش مثل ماه شفاف و تمیز است.

    آیکان

    آیکان = آیقان (آی + قان) کسی که خونش مثل ماه شفاف...

    آیهان

    آیهان = آیخان (آی + خان) پادشاه ماه

    ائلمان

    مانند مردم.

    اتابک

    در ترکی پدربزرگ. مرکب از دو کلمه آتا و بک.

    اتبک

    در دوره قاجار لقبی که به وزیران داده می شد.

    اختای

    همانند نیزه - تیز.

    ارتگین

    همسر دلاور

    ارسلان

    شیر، نام پسر مسعودغزنوی

    ارسمان

    نام پهلوانی در کتاب سیرت جلال الدین

    ارغان

    نام حاجب سلطان محمود غزنوی

    ارغش

    تاجر یا تجار سیار، از امرای ملکشاه سلجوقی

    ارکین

    آزاد

    اصلان

    شیر

    اکتای

    نام سومین پسر و جانشین چنگیز خان

    اکدش

    دورگه، معشوق، محبوب

    البتگین

    نام جد محمود پادشاه غزنوی

    الچین

    ال (ترکی) + چین(فارسی)، ایلچین ، برگزیده ایل

    الدنیز

    اقیانوس

    الشن

    شادی بخش ایل ،مایه شادی طایفه، حاکم ، رهبر ،...

    الیاد

    ال (ترکی) + یاد (فارسی)،ایلیاد به یاد ایل

    امام قلی

    امام(عربی) + قلی(ترکی) ، غلام امام ، نام پسر کوچک...

    امان

    ایمنی، آرامش

    امان الله

    آن که در پناه و لطف وعنایت خداوند است.

    اوکتای

    اکتای

    ایاز

    نام غلام محبوب سلطان محمود غزنوی.

    ایبک

    ماه بزرگ، یا آن که ماه او را بزرگ ساخته است.
    آیتکین،مانند ماه

    ایدین

    آیدین ،شفاف و روشن ، درخشنده مانند ماه

    ایلدرم

    ایلدیریم ، تندر ، آذرخش ، رعد وبرق

    ایلدیریم

    ایلدرم ، تندر ، آذرخش ، رعد وبرق

    ایلقار

    عهد و پیمان ، عهد بستن

    ایلکین

    اولین، نسختین ، جلوتر از همه

    ایلماز

    پایدار ، جاویدان ، ماندگار، کسی که در محدوده زمان.

    ایلیار

    کمک کننده به ایل ، محافظ خانواده

    بابر

    ببر، لقب بعضی از پادشاهان ترک

    بایتگین

    از امرای سلطان مسعود غزنوی

    بایرام

    عید، جشن،ترکی شده پدرام

    ببک

    مردمک چشم

    بغرا

    نام پادشاهی از خوارزم که به بخارا لشکر کشید.

    بکتاش

    بزرگ ایل و طایفه ، نام یکی از پادشاهان خوارزم

    بکیاش

    بکتاش

    بهادر

    دلیر، شجاع

    بیرام

    بایرام

    تایماز

    بی نظیر ، بی همتا

    ترخان

    در دوره مغول آن که خان به او امتیازات ویژه ای.

    تکش

    نام یکی از پادشاهان سلسله خوارزمشاهیان

    تکین

    تگین، پهلوان، دلاور

    تگین

    تکین، پهلوان، دلاور

    تورال

    جاوید ، همیشه زنده ، پهلوان

    توسن

    اسب سرکش

    توماج

    چرمی رنگین و خوش بو

    تیمور

    نام سردار پادشاه بزرگ مغول و مؤسس سلسله تیموریان

    تیمورتاش

    نام یکی از طوایف ترک

    جانلی

    جان(فارسی) + لی(ترکی) جاندار، زنده

    چاووش

    آن که پیشاپیش زائران حرکت می کند و اشعار مذهبی می خواند.

    خاقان

    لقب پادشاهان چین و ترک، پادشاه

    دایان

    سرافرازی - نام پسرانه و دخترانه با ریشه ترکی

    دومان

    مه، غبار

    ساتکین

    ساتگین، پیاله بزرگی که با آن شراب می خورده اند

    ساتگین

    پیاله بزرگی که با آن شراب می خورده اند ، شراب

    سالداش

    صخره

    ساوالان

    سبلان - نام پسرانه و دخترانه با ریشه ترکی

    سبحان قلی

    سبحان(عربی) + قلی(ترکی) بنده سبحان، بنده خداوند

    سبکتین

    نام مؤسس سلسله غزنویان و پدر سلطان محمد غزنوی

    سلجوق

    نام جد خاندان سلجوقیان

    سنجر

    نام یکی از پادشاهان سلجوقی

    شادتگین

    شاد(فارسی) + تگین(ترکی) پهلوان شاد، از امیران.

    شانلی

    شان(عربی) + لی( ترکی)، پرافتخار، مشهور، شایان - نام پسرانه و دخترانه با ریشه عربی،ترکی.

    شاهسون

    شاه(فارسی) + سون (ترکی) ، شاه دوست، نام چند طایفه.

    شاهقلی

    شاه(فارسی) + قلی(ترکی) غلام شاه، نام نقاش معروف

    شهرتاش

    شهر(فارسی) + تاش(ترکی) همسایه و همشهری

    طرخان

    از شخصیتهای شاهنامه، نام سردار چینی در سپاه - نام پسرانه با ریشه ترکی،چینی.

    طغاتیمور

    نام نبیره جوجی قسار برادر چنگیزخان مغول

    طغان

    شاهین، نام یکی از پادشاهان ترک

    طغرل

    پرنده شکاری از خانواده باز

    طمغاج

    از پادشاهان ترک ماوراءالنهر مهروف به افراسیاب

    قراتکین

    غلام سیاه، نام یکی از امیران سامانی

    قلی

    غلام، بنده،به صورت پسوند همراه با بعضی نامها می آید.

    گوزل

    زیبا، پسر حوش چهره، پسر زیبا رو

    نویان

    امیر سپاه - شاهزاده - لقب سلاطین و بزرگان ترک

    یاسان

    نام یکی از پیغمبران باستانی ایران.

    یاشا

    زنده باشی

    یاشار

    عمرکننده، زندگی کننده

    ینال

    سردار، رئیس به ویژه سردار ترک نژاد
  • ۰ لایک
  • ۱۹۴ نظر

    اسم پسر با حرف ظ

    د

    خ

    ح

    چ

    ج

    ث

    ت

    پ

    ب

    ا

    آ

    ع

    ظ

    ط

    ض

    ص

    ش

    س

    ژ

    ز

    ر

    ذ

    ی

    هـ

    و

    ن

    م

    ل

    گ

    ک

    ق

    ف

    غ

    برای مشاهده ی اسم های پسرانه روی حروف شروع شونده شان در جدول کلیک نمایید.

    ---------------------------------------------------

    اسم پسر با حرف ظ

    ظهیر

    ظهیر :   (عربی) 1- (در قدیم) پشتیبان، یاور؛ 2- (اَعلام) ظهیر فاریابی: [قرنِ 6 هجری] مشهور به ظهیرالدین طاهر ابن محمّد شاعر معروفِ ایرانی، که پس از سفر به خراسان، تبرستان و اصفهان، در تبریز اقامت گزید و در همانجا درگذشت.

    ظفر

    ظفر :    (عربی) پیروزی، نصرت.

    ظاهر

    ظاهر :    (عربی) 1- آشکار، نمایان؛ بخش آشکار، هویدا، یا بیرونی از هر چیز یا هر شخص در مقابلِ باطن؛ 2- (اَعلام) 1) ظاهر: ابونصر محمّد ابن ناصر خلیفه‌ی عباسی [622-623 قمری]؛ 2) ظاهر: علی ابن منصور خلیفه‌ی فاطمی مصر [411-427 قمری].

  • ۰ لایک

    اسم های شیک و با کلاس ترکی پسر همراه با معنی

    ایلیار

    ایلیار : (ترکی ـ فارسی) دوست و رفیق ایل، یار و یاور ایل، کسی که همدم و مونس ایل و طایفه است.

    ایلیاد

    ایلیاد :  (ترکی ـ فارسی) 1- یاد ایل، به یاد ایل؛ 2- (در یونانی) منظومه‌ی منسوب به هومر در شرح جنگ تروا، معروفترین حماسه‌ی دنیای قدیم و از شاهکارهای ادبیات جهان [قریب به 9 قرن پیش از میلاد].

    ایلمان

    ایلمان : (ترکی) سمبل ایل.

    ایلقار

    ایلقار : (ترکی) عهد و پیمان.

    ایلشَن

    ایلشَن : (ترکی) (= الشن)، ( اِلشن.

    اسم های جدید ترکی استانبولی پسرانه همراه با معنی

    امیرپاشا

    امیرپاشا : (عربی ـ ترکی) از نام‌های مرکب، ( امیر و پاشا.

    امیربهادر

    امیربهادر : (عربی ـ ترکی) 1- پادشاه شجاع و دلاور، امیر دلیر، سردار شجاع؛ 2- (اعلام) لقب حسین پاشاخان قراباغی [1336 هجری] از دولتمردان دربار مظفرالدین شاه محمّدعلی شاه و از دشمنان سرسخت مشروطه.

    امیراصلان

    امیراصلان : (عربی ـ ترکی) پادشاه چون شیر، حاکم دلاور، فرمانده و سردار چون شیر.

    امیرارسلان

    امیرارسلان : (عربی ـ ترکی) 1- (به مجاز) امیر و پادشاه شجاع و دلیر؛ 2- (اَعلام) امیر ارسلان رومی پسر پادشاه روم و قهرمان داستان مشهور فارسی از نقیب الممالک، داستان سرای دربار ناصرالدین شاه.

    الیار

    الیار : (ترکی ـ فارسی) یار و یاور ایل، دوست و رفیق ایل، یار شهر و ولایت، یاور خویشان.

    اِلشن

    اِلشن : (ترکی) شادی ایل، حاکم، رهبر، حکمران یک منطقه.

    اُکتای

    اُکتای :  (ترکی) 1- (اَعلام) نام پسر چنگیز؛ 2- (در ترکمنی) نامدار، مشهور، بزرگ زاده، بزرگ منش.

    اَفشار

    اَفشار : (ترکی) 1- معاون و شریک؛ 2- (در موسیقی ایرانی) گوشه‌ای در دستگاه شور (آوازِ افشاری)؛ 3- (اَعلام) 1) ایل بزرگی از غُزها، که همراه سلجوقیان به ایران آمدند و بعدها طایفه‌های مختلف آن در خراسان، آذربایجان (مراغه و ارومیه)، خمسه، خوزستان، فارس و ...

    اَصلان

    اَصلان : (ترکی) (= اسلان) شیر، شیر بیشه.

    اَرسلان

    اَرسلان : (ترکی) 1- شیر، شیر درنده، اسد؛  2- از نام‌های خاص ترکی؛ 3- (به مجاز) مرد شجاع و دلیر.

    اتابک

    اتابک : (ترکی) 1- پدربزرگ؛ 2- (در قدیم) در دوره‌ی قاجار, لقبی که به وزیران داده می‌شد؛ 3- لقب هر یک از پادشاهان مستقل که حکومت‌های محلی داشتند؛ کسی که پرورش فرزندان پادشاه و بزرگان را بر عهده داشت؛ 4- (اَعلام) 1) میرزاعلی اصغرخان اتابک: ...

    آیدین

    آیدین : (ترکی) 1- به معنی روشنایی، روشن، آشکار، شفاف، نورانی، صاف، معلوم، واضح؛ 2- روشن‌فکر؛ 3- (اَعلام) 1) نام شهری در جنوب شرقی ازمیرِ ترکیه؛ 2) نام سلسله‌ای از امرای ولایت لیدیا.

    آیدن

    آیدن : (ترکی) (= آیدین)، ( آیدین. 1- و 2-

    آران

    آران :  (اَعلام) 1) نام پادشاه آذربایجان در عهد باستان؛ 2) نام سرزمینی در شمال غربی ایران و مغرب دریای خزر (کشور آذربایجان)؛ 3) نام شهری است که قباد آن را بنا کرده است؛ 4) نام شهری در کاشان.

    آراس

    آراس : 1- (در ترکی) آراز، به معنی رود ارس؛ 2- (اَعلام) مرکز استان پادوکاله، در شمال فرانسه.

    آراز

    آراز :  (ترکی) 1- ارس؛ 2- (اَعلام) قهرمان منسوب به طایفه‌ی آس. + ن.ک. آراس، 1-

    آتیلا

    آتیلا : 1- (ترکی) (آت به معنی اسب + یلا (صفت))، به معنی چابک، شجاع؛ نامی، نامدار(؟)؛ 2- (اَعلام) پادشاه هون‌ها [434-453 میلادی] که به روم شرقی تاخت و کشتار و ویرانی بسیار کرد، در جنگ با روم غربی شکست خورد، کشیشان به او تازیانه‌ی ...

    آتا

    آتا : (ترکی) 1- پدر، جد، سرپرست، ریش سفید؛ 2- (اَعلام) نام پادشاهی در دامنه‌های شمالی جبال «نیشپو» که در جنوب آن «داگارا» واقع بود. و محتملاً در نقطه‌ای [در جغرافیای قدیم] از ناحیه‌ی صحنه (سنندج) که توسط لشکر آشوریان تار و مار شد.

    بِهتاش

    بِهتاش : (فارسی ـ ترکی) [ به = خوب، بهتر، خوبتر، شخص خوب و دارای اخلاق و رفتار نیکو + تاش(ترکی) (پسوند) = هم، شریک، صاحب به علاوه عنوانی برای امیران ترک.] 1- به معنی شریک خوب، صاحب اخلاق و رفتار نیکو؛ 2- ویژگی امیری ...

    بَکتاش

    بَکتاش :  (ترکی) (در قدیم) 1- فرمانده‌ی یگ گروه، بزرگ ایل؛ 2- هر یک از خادمان و همراهان یک امیر، بزرگ ایل و طایفه.

    تایماز

    تایماز : (ترکی) پابرجا، استوار.

    سَنجر

    سَنجر : (ترکی) 1- یعنی مرغ شکاری؛ 2- (اَعلام) [511-552 قمری] شاه سلسله‌ی سلجوقی، که پس از چند جنگ پیروزمند بر ضد شاه غزنوی و اَتسِز خوارزمشاهی به دست غُزان اسیر شد و مدتی را در اسارت گذراند [548-551 قمری] و اندکی پس از آزادی ...

    شهریار

    شهریار : 1- پادشاه، شاه؛ 2- (در قدیم) حاکم، فرمانروا؛ 3- (اَعلام) 1) پسر خسرو پرویز از شیرین و پدر یزدگرد سوم ساسانی؛ 2) (در شاهنامه) پسر برزو، نواده‌ی رستم؛ 3) محمّدحسین شهریار [1285-1367 شمسی] شاعر ایرانی، از مردم آذربایجان، سراینده‌ی شعر به فارسی و ...

    علی‌پاشا

    علی‌پاشا :    (عربی ـ ترکی) از نام‌های مرکب،   علی و پاشا.

    محمّدپاشا

    محمّدپاشا:    (عربی ـ ترکی) از نام‌های مرکب،   محمّد و پاشا.

    یاشار

    یاشار :    (ترکی) به معنی زنده باد!، آفرین!.

  • ۰ لایک
  • ۲۱ نظر