ظ

راهنمای انتخاب اسم دختر نام پسر زیبای ایرانی جدید شیک با کلاس

انتخاب نام برای فرزند دختر و پسر - معنی اسم - اسم دوقلو ها - نام های اصیل فارسی ، ترکی و آذری ، کردی، لری، گیلکی و مازنی، بلوچی، عبری، عربی

تبلیغات

۱۳۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسم فرزند پسر» ثبت شده است

اسم های خوشکل و شیک دوقلو پسر

اسم دوقلو پسر

اسم های خوشکل و شیک دوقلوی پسر:

آراز و اوکتای

الشن و الوین
ارمیا و ایلیا
آرتین و آرمین
عرشیا و عرفان
امیرمحمد و امیرحسین
آرش و ارین
علی و عماد
سپهر و سهیل
آراد و آراز
عماد و عرفان
عرفان و احسان
امید و نوید
حمید و حامد
سامان و شایان
عرفان و عارف
افشین و فرشید
ایمان و ایلیا
عرفان و آرمان
آرمین و آروین
شایان و رادان
عرشیا و بردیا
ایلیا و ارمیا
ایلیا و شنتیا
آریا و آرتا
رادین و رادوین
سینا و سروش
آرسام و آرشام
آرسام و آرشام
آراد و آرسام
رامیتن و آبتین
سام و رهام
فربد و رامبد
کوروش و داریوش
آرمین و آبتین

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

ارسالی دوستان از طریق نظرات:

آراد و باراد، هیرسا و هورا، آرشام و آرشان، آرسام و برسام، آرسام و آرسن، آرسین و یاسین، معین و متین، سروین و سیروان،

  • ۰ لایک
  • ۵۱۷ نظر

    بهترین و زیباترین نام های پسر

    اسم انگلیسی پسرانه

    اسم فرانسه ای پسرانه

    نظرسنجی زیباترین اسم های پسرانه

    اسم های مورد علاقه پسر و دختر تهرانی

    اسم گیلانی و مازندرانی پسرانه

    نام زیبای آشوری پسر

    اسم زیبای یونانی پسرانه

    اسم های خوشگل عبری پسرانه

    لیست اسم های جدید دختر و پسر

    الف

    آبادان : خرم و باصفا
    آبتین : نام پدر فریدون پادشاه پیشدادی
    آبدوس : نام یکی از درباریان اردوان سوم اشکانی
    آبستا : اوستا
    آتروپات : نام والی آتروپاتن(آذرآبادگان)
    آترین : نام پسر اوپدرم در زمان داریوش بزرگ
    آتش : فروغ و روشنایی
    آخشیج : نماد، عنصر
    آدُر : آذر، آتش
    آدُرباد : نام موبد موبدان دوران شاپور
    آذر بُرزین : نام موبدی بوده
    آذر بُرزین : نام موبدی بوده
    آذرآیین : نام پسر آذرساسان
    آذرافروز : نام پسر مهرنوش پسر اسفندیار
    آذرباد : نام موبد موبدان روزگار شاپور دوم
    آذربُد : نام پسر هومت که نوشتن نامه دینکرد را به انجام رساند
    آذربود : موبدی در زمان یزدگرد
    آذرپَژوه : پسر آذرآیین پسر گستهم نویسنده کتاب گلستان دانش
    آذرپناه : نام یکی از ساتراپ آذرآبادگان
    آذرخش : صاعقه، برق
    آذرفر : در اوستا به دارنده فرآذر
    آذرکیوان : از موبدان بزرگ شیراز در روزگار حافظ
    آذرمهر : نام موبدی است در زمان کواد
    آذرنوش : در اوستا به دوست‌دار فرهنگ
    آذین : زیور، نام فرمانده لشکر بابک خرمدین
    آراستی : نام عموی اشوزرتشت و پدر میدیوماه
    آرتمیس : نام فرمانده نیروی دریایی خشایارشاه 
    آرتین : نام هفتمین پادشاه ماد
    آرش : پهلوان و یکی از بهترین تیراندازان ایرانی
    آرمان : آرزو، خواسته
    آرمین : آرامش، آسودگی
    آریا : اصیل و آزاد ، فرمانده ارتش ایران در روزگار کورش
    آریامن : نام فرمانده ناوگان خشایار شاه
    آریامنش : نام پسر داریوش
    آریامهر : دارنده مهر ایران

    آرتاباز: از نامهای برگزیده
    آریوبَرزَن : دلاور و پهلوان. سردار داریوش سوم
    آزاد : نام بهدینی که در فروردین یشت ستوده شده
    آزاد منش : راد، جوانمرد، دارنده خوی آزادگی 
    آزادمهر : از نام های برگزیده
    آژمان : بی زمان
    آسا : نام پدر بهمن که در چکامه از او یاد شده
    آستیاک : نام چهارمین و آخرین پادشاه ماد
    آونگ : آویخته، نگهدارنده
    آویز : آویختن، نگهداری
    آیریک : نام نیای یازدهم اشوزرتشت
    اَبدَه : بی آغاز
    اَبیش : بی رنج 
    اپرنگ : نام پسر سام
    اَپروَند : دارنده بلندی و شکوه یا فرهمند
    اَپروَیژ : پیروزمند و شکست ناپذیر . نام خسرو دوم پادشاه ساسانی
    اَپیوه : نام پسر کیقباد نخستین پادشاه کیانی
    اَترس : دلیر، بی ترس
    اَرتان : راستگو. نام پسر ویشتاسب
    ارج : ارزنده. نام یکی از نیاکان اشوزرتشت
    ارجاسب : اوستایی آن یعنی دارای اسبان پرارزش
    ارجمند : با ارزش
    ارد : نام سیزدهمین پادشاه اشکانی
    اردشیر : نام پادشاه هخامنشی و ساسانی
    اردلان : از واژه ارد ایرانی است
    اردوان : در اوستا ، پشتیبان راستی و درستی است
    ارژنگ : نام سالار مازندران
    ارشا : راست و درست
    ارشاسب : دارنده اسبهای نر
    اَرشام : پسر عموی داریوش بزرگ
    اَرشان : نام نیای داریوش بزرگ
    ارشک : نام نخستین پادشاه اشکانی
    اَرشَن : نام برادر کاووس
    اروتَدنر : نام پسر میانی اشوزرتشت. فرمان گذار
    اروَند : شریف- نجیب. نام پدر لهراسب
    اُزیرن : گاه پسین
    اسپاد : دارنده سپاه نیرومند
    اسپنتمان : نام خانوادگی و یکی از نیاکان اشوزرتشت
    اسپهبُد : نام پدر بزرگ خسرو انوشیروان
    اسفندیار : نام پسر کی گشتاسب کیانی و برادر پشوتن
    اشا : راستی ، درستی ، راه خوشبختی
    اشاداد : داده پاکی و پارسایی
    اشتاد : راستی
    اشکان : نام سومین نیای پاکر
    اُشهن : گاه سپیده دم، آغاز روشنایی
    اَشوداد : نام برادر هوشنگ پیشدادی
    اشوفْرَوَهَر : پاکروان
    اشومنش : پاک منش
    افروغ : روشنایی و فروغ. از مفسران اوستا در زمان ساسانیان
    افشین : نام سردار ایرانی
    اقاقیا : درختی با گل های سپید
    اَگومان : بی گمان
    البرز : کوه بلند. نام پهلوانی است
    الوند : توانا و تیزپا
    امید : نام پدر آذرپات، از نویسندگان نامه دینکرد
    امیدوار : نام پسر خواستان دیلمی از سرداران مازیار
    اندریمان : کسی که اندیشه اش در پی شهرت و ستایش است
    اَنوش : بی مرگ. جاویدان
    انوشیروان : پاکروان، پادشاه ساسانی
    اَهنَوَد : رهبری و فرمانداری . نخستین بخش از سروده گات‌ها
    اهورا : هستی بخش، خداوند
    اوتانا : نام یکی از یاران داریوش
    اَوَخشیا : بخشاینده
    اَوَرداد : از سرداران کورش بزرگ
    اَوَرکام : نام پسر داریوش هخامنشی
    اورمزدیار : خدایار، یاور اهورا
    اَُورنگ : تخت پادشاهی . نام فرستاده پادشاه کشمیر به یمن
    اُوژن : زننده و شکست دهنده دشمن
    اوس : در اوستا به چم دارنده چشمه ها
    اوستا : دانش، کتاب دینی
    اوستانَه : نام سردار سغد در زمان هخامنشی
    اوشَه : بامداد و سپیده در اوشهین گاه
    اوشیدر : پروراننده قانون مقدس
    ایدون : اینچنین، اینگونه
    ایران پناه : از نام های برگزیده
    ایرانپور : از نام های برگزیده
    ایرانشاه : نام یکی از بزرگان ایران
    ایرانمهر : روشنایی ایران
    ایرج : یاری دهنده آریایی ها
    ایزد : ستایش و ستودن
    ایزدیار : یاور ستودنی
    ایسَدواستَر : خواستار کشتزار و آبادکننده. بزرگترین پسر اشوزرتشت

    ب


    بابک : نام پسر ساسان در زمان اشکانیان
    باتیس : نام دژبان غزه در هنگام داریوش سوم
    بادرام : کشاورز
    باربُد : نام نوازنده و رامشگر نامی زمان خسرو پرویز
    بامداد : نام پدر مزدک
    بامشاد : نام نوازنده. نامی در روزگار ساسانیان
    بامگاه : هنگام بامداد
    بایگان : نگهدارنده
    بخت آفرین : نام پدر هیربد شهریار
    بَختیار : از فرزندان رستم در روزگار خسرو پرویز
    بَخشا : از نام های روزگار هخامنشیان
    بَدخشان : لعل
    بدره : بهره. نام یکی از سرداران خشایار شاه
    بَرازمان : بلند اندیشه
    بَردیا : نام پسر کوچک کورش
    بُرزو : بلندبالا. نام پسر سهراب
    بُرزویه : نام رییس پزشکان شاهی در روزگار خسرو
    بَرسام : نام یکی از سرداران یزدگرد ساسانی
    بَرَسم : شاخه های گیاهی
    بَرِشنوم : پاک و تمیز
    بَرمک : نام وزیر شیروی ساسانی
    بُزرگمهر : نام مهین دستور انوشیروان دادگر
    بَگاداد : نام یکی از سرداران ایرانی روزگار هخامنشی
    بَگاش : نام یکی از سرداران هخامنشی
    بلاش : نام نوزدهمین پادشاه ساسانی
    بُندار : دارنده اصل و بنیاد
    بُنشاد : شاد بنیاد
    بَهاوند : در اوستا به چم وهوونت دارنده نیکی
    بِهراد : نیکی بخش
    بهرام : فتح و پیروزی است. نام پهلوانی در شاهنامه
    بَهرامشاه : نام یکی از دانشمندان و عارفان زرتشتی
    بِهروز : روزگار نیک و خوش
    بِهزاد : نام یکی از پهلوانان ایران پسر پیل زور
    بِهمرد : از نام های برگزیده
    بهمن : نیک منش. نام پسر اسفندیار
    بهنام : نیک نام
    بوبار : دارنده زمین. نام کشاورزی در زمان خشایار
    بوجه : رهایی یافته. نام یکی از بزرگان هخامنشی
    بوخشا : رستگار
    بیژن : نام پسر گیو

    پ


    پارسا : پرهیزکار
    پاساک : نام برادر زاده داریوش بزرگ
    پاکدین : دین درست، دین پاک
    پاکروان : پاک باطن، نیک نفس
    پاکزاد : پاک نژاد، نجیب
    پاکمهر : از نام های برگزیده
    پالیز : کشتزار
    پَتَه مانی : دادگستر
    پدرام : نام نبیره سام. درود، شادباش
    پرچم : درفش
    پَرنگ : نام پسر سام
    پرهام : از نام های برگزیده
    پرویز : شکست ناپذیر و پیروزمند. کنیه خسرو دوم ساسانی
    پَریبُرز : بلند بالا، نام پسر کیکاووس
    پژدو : نام نیای اشوزرتشت، بهرام پژدو از چکامه سرایان نامی زرتشتی
    پژمان : از نام های برگزیده
    پَشَنگ : نام برادر زاده فریدون پیشدادی
    پشوتَن : پیشکش کننده تن یا فداکار
    پوروشسب : دارنده اسبان زیاد پدر اشوزرتشت
    پوریا : نام یکی از پهلوانان ایران
    پولاد : نام پسر آزادمرد پسر رستم
    پویا : جوینده
    پویان : پوییدن
    پیروز : پادشاه ساسانی
    پیروزگر : پیروز، کامیاب 
    پیشداد : نخستین قانون گذار، بنیانگذار عدل و دادگری
    پیلتَن : پهلوانی بوده از فرزندان رستم زال
    پیمان : مهر، عهد

    ت


    تاژ : برادر هوشنگ پیشدادی
    تخشا : کوشنده
    تَسو : واحد زمان
    تکاپو : جستجو
    تَنسِر : نام موبد موبدان روزگار اردشیر بابکان
    تَهماسب : از بزرگان ملک داراپادشاه ایران
    تَهمتَن : بزرگ پیکر
    تهمورس : دلیر و پهلوان. نام دومین پادشاه پیشدادی
    توانا : نیرومند، زورمند
    تور : نام پسر شاه فریدون
    تورج : دلیر و پهلوان
    توس : نام پسر نوذر یکی از پهلوانان نامی ایران
    تیرداد : بخشنده تیر. نام دومین پادشاه اشکانیان
    تیس : نام درختی است
    تیگران : نام یکی از سرداران خشایار شاه

    ج

     

    جان‌پرور : نشاط انگیز
    جانان : دلیرو زیبا
    جاوید : نام پدر اردشیر یکی از بهدینان خراسان
    جم : مخفف جمشید
    جمشید : از پادشاهان پیشدادی
    جهانگیر : نام پسر رستم زال پهلوان نامی ایران

    چ


    چالش : با ناز و غرور
    چالیک : از بازی‌های کودکان
    چلیپا : گردونه مهر
    چوگان : ابزار بازی قدیمی
    چینوَد : چگونه زیستن

    خ


    خدابخش : از نام های برگزیده
    خداداد : از نام های برگزیده
    خدایار : از نام های برگزیده
    خدیو : بلند جایگاه، سرور
    خردمند : نام یکی از پیروان دستور آذرکیوان
    خرم : شادمان، خوش
    خسرو : نیک آواز. نام پادشاه ساسانی
    خشاشه : از سرداران ایرانی در دورة پادشاهی شاه گشتاسب
    خشاشه : از سرداران ایرانی در دوره پادشاهی شاه گشتاسب
    خشایار : شاه دلیر و مردمنش
    خشنود : شاد، شادمان، خوشحال
    خورسند : راضی
    خوش‌منش : نیک نهاد
    خوشنام : درستکار، نیکنام
    خُونیرِث : نام یکی از هفت کشور زمین

    د


    داتَه : دادگری، قانون
    دادار : دادگر، عادل
    دادبان : نگهبان قانون
    دادبه : قانون خوب
    دادبه : قانون خوب.پسر دادگشنسب که نامه تنسر را به تازی برگردانده
    دادپویه : از شاگردان موبد کیخسرو پور آذرکیوان
    دادجو : جوینده عدل و داد
    دادخواه : خواستار عدل و داد
    دادرس : دادرسنده
    دادفر : از نام های برگزیده
    دادمهر : از نام های برگزیده
    دادنام : از نام های برگزیده
    دادوَر : دادگر، عادل
    دارا : دارنده، نام نهمین پادشاه کیانی
    داراب : نام پسر بهمن، هشتمین پادشاه کیانی
    داریوش : نام سومین شاهنشاه هخامنشی
    داژو : سوخته، داغ
    دانا : هوشیار، آگاه
    داور : نام موبدی است
    دَریز : نام داماد داریوش بزرگ
    دَسَم : فرمانده ده تن سرباز
    دلاور : دلیر، قهرمان
    دماوند : نام سرداری درزمان ساسانیان
    دهناد : از نام های برگزیده
    دینشاه : یاور و سرور دین
    دینیار : یاری دهنده دین
    دیهیم : کلاه پادشاهی

    ر


    راتین : بخشنده. یکی از سرداران اردشیر دوم
    راد : بخشنده
    رادمان : سخاوتمند . نام سپهدار خسرو پرویز
    رادمهر : مهربخش. نام سردار داریوش سوم
    رادین : بخشندگی
    رازقی : گل سپید، گونه‌ای انگور
    رامتین : نام چنگ نواز نامی خسروپرویز
    رامیار : کسی که ایزدرام(شادمانی) یاور اوست
    رامین : نام یکی از فرزندان کیخسرو
    رپیتون : گاه نیمروزی
    رَتوشتَر : نام برادر بزرگتر اشوزرتشت
    رَتوناک : دارای بزرگی و سروری یکی از بزرگان هخامنشی
    رَخشان : تابان، از سرداران داریوش
    رَزین : واژه پهلوی به چم زورمند
    رَسام : نام پیکار نگار بهرام گور
    رستم : بالش و روینده. پسر زال پهلوان نامی ایران
    رشن : نام یکی از مفسران اوستا
    رَشنُو : ایزد دادگری و آزمایش
    رشنواد : نام سپهدار همای بهمن
    رَنگوشتَر : نام برادر بزرگ اشوزرتشت
    رها : آزاد
    رُهام : نام یکی از پهلوانان ایرانی. پسر گودرز
    رهی : آزاد، رها
    روزبِه : نام وزیر بهرام گور
    روشاک : نام یکی از سرداران ایرانی در جنگ اسکندر
    روشن : تابان ، درخشان
    رویین تن : نام دیگر اسفندیار پسر گشتاسب کیانی
    ریوند : میوه ریواس

    ز


    زادان : نام پدر شهریار از زرتشتیان کازرون
    زال : نام پدر رستم
    زامیاد : نگهبان زمین
    زروان : نام خوانسالار انوشیروان ساسانی
    زَریر : دارنده جوشن زرین
    زَم : نام یکی از پسران غباد ساسانی
    زنگه : از پهلوانان ایرانی در دوره کاووس شاه کیانی
    زَهیر : نام یکی از سرداران شاه کیخسرو کیانی
    زَواره : پهلوانی ایرانی. نام پسر زال و برادر رستم
    زوپیر : یکی از همدستان داریوش بزرگ در جنگ بابل
    زیار : نام پدر مردآویچ
    زیگ : راه ستاره شناسی

    ژ

    ژاماسب : نام شوهر پورچیستا جوانترین دختر اشوزرتشت ژوپین : نام پسر کیکاووس
    ژیان : از نام های برگزیده

    س


    ساسان : نام پدر بزرگ اردشیر بابکان
    سالار : پدر زال، پسر نریمان
    سام : بهدینی از خاندان گرشاسب
    سامان : نام بزرگ زاده بلخ
    سَپْرَنگ : نام پسر سام
    سِپنتا : مقدس، ورجاوند
    سپند : ورجاوند و مقدس. اسفند
    سِپِهر : آسمان
    سپهرداد : داده یا آفریده آسمان
    سپیدار : درخت بلند و راست
    ستایش : خوب گفتن
    ستُرگ : قوی هیکل، نیرومند
    سرافراز : سربلند، با افتخار
    سُرایش : سرودن
    سُرخاب : نام پنجمین پادشاه باوندی
    سُروش : گوش دادن به صدای وجدان و فرمانبردار
    سزاوار : شایسته
    سَلم : نام یکی از سه پسران شاه فریدون پیشدادی
    سهراب : تابش سرخ. نام پسر زال
    سورن : دلیر و پهلوان ، توانا
    سوشیانت : برگزیده دینی
    سیامک : نام پسر کیومرس در شاهنامه
    سیاوخش : سیاوش، پسر کیکاووس
    سیاوش : نام پسر کیکاووس
    سیروس : نام کورش به پیکره دیگر
    سینا : یکی از نخستین پیروان اشوزرتشت

    ش


    شا بهرام : نام بهرام گور پادشاه ساسانی
    شاپور : نام دومین شاهنشاه ساسانی
    شاخه : بخشی از گیاه و درخت
    شاد : نام یکی از بزرگان روزگار ساسانیان
    شادان : شادمان و خشنود. نام پسر برزین. از کارمندان نگارش شاهنامه
    شادبه : از نام های برگزیده
    شادفر : از نام های دوران هخامنشی
    شادکام : نام برادر فریدون
    شادمان : خوشحال
    شادنوش : از نام های برگزیده
    شاهرخ : از نام های برگزیده
    شاهروز : نام پسر شاه بهرام پادشاه کشمیر
    شاهین : نام یکی از بزرگترین سرداران لشکر ایران در زمان خسرو پرویز
    شایان : سزاوار، شایسته
    شایگان : گرانمایه، لایق
    شباروز : همه گاه، شبانه روز
    شباهنگ : مرغ سحر، ستاره بامدادی
    شباویز : پرنده شب پرواز
    شتاب : چالاکی و سرعت
    شتابان : پرسرعت
    شروین : نام پسر سرخاب
    شکیبا : بردبار
    شهاب : ستاره باران
    شهباز : باز سفید و بزرگ
    شهداد : از نام های برگزیده
    شهراد : از نام های برگزیده
    شهرام : از نام های برگزیده
    شهران : از نام های برگزیده
    شهرَوان : از نام های برگزیده
    شهروز : از نام های برگزیده
    شهریار : فرمانروای شهر ، نام پسر خسروپرویز
    شهزاد : از نام های برگزیده
    شهسوار : دلاور، ماهر
    شهیار : از نام های برگزیده
    شیان : درختی بلند ، خون سیاووشان
    شیدفر : از نام های برگزیده
    شیده : نام پسر افراسیاب
    شیدوَر : از نام های برگزیده
    شیدوش : نام پسر گودرز. پهلوان نامی زمان
    شیردل : شجاع، دلیر
    شیرزاد : زاده شیر، بچه شیر ، نامی از روزگار انوشیروان
    شیرمرد : از نام های برگزیده
    شیروان : از نام های برگزیده
    شیروَش : همانند شیر
    شیشَم : از ابزار خنیاگری

    ف


    فاتک : نام پدر مانی نقاش دوران ساسانی
    فراز : بالا، بلندی
    فرازمان : از نام های برگزیده
    فرازمند : از نام های برگزیده
    فرامرز : نام پسر رستم زال
    فربُد : نگهبان و نگهدار فر
    فربود : راست و درست
    فرخ : بزرگی و شوکت. از مفسران اوستا در زمان ساسانی
    فرداد : از نام های برگزیده
    فردین : پیشرو در دین
    فرزاد : از نام های برگزیده
    فرزام : از نام های برگزیده
    فرزین : از نام های برگزیده
    فرشاد : شادبخت و شادمان
    فرشوشتر : یکی از وزیران کی گشتاسب
    فرشید : نورانی تر
    فرمنش : از نام های برگزیده
    فرنام : نام یکی از سرداران شاپور
    فرنوش : از نام های برگزیده
    فرهاد : پیشرو قانون .نام پهلوانی در شاهنامه . نام چند پادشاه اشکانی
    فَرََهمند : از نام های برگزیده
    فَرهود : از نام های برگزیده
    فرهومند : باشکوه و بزرگ
    فُرود : نام پسر سیاوش
    فْرَََوَرِتیش : نام دومین پادشاه ماد
    فَرَوَشی : فَرَوَهَر، نیروی اهورایی
    فَرَوَهَر : نیروی اهورایی درون انسان
    فریان : خاندانی از دوستان اشو زرتشت
    فریبرز : نام پسر کیکاووس
    فریدون : از پادشاهان پیشدادی، نجات دهنده قوم آریا
    فوکا : نوعی درخت بید
    فوگان : نوشیدنی از دانه جو
    فولاد : از نام های برگزیده
    فیروز : نام هجدهمین پادشاه ساسانی

    ک


    کاچار : سر و سامان
    کاردار : پسر مهر نرسی از ارتشتاران دوره ساسانی
    کارن : از نام های برگزیده
    کاری : تلاشگر
    کامبوزیا : کمبوجیه
    کامبیز : از نام های برگزیده
    کامجو : از نام های برگزیده
    کامدین : از نام های برگزیده
    کامران : نام دانشمندی زرتشتی اهل شیراز
    کامکار : کامروا، کامران
    کاموس : نام یکی از سرداران افراسیاب
    کامیاب : کامروا، خوشبخت
    کامیار : کامیاب ، کامروا
    کاوش : جستجو کردن، کاویدن
    کاوه : نام آهنگر نامی که پادشاهی ذهاک را برانداخت
    کاووس : از نام های برگزیده
    کاویان : از نام های برگزیده
    کرتیر : نام موبد موبدان روزگار شاپور یکم
    کرکوی : از نوادگان سلم، پسر فریدون
    کمبوجیه : از نام های برگزیده
    کورنگ : نام پادشاه زابلستان و پدر زن جمشید پیشدادی
    کوروش : بنیانگزار شاهنشاهی هخامنشی
    کوسان : نام رامشگری است
    کوشا : کوشیدن
    کوشان : کوشا بودن
    کوشیار : نام یکی از سرداران تبری
    کیا : بزرگ، صاحب، پادشاه
    کیافر : از نام های برگزیده
    کیامرد : از نام های برگزیده
    کیامنش : از نام های برگزیده
    کیان : جمع کی، پادشاه
    کیان پور : از نام های برگزیده
    کیانزاد : از نام های برگزیده
    کیانفر : از نام های برگزیده
    کیانمهر : از نام های برگزیده
    کیانوش : نام برادر شاه فریدون پیشدادی
    کیقباد : نام سردودمان و نخستین پادشاه کیانیان
    کیکاووس : پدر سیاوش و پدر بزرگ شاه کیخسرو کیانی
    کیهان : جهان، گیتی
    کیوان : نام پدر موبد سروش، از شاگردان دستور آذرکیوان
    کیومرس : نام نخستین انسان روی زمین

    گ


    گالوس : نام پسر فارناک پادشاه کپاد و کیه و هوتیس
    گرامی : ارجمند، مقدم
    گرانمایه : پرارزش، پر ارج
    گرایش : گرویدن، پیروی
    گَرشاسب : در اوستا به چم پهلوان نامی ، همانند رستم شاهنامه
    گرگین : نام پهلوان نامی ایران
    گژدهم : از جنگجویان و سرداران کیانی و پدر گردآفرید
    گژگین : از نام های برگزیده
    گشتاسب : نام پنجمین پادشاه کیانی
    گشواد : نام پهلوانی در شاهنامه
    گوارا : خوش‌آیند، با مزه
    گودرز : نام پسر گیو، از پهلوانان نامی لشکر کیکاووس
    گیل : گرد و پهلوان
    گیو : پهلوان ایرانی

    ل


    لهراسب : دارنده اسب تیزرو . پدر گشتاسب

    م


    مازار : یکی از سرداران مادی کورش
    مازنه : مازندران در اوستا
    مازیار : نام پسر غارن. از اسپهبدان تبرستان
    ماکان : نام پسر کاکی یکی از فرمانروایان ایرانی
    ماندگار : پایدار، ماندنی
    مانوش : نام پسر کی پشین و پدربزرگ لهراسب
    مانی : نام پیکر نگار نامی در دوران شاپور
    ماهان : نام پسر کیخسرو پسر اردشیر پسر غباد
    ماهر : زبر دست
    ماهوار : از گوشه‌های موسیقی
    ماونداد : نام یکی از مفسران اوستا در زمان ساسانیان
    مزدا : دانای بزرگ، پروردگار
    مزدک : نام پسر بامداد در دوران ساسانی
    مشیا : نام نخستین مرد در اوستا
    منوچهر : پهلوان نژاد. نام نیای سیزدهم اشوزرتشت. نام ششمین پادشاه پیشدادی
    منوشفر : نام پدر منوچهر شاه پیشدادی
    مه زاد : از نام های برگزیده
    مِهراب : نام پادشاه کابل و پدر رودابه
    مهران : یکی از هفت خاندان نامی دوران ساسانی
    مهربان : نگهبان روشنایی و مهر
    مهربُرزین : دارنده برترین مهر. نام پسر فرهاد در دوره بهرام پنجم
    مهرپرور : از نام های برگزیده
    مهرپوی : از نام های برگزیده
    مهرپیکر : از نام های برگزیده
    مهرجو : از نام های برگزیده
    مهرداد : نام چوپانی که کوروش را پرورش داد
    مهرزاد : زاده مهر
    مهرگان : جشن ملی ایران
    مهرمَس : مهر بزرگ یا بزرگ مهر. نام نیای ششم اردشیر بابکان
    مهرنوش : نام یکی از چهار پسران اسفندیار
    مهریار : از نام های برگزیده
    مِهرین : از نام های برگزیده
    مهیار : از نام های برگزیده
    مویز : دانه خشک انگور

    ن


    نارون : نام درختی تنومند
    ناشا : دادگر
    نامجو : جوینده نام
    نامدار : دارنده نام
    نامور : از نام های برگزیده
    ناوَرز : سرباز دریایی. از نام های دوران هخامنشی
    نریمان : دلیر و پهلوان. دارای اندیشه بلند و مردانه
    نَستور : نام پسر زریر، برادر شاه گشتاسب
    نکیسا : نام نوازنده نامی دوران خسرو پرویز
    نمایان : آشکار، هویدا
    نوبخت : از نام های برگزیده دوران ساسانی
    نوبهار : نام نویسنده دساتیر
    نوتریکا : نام سومین برادر اشوزرتشت
    نوذر : یکی از سه پسران منوچهر
    نوش : شهد، عسل ، انگبین
    نوش آذر : نام پسر آذرافروز
    نوشی : نوشیروان
    نوشیروان : انوشیروان. از نام های برگزیده
    نوید : مژده شادمانی
    نیسان : نی‌زار، محل روییدن نی
    نیک پی : خجسته ، خوش قدم
    نیکدل : از نام های برگزیده
    نیکروز : سعادتمند، خوشبخت
    نیکزاد : از نام های برگزیده
    نیکنام : نیکونام، خوشنام
    نیکو : خوب، زیبا، نیکو کار
    نیما : نام یکی از شاعران ایرانی
    نیو : پهلوان و دلیر
    نیوتیش : نام کوچکترین برادر اشوزرتشت

    و


    واته : ایزد آب در اوستا
    وخش : روشنایی یا رویش. نام چهاردهمین نیای آدرباد مهر اسپند
    وخش داد : آفریده روشنایی، نام یکی از سرداران هخامنشی
    وخشور : پیام آور
    ورجاوند : مقدس و نورانی . از نیاکان شاه بهرام
    ورزم : شعله آتش، گرمی آتش
    ورساز : جوان آراسته و زیبا 
    وَرَهرام : نماد پیروزی
    وَسپار : بخشنده
    وَسنه : نام کوهی در اوستا
    وفادار : از نام های برگزیده
    وَلخش : بلاش، پادشاه اشکانی
    وهامان : نام پدر سلمان فارسی
    وَهمنش : خوش منش، نیک منش
    وُهومن : ریشه اصلی بهمن امروزی
    ویسپرد : از بخش‌های اوستا
    ویشتاسب : نخستین پادشاه همزمان با اشوزرتشت

    ه


    هارپارک : نام وزیر استیاک آخرین پادشاه ماد
    هامان : یکی از درباریان خشایار شاه
    هامرز : نام سپهسالار خسروپرویز ساسانی
    هامون : از نام های ایرانی
    هامین : تابستان در اوستا
    هاون : گاه بامدادی
    هاونی : ایزد نگهبان بامداد
    هَخامنش : دوست منش. نام سردودمان هخامنشیان
    هَردار : نام هشتمین نیای اشوزرتشت
    هُرمز : نام سومین پادشاه ساسانی
    هرمزدیار : یار خدا
    هُزوارش : شرح و تفسیر
    هُژبر : دلیر و نامجو
    هَژیر : خوو پسندیده، از پهلوانان دوره کیانی پسر گودرز
    همتا : مانند، شریک
    همگون : همرنگ، همانند
    هنگام : زمان، گاه
    هوبَر : دربردارنده نیکی
    هوتَخش : سازنده خو. پیشه ور
    هوتن : فرماندار ساحلی در روزگار داریوش
    هوداد : نیک آفرید
    هودین : نام سومین نیای آدرباد مهر اسپنتمان
    هور : خورشید
    هورا : می صاف و مقدس
    هوشنگ : پسر سیامک پسر کیومرس، دومین پادشاه پیشدادی
    هوشیدر : از نام های برگزیده
    هوکَرپ : واژه ای پهلوی خوش اندام
    هوم : گیاه مقدس
    هومان : از نام های برگزیده
    هومَت : اندیشه نیک
    هومن : خوب‌منش
    هیمه : نام داماد داریوش و از سرداران بزرگ پارسی

    ی


    یادگار : اثر و نشان که کسی از خود باقی بگذارد
    یزدان داد : موبدی در سده نهم که در کرمان می‌زیسته
    یزدان مهر : از نام های برگزیده
    یزدان یار : از نام های برگزیده
    یزدانشاه : نام پسر انوشیروان دادگر
    یزدگرد : نام پادشاه ساسانی
    یَسنا : از بخش‌های اوستا

    ---------------------------------------

  • ۰ لایک
  • ۸ نظر

    اسامی پیامبران

    * استان آذربایجان شرقی: نام مکان متبرکه

    1- حضرت جرجیس(ع)، شهرستان جلفا، روستای دره شام ـ گلفرخ، کلید داغی

    2- حضرت یونس (ع) شهرستان: مرند

    3- ارمیای نبی(ع) شهرستان هریس، بدوستان غربی، روستای جیغه

    * استان اصفهان: نام مکان متبرکه

    1- حضرت شعیا (ع): شهرستان اصفهان؛ هاتف

    2- حضرت یوشع (ع): گلستان شهدا

    3- دانیال پیغمبر (ع) شهرستان گلپایگان، گلشهر

    4- حضرت صالح (ع) شهرستان گلپایگان، گلشهر

    5- حضرت یحیی (ع) شهرستان گلپایگان روستای قالقان

    بقیه در ادامه مطلب

  • ۰ لایک

    اسم پسر عربی

    مُنیب

    مُنیب : (عربی) (درقدیم) بازگشت کننده به سوی حق.

    مُنعم

    مُنعم : (عربی) 1- (در قدیم) دارای مال و نعمت بسیار، ثروتمند، توانگر؛ 2- آن که به دیگران احسان می کند، بسیار بخشنده.

    منصور

    منصور : (عربی) 1- (در قدیم ) یاری داده شده، پیروز شده، پیروز و موفق؛ 2- (درحالت قیدی) به صورت غلبه یافته، پیروزمندانه؛ 3- (اَعلام) 1) نام دو تن از امیران سامانی. منصور اول: امیر [350-366 قمری]، محمّد بلعمی وزیر او بود. منصور دوم: امیر ...

    مُنتَظِر

    مُنتَظِر : (عربی) 1- آن که در حال صبر کردن برای آمدن کسی یا انجام یافتن کاری یا روی دادنِ اتفاقی است، چشم به راه؛ 2- (در حالت قیدی) در حال انتظار.

    مُکَرم

    مُکَرم : (عربی) 1- گرامی و عزیز کرده، عزیز و محترم؛ 2- (در حالت قیدی) (در قدیم) با عزت و بزرگی.

    مقصود

    مقصود : (عربی) آنچه کسی قصد انجام آن را دارد، منظور، مقصد.

    مِقداد

    مِقداد : (عربی) 1- بسیار قطع کننده‌ی چیز؛ 2- (اَعلام) نام یکی از اصحاب بزرگ پیامبر اسلام(ص) که مردی فاضل و دانشمند و شجاع بود و یکی از هفت نفری است که در آغاز بعثت اسلام آوردند.

    مقتدا

    مقتدا : (عربی، مقتدی) 1- آن که مردم از او پیروی می  کنند، پیشوا؛ 2- (در ادیان) پیش نماز؛ 3- (اعلام) لقب ابوالقاسم عبدالله، خلیفه  ی عباسی [467-487 قمری] داماد ملکشاه سلجوقی.

    مُفید

    مُفید : (عربی) 1- دارای فایده، سودمند، رساننده؛ 2- (در منطق) دارای معنی در مقابلِ مهمل.

    مُعین

    مُعین : (عربی) یاریگر، کمک کننده، یاور.

    بقیه در ادامه مطلب

  • ۰ لایک
  • ۲ نظر