قَوام : (عربی) استواری، استحکام.
قطب الدین : (عربی) 1- محور آیین و کیش؛ 2- (اَعلام) 1) قطبالدین شیرازی: (= محمود ابن مسعود) [634-710 قمری] دانشمند و حکیم ایرانی، شاگرد خواجه نصیر الدین طوسی و استاد کمالالدین فارسی. سفرهای زیادی کرد. پیدایش رنگین کمان را توضیح داد. بر قانون ابن ...
قدیر : (عربی) 1- (در قدیم) توانا، قادر؛ 2- از نامها و صفات خداوند.
قدوس : (عربی) (در قدیم) 1- پاک و منزه؛ 2- از نام ها و صفات خداوند.
قدرتالله : (عربی) قدرت خداوند.
قدرت : (عربی) 1- توانایی، توان، سلطه و نفوذ؛ 2- (در فلسفه قدیم) توانایی ویژهی موجود زنده که با آن از روی قصد و اراده عملی را انجام میدهد یا ترک میکند.
قباد : 1- محبوب، شاه محبوب، سرور گرامی؛ 2- (اَعلام) 1) (در شاهنامه) پهلوان ایرانی، پسر کاوه و برادر قارِن، که به دست پهلوانی تورانی کشته شد؛ 2) (در شاهنامه) (= کیقباد) شاه داستانی ایران، نخستین شاه از سلسلهی کیانیان و از تبار فریدون، ...
قائم : (عربی) 1- ایستاده، به حالت عمودی قرار گرفته؛ 2- (در ادیان) لقب امام دوازدهم شیعیان که غایب است (عج)؛ 3- (در قدیم) اقامه کنندهی حق، برپادارندهی دین؛ 4-(به مجاز) قدرتمند و با اراده؛ 5- (اَعلام) 1) دومین خلیفهی فاطمی مغرب [322-334 قمری]، ...
قائد : (عربی) 1- آن که جمعی از مردم را رهبری میکند، رهبر، پیشرو، پیشوا؛ 2- (در قدیم) رئیس قافله، کاروان سالار؛ 3- (در قدیم) (در نجوم) نام ستارهای در انتهای دُم صورت فلکی دُب اکبر.
قانع : (عربی) 1- آن که به دارایی خود یا آنچه در اختیار دارد، راضی است و بسنده میکند، قناعت کننده، خرسند؛ 2- راضی و خرسند از جواب یا از سخنی که شنیده است، مُجاب.
قاسم : (عربی) 1- (در قدیم) بخشکننده، مقسم؛ 2- (اَعلام) 1) قاسم ابن حسن: [حدود 44-61 قمری] فرزند امام حسن(ع) و از نخستین یاران امام حسین(ع) که در واقعهی کربلا شهید شد؛ 2) نام یکی از فرزندان پیامبر اسلام(ص).
قادر : (عربی) 1- دارای قدرت، توانا؛ 2- از نامها و صفات خداوند.