ظ

راهنمای انتخاب اسم دختر نام پسر زیبای ایرانی جدید شیک با کلاس

انتخاب نام برای فرزند دختر و پسر - معنی اسم - اسم دوقلو ها - نام های اصیل فارسی ، ترکی و آذری ، کردی، لری، گیلکی و مازنی، بلوچی، عبری، عربی

تبلیغات

۲۰۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اسم جدید پسر» ثبت شده است

اسم پسر با حرف ذ

اسم پسر با حرف ذ

نام پسر با ذ

             

         

        

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

ذوالفقار

ذوالفقار :   (عربی) 1- در لغت به معنی صاحب فقرات، و فقره هر یک از مهره‌های پشت است که ستون فقرات از آن مرکب است؛ 2- (به مجاز) شمشیر؛ 3- در اصل نام شمشیر حضرت علی(ع) که پیامبر اسلام(ص) آن را در جنگ بدر به ...

ذِکری

ذِکری :    (عربی) (جمع ذِکرَیات) یاد، یادگار، یادبود، خاطره.

ذِکرالله

ذِکرالله :    (عربی) یاد خدا، ذکر خدا، یاد کردن از خدا.

ذبیح الله

ذبیح الله :    (عربی) 1- قربانی شده برای خدا، سر بریده برای خدا؛ 2- (اَعلام) لقب حضرت اسماعیل(ع) و به قولی لقب اسحاق نبی که هر دو فرزند ابراهیم خلیل(ع) بودند.

اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

ذَبیح

ذَبیح :   (عربی) (در قدیم) ذبح شده، مذبوح.

ذاکر

ذاکر :    (عربی) آن‌که خدا را ستایش می‌کند، آن که ذکر خدا می‌گوید؛ یاد کننده‌ی خدا؛ یاد کننده.

  • ۰ لایک

    اسم پسر با حرف ح

    اسم نام پسر با حرف ح

    نام پسر با ح

                 

             

            

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    حَنّان

    حَنّان : (عربی) 1- آرزومند، مشتاق؛ 2- بخشاینده؛ 3- بسیار مهربان؛ 4- نوحه و زاری کننده؛ 5- از نام‌های خداوند.

    حمیدعلی

    حمیدعلی: (عربی) از نام‌های مرکب، حمید و علی.

    حمیدرضا

    حمیدرضا :    (عربی) از نام‌های مرکب، حمید و رضا.

    حمید

    حمید :  (عربی) 1- ستوده، ستایش شده.

    حَمود

    حَمود : (عربی) 1- ستوده و پسندیده؛ 2- حمد کننده، بسیار سپاسگزار پروردگار.

    حمزه

    حمزه :  (عربی) 1- شیر، شیر بیشه؛ 2- (اَعلام) 1) حمزة ابن عبدالمطلب: [حدود 53 پیش از هجرت – 3 هجری] عموی پیامبر اسلام(ص)، از نخستین مسلمانان و از دلاوران عرب، که در جنگ اُحُد شهید شد و سیدالشهدا لقب یافت؛ 2) حمزه‌ی اصفهانی: [قرن ...

    حمدالله

    حمدالله : (عربی) 1- حمد و ستایش خداوند؛ 2- (اَعلام) حمدالله مستوفی: [قرن 8 هجری] شاعر، مورخ و دایرةالمعارف نویس ایرانی، از مردم قزوین، مؤلف دایرةالمعارف فارسی، نُزهَتُ القُلوب، تاریخ گزیده و ظفرنامه، که تاریخ منظوم بعد از اسلام به سبک شاهنامه است.

    حمد

    حمد :  (عربی) 1- شکرگزاری کردن، سپاس و ستایش کردن، شکر، سپاس؛ 2- الحمد، سوره  ی اول از قرآن کریم دارای هفت آیه، فاتحة الکتاب.

    حَمّاد

    حَمّاد :  (عربی) بسیار سپاسگزار، بسیار حمد کننده و ستاینده.

    حلیم

    حلیم :  (عربی) 1- خویشتن دار، با صبر و تحمل، بردبار؛ 2- از نام‌ها و صفات خداوند.

    حکیم

    حکیم :(عربی) 1- پزشک، طبیعت، دانا، خردمند، فرزانه، دانا به چیزی (داننده‌ی امری)؛ 2- از نام‌های خداوند.

    حِکمت

    حِکمت : (عربی) 1- معرفت به مسائل، خردمندی، فرزانگی؛ 2- سخن اخلاقی، پند، اندرز؛ 3- علم خداوند.

    حفیظ‌الله

    حفیظ‌الله :    (عربی) کسی که خداوند نگهدار اوست.

    حشمت‌الله

    حشمت‌الله :    (عربی) بزرگی و عظمت خداوند.

    حسینعلی

    حسینعلی : (عربی) از نام‌های مرکب، حسین و علی.

    حسین رضا

    حسین رضا : (عربی) از نام‌های مرکب، حسین و رضا.

    حسین

    حسین :  (عربی) 1- خوب، نیکو؛ 2- (اَعلام) 1) حسین ابن علی: [= امام حسین (ع)] [4-61 قمری] سومین امام شیعیان، ملقب به سِیدالشُهَدا و خامس آل عبا، که خلافت یزید ابن معاویه را نپذیرفت و در جنگ با سپاهیان اموی همراه جمعی از یارانش ...

    حَسیب

    حَسیب :  (عربی) 1- (در قدیم) دارای فضل و کمال اکتسابی یا ذاتی، بزرگوار؛ 2- از اسامی خداوند.

    حَسُّون

    حَسُّون :    (عربی) 1- نام پرنده‌ای، سهره؛ 2- (در عربی) شُوَیکیّ؛ 3- (در گویشهای محلی خوزستان) مُصَغر حسن و گاه برای تحبیب به معنی حسن دوست داشتنی.

    حسن رضا

    حسن رضا :  (عربی) از نام  های مرکب، حسن و رضا.

    حسن

    حسن :  (عربی) 1- نیکو، خوب، زیبا، جمیل؛ 2- (در فقه) ویژگی حدیثی که سندیت آن معتبر است؛ 3- (اَعلام) 1) حسن ابن علی(ع): [3-50 قمری] [= امام حسن مجتبی(ع)] دومین امام شیعیان؛ 2) ابومحمّد حسن ابن علی: [232-260 قمری] [= امام حسن عسکری(ع)] یازدهمین ...

    حِسان

    حِسان :    (عربی) 1- بسیار نیکو، بسیار خوب، نیکروی؛ 2- (اَعلام) حسان ابن ثابت [قرن اول هجری] شاعر عرب ملقب به «شاعر پیامبر» بعدها از هواداران معاویه شد.

    حِسام‌الدین

    حِسام‌الدین : (عربی) 1- (در قدیم) شمشیر دین؛ 2- (اَعلام) 1) حسام‌الدین چلبی: [622-683 قمری] صوفی اهل آسیای صغیر، از تبار ایرانی (مردم ارومیه)، مرید، شاگرد، دوست و جانشین مولوی، که مثنوی مولوی به خواهش و بنام او سروده شده است؛ 2) حسام‌الدین خلیل: اتابک ...

    حِسام

    حسام :   (عربی) (در قدیم) شمشیر تیز و برنده.

    حُر

    حُر :    (عربی) 1- آزاد؛ 2- (در قدیم) دارای اعتقاد و رفتار شایسته و بزرگوارانه، جوانمرد، آزاده؛ 3- (اَعلام) 1) حُر ابن یزید (ریاحی) [قرن اول هجری] سردار و جنگجوی عرب، که در هنگام عزیمت امام حسین(ع) به کوفه، با هزار سوار راه او را ...

    حُجت‌الله

    حُجت‌الله :    (عربی) 1- برهان حق تعالی؛ 2- (در تصوف) انسان کامل که حجت حق بر خلق است.

    حُجت

    حُجت :    (عربی) 1- آنچه با آن بتوان ادعایی را ثابت کرد، دلیل، برهان؛ 2- (در قدیم) پیشوا، رهبر.

    حبیب الله

    حبیب الله :    (عربی) 1- دوست خدا؛ 2- (اَعلام) حبیب الله خان پادشاه افغانستان [1319-1337 قمری] که در برابر 160 هزار لیره، روابط خارجی افغانستان را به بریتانیا واگذاشت. در جنگ جهانی اول افغانستان را بی طرف نگهداشت و سرانجام کشته شد.

    حبیب

    حبیب :    (عربی) 1- دوست، یار، معشوق؛ 2- (اَعلام) 1) حبیب ابن مظاهر [قرن اول هجری] مسلمان شیعه‌ی ساکن کوفه، از یاران امام حسین(ع) که همراه او در کربلا شهید شد؛ 2) حبیب اصفهانی [قرن 4 هجری] ادیب و شاعر ایرانی مقیم استانبول، مترجم ...

    حامی

      حامی :  (عربی) 1- منسوب به حام پسر نوح، از اولاد حام؛ 2- آن که پشتیبان و نگهبان کسی یا چیزی است، حمایت کننده، پشتیبان.

    حامد

    حامد :    (عربی) سپاس‌گزار.

    حافظ

    حافظ :    (عربی) 1- آن که مراقبت یا حفاظت از کسی، جایی یا چیزی را بر عهده دارد. نگهبان؛ 2- (اَعلام) 1) شمس‌الدین محمّد، «حافظ» شیرازی از عارفان و شاعران بنام ایران در قرنِ 8 هجری ملقب به لسان الغیب و ترجمان الاسرار؛ 2) ...

    حاصل

    حاصل :    (عربی) نتیجه، فراهم و موجود یا به دست آمده، آنچه در طول عمر به دست آمده یا کسب شده است.

    حارث

    حارث :    (عربی) 1- (در قدیم) کشاورز، برزگر؛ 2- (اعلام) 1) حارث بن ابی شعر [قرن ششم میلادی] بزرگترین فرمانروای غسانی و اولین پادشاه این سلسله؛ در زمان یوستی نیانوس اول به حکومت قبایل عرب شام رسید. در سال 531 میلادی با ایران جنگید ...

    حاتم

    حاتم :    (عربی) 1- به معنی حاکم، قاضی، داور؛ 2- (اَعلام) رییس قبیله و شاعر عرب [قرن7 میلادی] که به بخشش و دلاوری معروف بود و داستانهای فراوانی درباره‌ی او و خانواده‌اش به عربی و فارسی نوشته شده است.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

                 

             

            

  • ۰ لایک
  • ۷۰ نظر

    اسم پسر با حرف ج

    اسم نام پسر با حرف جیم

    نام پسر حرف جیم

                 

             

            

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    جهاد

    جهاد : (عربی) 1- در راه دین جنگیدن؛ 2- پیکار، مبارزه؛ 3- کوشیدن، تلاش.

    جوانمرد

    جوانمرد :   (به مجاز) دارای خصلت‌های نیک و پسندیده مانند بخشندگی، گذشت، دلیری و کمک به دیگران.

    جوانشیر

    جوانشیر : 1- شیر جوان؛ 2- کنایه از جوان زورمند و دلیر.

    جوان

    جوان : 1- آن که زمان زیادی از عمرش نگذشته است، کم سن و سال؛ 2- (به مجاز) شاداب و با طراوت.

    جواد

    جواد : (عربی)1- بخشنده، با سخاوت؛ 2- از نام‌ها و صفات خداوند؛ 3- (اَعلام) لقب امام محمّد ابن علی ابن موسی‌الرضا ابن جعفر(ع) [195-220 قمری] (= امام جواد) نهمین امام شیعیان.

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    جُنید

     جُنید : (عربی)1- به معنای سرباز و لشکری؛ 2- (اَعلام) 1) جُنید بغدادی [قرن 3 هجری] عارف و عالم دینی که پیشوا و مقتدا و سید صوفیان صفا بود؛ 2) جنید صفوی (= سلطان جنید) [قرن 9 هجری] پیشوای صوفیان صفوی و نوه‌ی صفی‌الدین اردبیلی، ...

    جَمیل

    جَمیل : (عربی) 1- زیبا؛ 2- (به مجاز) شایسته، بایسته، نیکو، خوب.

    جمشید

    جمشید :    1- به معنای جم درخشان یا جم شاه؛ 2- (اَعلام) آخرین شاه پیشدادی در داستانهای ملی ایران، ملقب به جَم، که 650 سال پادشاهی کرد و در سیصد سال نخست آن هیچ بیماری و مرگ نبود. سپس او گمراه و ستمکار شد ...

    جمال‌الدین

    جمال‌الدین :  1- به معنای جم درخشان یا جم شاه؛ 2- (اَعلام) آخرین شاه پیشدادی در داستانهای ملی ایران، ملقب به جَم، که 650 سال پادشاهی کرد و در سیصد سال نخست آن هیچ بیماری و مرگ نبود. سپس او گمراه و ستمکار شد و ...

    جمال

    جمال :  (عربی) 1- زیبایی؛ 2- (به مجاز) مایه‌ی زیبایی و زینت بخش؛ 3- (در تصوف) جلوه‌های الطاف خداوندی.

    جلیل

    جلیل : (عربی) 1- بلند مرتبه، بزرگوار؛ 2- بزرگ، شکوهمند؛ 3-از نام‌ها و صفات خداوند؛ 4- (اَعلام) منطقه‌ی تاریخی زراعتی در شمال فلسطین در شرق رود اردن [= جلیله] که به دو بخش جلیل سفلا و جلیل علیا تقسیم می‌شود،  بنا به روایت انجیل مرکز ...

    جلال‌الدین

    جلال‌الدین : (عربی) 1- شکوه و عظمت دین؛ 2- (اَعلام) 1) مولانا جلال‌الدین محمّد بلخی (= مولوی) از عارفان و شاعران بنام ایرانیِ قرن 7 هجری، مؤلف منظومه‌ی عرفانی معروف به مثنوی معنوی، مجموعه غزلهای موسوم به دیوان شمس، دو کتاب به نامهای فیه مافیه ...

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

                 

             

            

  • ۰ لایک
  • ۸ نظر

    اسم پسر با حرف ث

    نام پسر با ث

                 

             

            

    اسم ها - انتخاب اسم دختر نام پسر جدید و شیک www.esmha.blog.ir

    ثَناءالله

    ثَناءالله : (عربی) ثنای خدا.

    ثامن

    ثامن :(عربی) (در قدیم) هشتم، هشتمین. [این نام به اعتبار ثامن‌الائمه، امام هشتم شیعیان، علی بن موسی‌الرضا(ع) انتخاب می‌شود].

    ثامر

    ثامر : (عربی) مثمر، میوه دهنده، میوه دار.

  • ۰ لایک
  • ۲ نظر